سریال اکازیون در زمان حال شروع میشود. جایی که رحیم، میخواهد برای دخترش قضیه دایی محسن را تعریف کند. تنها امیدمان دیدن شخصیت های سریال مانند "کامل"، "منصوره" و صدالبته "دایی محسن" در زمان حال بود. قطعا گفتوگو و جدال آن ها بعد از بلا هایی که محسن سرشان آورده بود، بعد از سی سال جذاب و دیدنی میشد اما در این زمینه هم به چیزی جز ناامیدی دست نیافتیم. فقط یک نما از دایی محسن در سریال دیدیم و سریال ادامهی داستانش را میگذارد برای فصل بعد (تازه اگر فصل بعدی وجود داشته باشد) دیدن کامل و همسر رحیم هم در زمان حال گذرا بود و چندان هیجان انگیز نبود. بر کسی پوشیده نیست که قسمت آخر بدترین قسمت سریال است، جایی که تمام اتفافات و خط داستانی ها به سرعت و با عجله به اتمام میرسند و یک توهین کامل را به مخاطبان تقدیم میکنند. سریال در قسمت های پیشین خود هم تعریفی نداشته، اما چه ضعف هایی باعث میشود که سریال اکازیون را از ضعیف ترین سریال های نمایش خانگی بدانیم؟ برای این کار لازم است قسمت آخر را رها کنیم و به هفت قسمت قبلی برگردیم.
اغلب اوقات به شخصیت ها پرداخته نمیشود، بلکه فقط خصوصیاتشان از زبان راوی بیان میشود. وقتی هم که پر سریال نوبت به شخصیت پردازی میرسد، سریال چیزی در چنته ندارد چون تمام شخصیت های سریال کاراکتر های تک بعدی هستند که در هر لحظه میتوانیم پیشبینی کنیم چه میگویند و چه میکنند. ضعف های اساسی دیگر هم در این مورد وجود دارد، مثلا چرا شخصیت "رحیم" که پدرش "حاج بابا" (با بازی غلامرضا نیکخواه) است، باید از یک طرف اهل دعوا و رقص باشد و از یک طرف درسخوان و مثبت؟ واضح است که کارگردان میخواسته از "رحیم" کاراکتری خاکستری بسازد اما نمیدانسته چه کند. یا دیگر کاراکتر های سریال، شخصیتپردازیشان به هیچ گرفته میشود تا یک دیالوگ طنز از دهانشان بیرون بیاید.
اشتباه دیگر سریال، انتخاب بازیگر هاست. مشکل از هادی کاظمی و ایمان صفا و رضا نیکخواه و نعیمه نظام دوست و... نیست. آنها بازیگران خوبی هستند، ولی در زمانی که در قامت نقش فرعی و نقش مکمل یک بازیگر بهتر و قدرتمند تر باشند. به خاطر همین هنگام تماشای سریال مدام حس میکنید که یک چیزی کم است. و آن دقیقا یک بازیگر قدرتمند تر است. (البته چیز های زیادی در سریال کم هستند.) بازیگران این سریال همان بازی همیشگی خودشان را ارائه دادند، همان بازی ای که پیش تر در آثار قبلی از آن ها دیده بودیم. ایمان صفا بازی خوبی داشته اما همان طور که گفتم نه در قامت نقش اصلی، هادی کاظمی همان نقش شروری که اغلب اوقات در فیلم ها و سریال ها به پستش میخورد ایفا کرده، لبخندی که بعد از دیدن بازی نعیمه نظام دوست هم بر لبمان مینشیند به خاطر شیرینی خودش است و نه شخصیتش و دیالوگ هایش. هدررفته ترین بازیگر سریال قطعا غلامرضا نیکخواه است که در نقشی قرار گرفته که هیچ سنخیتی با آن ندارد. او مدام دیالوگ های به شدت تکراری و نخ نما شده به زبان میآورد و نیکخواه نتوانسته مهارت کمدی اش را در این نقش به کار ببرد.
و مشکل بعدی و آخرینشان، فیلمنامه است. در شوخی ها هیچ خلاقیت و ظرافتی به کار نرفته. ما نمونه های قوی تر شوخی های سریال را در آثار دیگر دیده بودیم، بنابراین وقتی که همان ها این جا بدون خلاقیتی تکرار میشوند باعث میشود که ما از سریال زده بشویم. اکازیون تکرار همان فرمول های قدیمی و جواب پس داده است. و مشکل ما با این بخش نیست چون تقریبا نود درصد فیلم و سریال های اخیر از این دسته اند، مشکل ما با این است که سریال این شوخی ها را در ضعیف ترین حالت ممکن اجرا میکند و شاید فقط بازی بازیگران بتواند ما را بخنداند.
این همه از نقاط ضعف سریال گفتیم، بد نیست به نکته های خوب آن هم اشاره ای کنیم.
طراحی صحنه و لباس اکازیون در نوع خود بسیار خوب است و طراوت و شادابی ای در آن وجود دارد که هر وقت به آن ها نگاه میکنم، حالم خوب میشود. "اکازیون" موسیقی شنیدنیای نیز دارد که توسط آریا عظیمی نژاد ساخته شده.
جمع بندی: این سریال ارزش وقت گذاشتن برای تماشا ندارد، مگر آن که بخواهید اوقات فراغتتان پر شود؛ حالا به هر نحوی.