چند وقتیست دوباره گرفتار پرخوری شدم. در طول روز مرتب احساس گرسنگی و ضعف می کنم. در چنین روزهایی در یخچال رو هر ساعت باز میکنم چیزی میخورم و کمی بعد مجددا احساس گرسنگی به من غلبه میکند. گاهی حتی با وجود وعده ی غذایی کاملی که میخورم باز هم این احساس گرسنگی با من هست. انگار سعی میکنم بخش خالی و پوچ وجودم رو با غذا پر کنم.
سعی می کنم با سرگرمی های مختلف حواسم رو از غذا پرت کنم ولی این گرسنگی همچنان با من هست. همچنان به صورت ناخودآگاه و غیرقابل کنترل به دنبال شکلات مغزدار شیرینی میگردم که آرومم کنه.
گاهی به قدری این حالت آزاردهنده ادامه پیدا میکنه که فقط بعد از درد شکم، دست از خوردن میکشم.
روزهای تعطیل، هوای سرد، روزهایی که امتحان دارم، پریود هستم، مهمون داریم، محیط خونه متشنج شده ست، روزهایی که پیامی در فضای مجازی دریافت نمیکنم یا با کامنت منفی و بی محلی مواجه میشم، در چنین روزهایی با احتمال خیلی بیشتری گرفتار پرخوری میشم.
به خودم یادآوری میکنم بیش از هفده سال هست که با این اختلال دست و پنجه نرم میکنم. حال امروزم نسبت به پانزده سال پیش، چیزی شبیه جوک می مونه. اون روزها رو گذروندم. امروز هم میتونم. نباید اجازه بدم این احساسات من رو از پا در بیاره. من خیلی فراتر از تموم این احساسات بد هستم.