Sajadi
Sajadi
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

ماهیت دربی؛ وحدت یا حربه تبلیغاتی؟

اساس و فلسفه دوقطبی سازی در ورزشهای گروهی را از زوایای مختلفی میتوان مورد بررسی قرار داد.

نکته مهمی که در این بررسی باید اول از همه به آن اشاره و دقت کرد، این است که بیشترین دوقطبی سازی در بین ورزش های تیمی، در فوتبال رخ میدهد.

فوتبال را به جرأت میتوان محبوب ترین ورزش گروهی در سراسر جهان نامید، ورزشی که بر خلاف سایر رشته های تیمی، معتبرترین مدال جهانی آن، عنوان قهرمانی در رویداد بزرگ المپیک نیست! در فوتبال، رویدادی به مراتب بزرگتر از المپیک به نام جام جهانی وجود دارد که مدال و حتی شرکت در آن اعتبار، مخاطب، فوق ستاره و حتی ارزش مادی بیشتری دارد.

تنها نگاه به همین شاخصه، ما را به وجه تمایزی عجیب بین فوتبال و سایر رشته های ورزشی تیمی میرساند.

در سطح باشگاهی، فوتبال، دربی های حساس و هیجان انگیزی را در جای جای دنیا به خود میبیند که جوانب مثبت و منحصر به فردی دارد. فکرکنید که دربی دلامادونینا بین دو تیم بزرگ و ریشه دار میلان و اینتر ، چه تجمع عظیم انسانی را میتواند به زیبایی مشغول به خود کند. تیم ها، با شور و حرارت خاص و تحت تأثیر جمعیتی که بی امان تشویقشان میکنند، فوتبال زیباتری را تقدیم چشم هواداران خود میکنند، تماشاگران جدای از برد و باخت تیمشان، فارغ ز دنیا، حدود دوساعتی را با تخلیه دسته جمعی انرژی،سبک بال شده اند، دست فروشان با عرضه ساندویچ و پرچم ارتزاق میکند، باشگاه ها و سایر ارگانهای مربوطه از طرق مختلف به سودهای کلان میرسند و باعث رونق اقتصادی و ترویج فرهنگ ورزش میشوند، آکادمی های پرورش استعداد فوتبال با قدرت و امکانات بیشتر، فضا را برای تفریحات ورزشی کودکان و نوجوانان فراهم میکنند و هزار و یک فایده مستقیم و غیر مستقیم دیگر!

منطق و استدلالات بالا اما، نتیجه یک دید رؤیایی به موضوع است. چرا که تاریخ نشان داده دربی ها در هرجای دنیا هرچه حساس تر باشند، قبل از هر فایده و منفعتی، تئاتری خیابانی با موضوعیت هولیگانیسم و وندالیسم را جلوی چشم مردم به نمایش خواهند گذاشت!

قبل، بعد و حین هر بازی، تیفوسی های هر تیم، از هیچ توهین و آزار کلامی و فیزیکی برای کری خواندن و به اصطلاح کل کل کردن، مضایقه نمیکنند. منشأ این موضوع چیست؟ چه چیز در ذهن یک انسان عاقل و بالغ میگذرد که فکرمیکند برای طرفداری از تیم موردعلاقه اش، باید دست به چنین جنایاتی بزند؟ چرا باید به اموال و آسایش عمومی، خسارت و لطمه های گاها جبران ناپذیر وارد کند؟ با معلول نمودن یک انسان تا آخر عمر، آیا خشم فرد خاطی تسکین میابد؟

در این باره، جدای از خشم اجتماعی و اقتصادی که پاره ای از اوقات مسیر تخلیه خود را در ورزشگاه های فوتبال میبیند، به نظر باید از اساس، چرایی این دوقطبی سازی و ایجاد ثنویت در تیم های فوتبال را بررسی کرد. چرا لازمه تشویق تیم خودی، تخریب تیم مقابل است؟ چرا برای تمجید از یک ستاره فوتبال، باید دست به قیاس منجر به تحقیر ستاره ای دیگر زد؟

یکی از دلایل مهم در مقوله ثنویت سازی، (باز هم جدای از عوامل فراورزشی مثل ضرورت ایجاد تفرقه در جمعیت بالا برای جلوگیری از طغیان و شورشی عظیم علیه هر ایدئولوژی در جامعه فارغ از درست یا غلط بودن آن) جنبه تبلیغاتی موضوع است.

یکی از مهمترین مانفیست های ثنویت، وجود همزمان خوبی و بدی در کنار یکدیگر است. در این نظریه، مفسراً تشریح میشود که خوبی و خیر، باید در کنار بدی و شر باشد تا بتوان ارزش آن را درک کرد! اصلا خیر به خودی خود و جدای از ملکمش یعنی شر، معنایی ندارد.

یک تیم یا یک بازیکن خوب، زمانی میتواند تبدیل به برند شود که برایش رقیبی هم قد و قواره ولی متضاد با ارزش های خودش، ساخته شود. چراکه یکی از بنیادی ترین اصول ذهن آدمی برای ارزش گذاری روی هر چیز، چه درست و چه غلط، قیاس است.

فرض کنید که A ، اسم یک تیم یا بازیکن بسیار موفق است با توجه به برخی فاکتورهای فوتبالی، میتوان گفت که یک تیم یا بازیکن نسبتا موفق است. به وضوح مشخص است که هیچ چیز در این دنیا مطلق و کامل نیست، به عبارتی دیگر، دنیا دنیای نسبیات است. حال، ما برای A ، یک رقیب به اسم B پیدا میکنیم. رقیبی که از هر نظر یارای رقابت با A را داشته باشد. نه A و نه B ، هیچکدام در تمامی فاکتورها پرفکت و عالی نیستن، اما مکمل یکدیگر میباشند! برخی فاکتورهای مهم فوتبالی در A مشاهده میشود و برخی دیگر در B.

با در نظر گرفتن رقابت ساختگی رسانه ها بین دو ابرستاره دنیای فوتبال یعنی لیونل مسی و کریستیانو رونالدو، مثال بالا جای خودش در ذهنتان را کاملا باز میکند.

این برندسازی، در خارج از دنیای فوتبال و به طور کل هر حیطه ای که جنبه تجاری به خود بگیرد هم کاربرد دارد. به طور مثال، در گروه های موسیقی مشهور، به وفور دیده میشود که از دو یا چند خواننده استفاده میشود و إلمانهایی متفاوت در تیپ و استایل، صدا و حتی شخصیت دو یا چند خواننده طراحی میشود که برای جذب مخاطب، جنبه ای دوقطبی به خود بگیرد.

این ترفند کاربردی، در خیلی از برندهای مهم در دنیای فست فود و پوشاک نیز دیده میشود. مالک یک برند، برای فروش بیشتر دست به تاسیس برندی دیگر میزند و با ابزار مناسب رسانه ای، دو تا برند خود در بازار را مقابل یکدیگر قرار میدهد!

در هر صورت، همانطور که بالاتر اشاره شد، به این موضوع هم باید با عینک نسبیت نگاه کرد. پر واضح است که دربی، فقط خشم و خسارت و آسیب و حواس پرتی از مسائل سیاسی نیست. دربی ها، در دهه های پیشین، کانون نمو فرهنگ جمعی، رشد اقتصادی و حتی طبق تاریخ، شروع انقلاب های مهمی نیز بوده اند.

دربیتبلیغاتوحدت
به دلیل اینکه «آسمان کشتیِ اربابِ هنر میشکند» پس ما «تکیه آن بِه که بر این بحرِ معلّق نکنیم»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید