ویرگول
ورودثبت نام
فرزاد وحیدی
فرزاد وحیدیفلسفه، تاریخ، هنر
فرزاد وحیدی
فرزاد وحیدی
خواندن ۳ دقیقه·۱۱ روز پیش

نقاشی‌های شیدا رمضان‌پور

از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور
از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور

مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور در کلیت خود بر منطق یک زیباشناسی «زهدانیِ تاریک» استوار است؛ فضایی که در آن فیگورها، فضاها و موتیف‌ها نه به‌مثابه عناصر بازنمایی‌کننده، بلکه به‌عنوان «نقاط گسست در زبان دیداری» عمل می‌کنند. این جهان تصویری از دل سنت اکسپرسیونیسم تاریک برمی‌آید اما در سطح مفهومی عمیقاً به فلسفه مدرن و پسامدرن پیوند خورده است: سوژه فروپاشیده، بدن از ریخت‌افتاده، فضاهای بی‌منطق، نشانه‌های معلق، و تداوم اضطراب وجودی، همگی نشان از نظامی دارند که در آن تصویر نه روایت می‌سازد و نه معنا را تثبیت می‌کند، بلکه آن را تعلیق می‌نماید. فیگورهای او، با چهره‌های محو و اندام‌های لاغر و کشیده، دقیقاً همان چیزی‌اند که دلوز «بدنِ بی‌اُرگان» می‌نامد: بدنی که از نظام زیستی‌ـ‌اجتماعی جدا شده و در وضعیت خنثیِ دلالتی رهاست.

رمضان‌پور در این مجموعه با رویکردی نزدیک به سوررئالیسم متأخر، «فضای آستانه‌ای» می‌سازد: نه جهان خواب است و نه بیداری؛ نه اسطوره است و نه محض واقعیت؛ بلکه منطقه‌ای میانی که کارکرد آن آشکارکردن ترک‌های سوژه است. اشیاء و نمادها ــ همچون در، مار، شاخ، چشم، ماسک، و بدن سایه‌وار ــ نه ابزار روایت، که «موتیف‌های تکرارشونده ناخودآگاه»‌اند؛ عناصری که به شیوه‌ای لاکانی، نگاه مخاطب را در گردابی از میل و تهی‌بودگی گرفتار می‌کنند. این تکرار نه از جنس تکرار روایی، بلکه تکرار تراوماتیک است: بازگشت چیزی که هرگز حاضر نشده، اما همواره اثر گذاشته است. بنابراین آثار او بیش از آنکه تصویر باشند، «علائم روانی» هستند: ساختارهایی که میل، ترس، انزجار، و گریز را نه بازنمایی، بلکه اجرا می‌کنند.

در سطح ساختار بصری، رمضان‌پور منطق هندسی کلاسیک را کنار می‌گذارد و به‌جای آن، فضاهای سیال، دیوارهای بی‌مرز، و پس‌زمینه‌های لرزان را وارد کار می‌کند؛ این همان «فضای پدیدارشناسانه»‌ای است که مرلوپونتی به آن اشاره می‌کند: جهانی که پیش از آنکه یک صحنه باشد، یک تجربه حسی است. نورپردازی‌های کاملاً جهت‌ناپایدار، سایه‌های ضخیم و بی‌زاویه، و استفاده از تضاد شدید میان سیاهی و رنگ‌های اندک، عمداً مرز میان «درون» و «برون» را به هم می‌زنند. این بی‌مرزی، ویژگی بنیادین پست‌مدرنیسم بصری است: تردید در وجود یک مرکز، یک نقطه اتکا، یک سوژه قابل‌اتکا. آثار او نه تنها مرکزیت سوژه را حذف می‌کنند بلکه حتی جایگاه تماشاگر را نیز ناپایدار می‌سازند؛ تماشاگر نمی‌داند از کجا باید ببیند یا از کجا باید معنا استخراج کند.

از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور
از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور

آنچه این مجموعه را از یک اکسپرسیونیسم صرف جدا می‌کند، وجوه «پرفورماتیوِ» تصاویر است. فیگورها نه بازنمایی رنج و اضطراب، بلکه خودِ رنج و اضطراب‌اند؛ به عبارتی آنچه فوکو «جابه‌جایی بدن به حاشیه قدرت» می‌نامد، به شکلی شاعرانه به تصویر کشیده می‌شود. بدن در این آثار فاقد مرکزیت، فاقد چهره، و فاقد نسبت‌سنجی اندامی است؛ نه برای بیان وحشت، بلکه برای بیان «فقدانِ امکان تشخص». این همان مرگ سوژه مدرن است: لحظه‌ای که انسان به‌جای آنکه حامل معنا باشد، تبدیل به محمل نیروهایی می‌شود که پیش‌تر از او، بیرون از او، و حتی دشمن او هستند. حضور دائمی موتیف حیوانی (شاخ، چشم، پوست، مار) در کنار بدن‌های انسانی، مرز میان انسان/دیگری و انسان/غریزه را از میان می‌برد و به فضای آستانه‌ای نقاش هویتی شمن‌گونه می‌دهد.

در نهایت، کلیت آثار شیدا رمضان‌پور را می‌توان «آنتولوژیِ شکست» نامید: شکست بدن، شکست فضا، شکست معنا، و شکست زبان. این نقاشی‌ها در پی ارائه یک جهان بدیل نیستند؛ آنها جهان واقعی را افشا می‌کنند، جهانی که در آن سوژه در مواجهه با نیروهای غیرقابل‌نام (ناکجاآگاه، اسطوره، میل، انزجار، مرگ) از موقعیت انسانی خود رانده می‌شود. مجموعه او، به جای آنکه بیننده را به تفسیر دعوت کند، او را مجبور می‌کند در منطق ناپایدار تصاویر گم شود. و همین گم‌گشتگی، نقطه اوج زیبایی‌شناسی آثار رمضان‌پور است: تجربه‌ای فلسفی، روان‌کاوانه و تکنیکی که از دل شکاف جهان برمی‌خیزد.

از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور
از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور
از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور
از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور
از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور
از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور
از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور
از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور
از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور
از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور
از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور
از مجموعه آثار شیدا رمضان‌پور

اکسپرسیونیسمسوررئالیسم
۰
۰
فرزاد وحیدی
فرزاد وحیدی
فلسفه، تاریخ، هنر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید