ویرگول
ورودثبت نام
•marjan•
•marjan•
خواندن ۳ دقیقه·۱۲ روز پیش

وداع.

گریه کن عیبی ندارد:))٫
گریه کن عیبی ندارد:))٫


تابحال عاشق نشدم راستش نه به عشق اعتمادی دارم نه اعتقادی! از اون دخترایی هم نبودم و نیستم که روزی هزار تا دوست پسر عوض کنم از این کارها بشدت بدم میاد خیلی از دخترای فامیل بهم گفتن که حداقل محض سرگرمی با یکی آشنا شو ولی من از این حرفاشون خیلی عصبی میشم و چند باری باهاشون برخورد کردم،عشق بنظرم ی حس پوچ و زودگذره و این روزا برای خیلیا (دوستان ویرگولی منظورم از خیلیا با شما نیست خواهشاً به دل نگیرید) شده سرگرمی اصلا حیف عمری که بگذره پای عشقای کوچه و بازاری،با پسرای فامیل هم زیاد میونه خوبی ندارم یعنی قبلنا خیلی باهاشون صمیمی بودم برادرانه دوستشون داشتم اما بعدها فهمیدم که شاید رفتارهام برای من برادرانه باشه اما اونا اشتباه برداشت کنن بعد از مدتی خیلی سرد باهاشون رفتار کردم دیگه به بهونه های مختلف خونه فامیلامون نمیرم اما یه پسر عمو دارم که رابطه ام باهاش خیلی خوبه و دوسالی ازم کوچیکتره هفته پیش بهم گفت که عاشق یه دختر شده اولش خیلی عصبی شدم و ازش متنفر شدم چون فکر نمی‌کردم که از اون پسرایی باشه که با دخترا ارتباط داشته باشه ولی بعدش با خودم گفتم آخه مرجانِ احمق قرار نیست چون تو از این کارا خوشت نمیاد بزنی تو ذوق پسر عموت که براش مثل خواهر نداشته اش هستی خلاصه که عکس دختره رو برام فرستاد و گفت چند باری بیرون دیدتش اما نمیدونه که دختره واقعا دوسش داره یا نه حتی بهش گفتم شماره شو بده باهاش حرف بزنم گفت:نه نمیخواد خواهر جان تو در این زمینه‌ها خیلی بی استعدادی میترسم خراب ترش کنی،منم گفتم: ایش خیلیم دلت بخواد،ولی راست میگفت.بخاطر بیماریم از فامیل نیش و کنایه زیاد شنیدم و هیچوقت جوابشون رو ندادم خب بالاخره این حقیقت زندگی منه و شنیدن حقیقت تلخه،هیچوقت نمیخوام ازدواج کنم و یکی از بزرگترین دلایلش هم اینه که نمیخوام پسر مردمو بدبخت کنم و تا آخر عمر بخاطر بیماریم سرکوفت بشنوم.گاهی وقتا ی حسی توی دلم میگه چرا هیچوقت از خدا برای خودت آرزوی سلامتی نکردی شاید خدا منتظر خواسته توعه! اما من هیچوقت از خدا نخواستم اصلا برام مهم نیست من به این دردا عادت کردم،برام مهم نیس که تا چند سال زنده بمونم بلاخره هیچ رنگی بالاتر از این سیاهی که من دَرِش هستم نیست همیشه دوست داشتم کارت اهدای عضو داشته باشم و طبق تحقیقاتی که کردم گفتن تا رضایت پدر و مادر نباشه امکان گرفتن کارت ممکن نیس چند بار از مامانم خواهش کردم و هربار گفت:تو هیچوقت قرار نیست چیزیت بشه تا بخوایی از این کارت استفاده کنی بعدشم گفت هروقت منو پدرت این دنیا نبودیم هر قلطی که دلت خواست بکن😐💔دیگه منم جرأت نکردم بحث شو پیش بیارم چون میدونم مامانم بازم مخالفت می‌کنه به پدرم هم کلا جرأت نمیکنم بگم،بگذریم تصمیم گرفتم این نوشته آخرم توی این سال باشه خداحافظ تا سال بعد یا شایدم برای همیشه.


پایانی برای قصه ها نیست
خسته ام از جنس قلابی آدم ها
دار میزنم خاطرات کسانی را که
مرا آزرده اند
حالم خوب است
اما گذشته ام درد میکند:)

«حسین پناهی»

دوست پسرپدر مادر
‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎ ‎‌‌‎‎‌‌‎‌بدون شَـࢪح :))'‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌Selenophile🌑
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید