اشک سگ ♥
انروز زودتر از هر روز با برادرم به پناهگاه ( پردبس وفاداران) رفسنجان وارد شدیم چون جمعه ها حامیان بیشتری برای بازدید از پردیس و دیدن و انتخاب سگها میایند
صبح زود صیاد یک سگ عصبی را با 7 قلاده دیگر اورده بود و طبق معمول نگهبان انها را در قرنطینه ورودی گذاشت اما متاسفانه در مدت کمی دو سگ را زخمی و مجروح و سه توله را خفه کرد
دامیار موضوع را بمن گفت احتمال دادم ممکن است آن سگ مشکوک به هاری باشد لذا دستوردادم اورا ایزوله و در جایی قلاده کند اما ان سگ عصبی متاسفانه طنابش راجوید و خودشو ازاد گرد همزمان شخصی دیگر سگ تریر پیرش را اورد و گفت که چون سگم پیر شده است میخاستم ولش کنم تو بیابون اما یکی از دوستام ادرس شما رو داد من اوردمش اینجا و رفت
دلم بحال ان سگ پیر سوخت چون با رفتن صاحبش گریه کرد و اشک ریخت داشتم او را نوازش می کردم که ناگهان ان سگ عصبی از پشت بمن حمله کرد وقتی دودستم را مقابل صورتم کرفتم بدنم را با چنگالهایش خونین کرد و مرا روی زمین خواباند و تقریبا 4 متر کشاند بلاخره با فریادهایم برادرم به دادم رسید و مرا از چنگالش نجات داد البته مردم و حامیان انجا بودند اماجرات نمیکردند بمن کمک کنند
خداروشکر که حادثه برای من رخ داد وگرنه دیگران دچار جراحت میشدند به این علت بمدت یکماه تحت نظر و درمان قرار گرفتم مطمنم که اه و دعای ان سگ پیر نجاتم داد مدتی استراحت کردم و به این علت کمتر درسایت حضور یافتم حالا حالم خوبه و بازم در خدمت هستم
نویسنده : دکترخدیجه دانش