بسم الله
کتاب خوشه های خشم به نویسندگی جان اشتاین بک داستان زندگی خانواده ای است که از طریق کشاورزی امرار معاش میکردن و زمین هایشان توسط سرمایه داران به تاراج میرود.
برای ادامه زندگی و کسب درآمد. از ایالت اوکلاهاما راهی غرب کالیفرنیا میشوند با امید و تصوری سرشار از خوشی و زیبایی ها و زندگی بهتر و راحت تر از قبل در طی این مهاجرت دچار چالش ها و اتفاق های متفاوتی میشوند. (مواجه با فقر و بیماری، و البته چیزی که بیشتر از فقر آزارشان میدهد نگاه بالا به پایین غربی ها و حس تحقیر و سرکوب شدن. و از آن ها به عنوان کارگری ارزان استفاده کردن است.)
که البته تک تک این سختی ها را از سر میگذرانند. تا به مقصد میرسند و البته که سختی ها دو چندان می شود.
در کتاب تمام تلاش ها و امیدهایی که برای به مقصد رساندنشان لازم است به خوبی به تصویر کشیده شده است و حتی تمام زخم های روحی که به هرکدام از اعضای خانواده وارد شده به ظرافت پرداخته است. البته پایانی متفاوت دارد.
توصیفات کتاب بسیار دقیق و زیباست و خیلی زیاد به جزئیات پرداخته است.
آنطور که با شخصیت های کتاب و در جایگاهشان پیش خواهی رفت. و احساساتشان به خوبی درک می شود. (غم از دست دادن، وطن دوستی، عشق، شادی، تولد. تحقیر و ظلم)
بریده کتاب ۱:
بترس از آنگاه که بمبها با وجود فعال بودن بمبافکنها فرود نیایند، زیرا وجود هر بمبی دلیل بر آن است که روح نمرده است و بترس از وقتی که اعتصابها پایان پذیرند ولی مالکان بزرگ هنوز زنده باشند ـ زیرا هر اعتصاب شکستخورده دلیل بر این است که گامی برداشته شده است. و تو میتوانی این را بفهمی، بترس از آن زمان که انسان در راه یک اندیشه دشواری نبیند و در راه آن نمیرد، زیرا این یک صفت پایه و اساس آدمیزاد است، و این صفت آدمی در دنیای هستی بارز و بیهمتا است.
بریده کتاب ۲:
زنها از خانهها بیرون آمدند تا کنار مردها بایستند و ببینند آیا روحیهی مردانشان در هم شکسته است یا نه. زنها پنهانی به چهرهی مردها نگاه میکردند چون مادام که مردها برجا میماندند مهم نبود که ذرتها از میان بروند.
*و مادری که به تمام معنا مادری کرد و تا لحظه آخر مقاوم بود.
بریده کتاب ۳:
مادر، تو اونوقتا اینجوری نبودی!» مادر چهرهاش درهم رفت و چشمانش به سردی گراییدند، و گفت: «اونوقتها کسی خونهمو خراب نکرده بود. خونوادهام هنوز ویلون و سرگردون بیابونا نشده بود. ناچار نشده بودیم همهچیزو، هرچی داریمو بفروشیم.
این پست برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته شده است.
ممنون از توجه شما🌱