خیلی وقت بود که سرزمین من خوشحالی به خود ندیده بود ?
سالها می شد که یک بیماری به اسم ?دم? که وقتی آدم دچار این مشکل میشد در یک دقیقه 10 ثانیه می توانست نفس کشید و بقیه آن 60دقیقه سرفه امانمان را می بارد.
من و خانواده ام در این بیماری سختی های زیادی را پشت سر گذاشته ایم .
خدا رو شکر نه من و نه پدر و مادرم دچار این بیماری نشدیم .
اما ...
برادر کو چکترم دچار این بیماری شده بود حدودا 3ماه بود که نتوانسته بود به مدرسه برود .
و دیگر امیدی به زندگی نداشت
من مجبور بودم بعد از کلاس درس خودم زنگ های تفریح مجبور بودم دنبال معلم برادر م بدوم و تند تند تکالیف آن روز را که می گفت یاد داشت کنم و بدم به برررررا درممممم
پایان پارت (1)