مجتبی علیپور حدادان «هاکان»
جملهی کوتاه
«زمین تنم را خم کرد و استخوانم شکست،
ولی آن دم که موتورم بر خاک افتاد، روحم ترک برداشت»
⸻
دربارهی هاکان
مجتبی علیپور حدادان، ملقب به «هاکان»، در ایران، تهران ساکن هستن و در گسترهٔ فناوری اطلاعات و معماری در حال فعالیت هستن
مسیر آغاز کرد و سپس با علاقه و پشتکار به جهان پرشتاب معماری پیوست.
علاقه هایم
• من سه عشق بزرگ در زندگی دارم؛ طبیعت، موتورسواری و تاریخ .
وقتی در دل کوه و دشت نفس میکشم، حس میکنم ریشههایم به زمین گره خوردهاند. هر درخت برایم قصهای دارد و هر رودخانه آینهای از آرامش دل من است.اما وقتی سوار بر موتور میشوم، انگار روح من بال میگیرد. جادهها برایم فقط خطی از آسفالت نیستند، بلکه راهی برای رهایی، آزادی و لمس زندگی با تمام وجودند. صدای موتور، موسیقی دل من است و هر پیچ جاده، شعری که مرا به وجد میآورد.و در کنار اینها، تاریخ برایم سرچشمهی هویت و غرور است. قصهی قهرمانان، ایلها و سرزمینهایی که از دل تاریخ برخاستهاند، همیشه مرا به یاد قدرت، ایستادگی و ریشههایم میاندازد.
باور دینیام اسلام، شیعه اش است و در زیست فردی و حرفهای، به انضباط، صداقت و یادگیری پیوسته پایبند است.
مشخصات کلی
• تاریخ تولد: ۱۳۸۲/۰۴/۱۹
• شهر و کشور: ایران، تهران
• حوزهٔ تخصص: فناوری اطلاعات و معماری
• مدرک تحصیلی: کارشناسی معماری
⸻
اصالت (زادگاه مادر پدری)
من از دیاری میآیم که ریشههایش با تاریخ و غرور گره خورده است؛ کلیبر.
سرزمینی در دل آذربایجان، جایی که کوه و جنگل دست در دست هم دادهاند و آواز پرندگان با صدای رودها همنواست.
کلیبر فقط زادگاه خانوادم نیست؛ بخشی از هویت من است. اینجا مردمانی زندگی کردهاند که همیشه آزادگی و غیرت را پیشه داشتهاند. از دل همین سرزمین بود که نام بابک خرمدین، آن قهرمان تاریخ، چون ستارهای در آسمان درخشید و یادآور شجاعت و ایستادگی شد.
وقتی در کوههای سرسبز ارسباران قدم میزنم، حس میکنم خون نیاکانم در رگهایم میجوشد. من افتخار میکنم که اصالتاً کلیبریام؛ جایی که تاریخ، طبیعت و هویت تورک به زیباترین شکل در هم تنیدهاند.
از طراحی و اجرای کامل ساختمان تا پیادهسازی و پشتیبانی راهکارهای معماری؛ ترکیبی کمیاب از دقت مهندسی و چابکی دیجیتال.
⸻
رزومه کوتاه
تحصیلات
• کارشناسی — تمرکز بر اصول طراحی، بازسازی ، بهینه سازی ، و صفر تا صد ساختمان سازی
ارزشهای کاری
• تعهد، دقت، یادگیری مداوم
• حل مسئلهٔ واقعگرایانه و نتیجهمحور
⸻
یادداشتها
موتورم
وقتی خودت زمین خوردی و پات شکست → دردش جسمانیه، واقعی ولی با گذر زمان و درمان خوب میشه.
وقتی موتورت زمین خورد → این بار درد جسمی نیست، بلکه درد روحی و عاطفیه، چون موتور برات حکم عشق، رفیق یا حتی بخشی از وجودتو داره
به زبان ساده: آسیب جسمی خوب میشه، اما آسیب احساسی خیلی سختتر التیام پیدا میکنه
⸻
از معماری تا فناوری
معماری به من آموخت هر سازه با نقشهای درست میایستد؛ فناوری نشانم داد هر سیستم با مستندی دقیق پایدار میماند.
این دو جهان، بیش از آنکه دور باشند، مکملاند: یکی برای فضا، دیگری برای داده.
⸻