تا حالا فکر کردین كه شاید همايون شجريان شدن، خيلی سخت تر از محمدرضا شجريان شدن باشه؟!
وقتی که شجريانِ پدر،بر بلندای قله موسيقی فاخر و اصيل ايرانی پادشاهی ميكنه،غير ممكنه که پسر حتی فكر رسيدن به اون بلندقله به ذهنش خطور كنه،چراكه اگر بتونه اين غيرممكن رو ممكن هم كنه، تازه ميشه تكرارِ پدرش،هرچند كه بهترين شاگرد پدرش،خود همايون باشه!
وقتيكه نام شجريانِ پدر، جزو چند صدای برتر تاريخ موسيقی دنياست، غيرممكنه پسر فكركنه كه تاريخ ميتونه اسم همايون رو هم مثل پدر توی خاطرش بسپاره!
وقتی كه شجريانِ پدر،حقيقتا از لحاظ تكنيكهای آوازی،غيرممكنهای زيادی رو ممكن كرد و شاهكارای تكرارنشدنی رو خلق كرد،غيرممكنه كه پسر حتی بتونه تصوركنه كه ميتونه مسير سختِ پدر رو تكرار كنه!
اصلا فرضاً كه همايون از تمامی جنبه ها اعم از هنری و شخصيتی به جايگاه رفيع پدر برسه،مردم مگر چند شجريان ميخواهند؟ تكرارِ محمدرضاشجريان هرچند غيرممكن،اما بی فايده ست،چون برای تاريخ و مردمانش يكی بيشتر پذيرفته شده نيست!
همايون اما هيچكدوم از جمله های بالا رو هيچوقت باور نداشت،چون در عمل چيز ديگه ای نشون داد!
همايون با پاگذاشتن در مسيری متفاوت، به جای تكرار پدرش و گم شدن زير سايه اش،از ورژنی متفاوت از شجريانها رونمايی كرد!
او با فراگيری فنون بيشمار آوازی و سواد كم نظير پدرش و با تمرين و سختی و ممارثت در مكتب پدر، در ابتدای راه خودش رو به عنوان پسرِشجريان به بازار موسيقی معرفی كرد،اما كم كم با ارتقاء روز افزون قابليتهاش و ساختارشكنيهای بجا و متعدد طی چندسال اخير، نشون داد كه مردم زود قضاوتش كردن!
اون نه ميخواست از نام پدرش استفاده كنه و به جایی برسه، و نه ميخواست باتكرار پدرش،زير سايه بلند شجريانِ پدر نامش به فراموشی سپرده بشه!
بلكه ميخواست بافراگيری دانش پدر و رشد و نمو در مكتب شجريانِ پدر،شجريان ديگه ای رو به مردم نشون بده كه با ساختارشكنيهای عجيب(و البته مورد تاييد پدر) نامش رو در خاطر تاريخ موسيقی ایران، جاودانه كنه.
او رفته رفته از سال 1388، با انتشار قطعاتی پاپیولار مثل "چرا رفتی"، به دیگر خوانندگان نشان داد که پاپ خواندن هم اصولی دارد! او نشان داد که اگر خوانندگان موسیقی کلاسیک ایرانی هم بخواهند خارج از دستگاه های ایرانی و به اصطلاح پاپ بخوانند، میشود این کار را با حفظ اصول و استانداردها انجام داد!
او با انتشار قطعاتی مثل "رگ خواب"، انگار به تمامی موزیسین های ایرانی فهماند که اصلا تلفیقِ درستِ موسیقیِ کلاسیک ایرانی و متال یعنی چه!
او به زیبایی نشان داد که میشود با حفظ لِوِلِ شخصیتی و کاری محبوب و مشهور شد و نیازی به حواشی زرد یا موزیک سخیف نیست!
اهالی موسيقی حالا اعم از خاص و عام،همايون رو شجريانِ پسر ميدونن،نه پسرِ شجريان!
صدایی خوش،با رنگ و تناليته خاص و منحصر به فرد،وسعت عالی و تكنيكهای فراوان و سخت آوازی همراه با هنجارشكنی،ريسک پذيری و شخصيتی پُر!
جناب آقای همايون شجريان، كسی است که "مأمورِ مأموريتِ غيرممكنِ همايون شجريان شدن" شد و موفق هم شد!