دکتر خدیجه دانش
دکتر خدیجه دانش
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

کالسکه قجری۲

کالسکه قجری ۲
اذان ظهر از گلدسته مسجد جامع قزوین بگوش رسید....الله و اکبررررررر
بانو خیرالنسا و دخترش طوبی در کابین نشسته بودند پس از طی مسافتی در شهر درشکه ایستاد و پارکابی پله را پایین کشید و درب رو باز کرد بانو و دخترش پیاده شدند انها در مقابل دارالخلافه بودند و پارکابی میهمانان رو به قراول معرفی کرد و سوار کالسکه شد و حرکت کردند
با راهنمایی قراول میهمانان به داخل محوطه قصر وارد شدند و در سفه عمارت ایستادند
آجودان مخصوص اومد و گفت دنبال من تشریف بیارید و از پله ها بالا رفتند دالان درازی را طی کردند و از درب کوچکی گذشتند و به ایوان بزرگ و زیبا یی که مشرف به حیاط ان عمارت باشکوه بود متوقف شدند اجودان چند ضربه به درب ارسی اتاق زد و چند لحظه بعد مردی میانسال با لباس سرداری بر تن و کلاه دیوانی بر سر خارج شد و جلو رفت و مودبانه به بانو خیرالنسا و دخترش طوبی سلام و ا دای احترام کرد و گفت همراه من داخل اتاق بشوید ....
میرزا محمود پیشکار گفت شاهزاده والا مقام خسرو میرزا ، مهمانان و بنده در خدمتیم امر بفرمایید
_ علیکم ولسلام بر بلبل خوش الحان دارالخلافه قزوین .... بفرمایید بنشینید و با اشاره سر به پیشکار امر کرد که شما مرخصی و بگو از میهمانان پذیرایی گردد.....
شاهزاده پس از چند قدم مقابل مادر و دختر نشست و گفت به به حاجیه خانم خیرالنسا ذاکر و مداح اهل بیت خوش آمدید ... و رو به طوبی که باردار بود گفت بشما تسلیت میگوییم اینکه همسر گرامی و داماد شما در راه دفاع از کیان خاندان فخیمه قاجار در دارالحکومه قزوین به درجه رفیع شهادت نائل شد درود بر شاه شهید ناصرالدین شاه قاجار قبله عالم که اکنون در جوار شاه عبدالعظیم حسنی در شهر ری خفته اند و همسرتان نیز در راه صیانت از دین و وطن جان داد ....
خیرالنسا سرش را پایین انداخت و گفت خداوند همه رفتگان را قرین رحمت واسعه خود بفرماید
صدای شاهزاده زنگ خاصی داشت و ادامه داد همانطور که طلعت خاتون بشماگفت من نیز تاکید میکنم موقعیت خوبی است درست است شما به قزوین بسیار علاقه دارید اما میدونید که تهران پایتخت است حال که مظفرالدین میرزا بر تخت شاهی تکیه زده و تاج الملوک ملکه ایران شده بهتره است که طبق نظر بانو علبه مادر شاه ، به تهران بروید امتحان دهید تا نظر همایونی را جلب نمایید هرچند سفارش لازم به شاه و ملکه شده است حتما وعظ و خطابه و مداحی و تلاوت قرآن در دارالخلافه و دارالحکومه برای بانوان اندرونی همایونی خدمت به دین اسلام است خوب بفرمایید نظرتان چیست و چندلحظه سکوت حکمفرما شد و نور خورشید که از شیشه های رنگی اورسی به داخل اتاق گفتگوی قصر میتابید آرامش را به مادر دختر باز گرداند
خیرالنسا مکثی کرد و و گفت شازده پاینده باد ، بنده کمترین به طلعت خاتون گفتم که همسرم از دستم رفت و من از داردنیا همین یک دختر را دارم که جسارتا اکنون باردار است و پدرش آرزوی پدر بزرگ شدنش را به گور برد و برای خدمت در حرم همایونی شاه تنها نگرانی من این هدیه الهی است البته تازمان فراغت دخترم ۵ ماه دیگر باقی مانده .... طوبی سرش را پایین انداخت
_خوب خدارو شکر پس وقت دارید که نزد مادر شاه بروید و چنانچه به فضل الهی قبول و روضه خوان حریم شاه شدید میتوانید در ماه محرم و صفر در تهران اقامت کنید و برای کارهای سبیه به قزوین برگردید... و از جایش برخاست و چند گام به سمت پنجره رفت و برگشت ایستاد دستی به ریش خود کشید و افزود البته میتوانید طوبی خانم را هم باخود ببرید حالا تشریف ببرید و خبر نهایی را به میرزا محمود بفرمایید ....

نویسنده : دکتر خدیجه دانش

معاون شهرداری مناطق تهران و مشهد در خدمات شهری و فرهنگی ، لغو کشتار سگها درشهرداری مشهد ، مدیر پردیس وفاداران مشهد رفسنجان ،شهر و کارخانه مس سرچشمه کرمان و کارشناس خبره در امور شهرداری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید