به بهانه تولید #پینوکیو اثر گیلرمو دل تورو
شاید بتوان گفت این بهترین و واقعی ترین اقتباس از پینوکیوی کارلو کلودی است هرچند تفاوت های جدی و اساسی با آن دارد.
پینوکیو داستانی جذاب و وسوسه برانگیزی برای فعالان حوزه سینمای کودک بوده و تعداد بالای اقتباسهای این اثر شاهد این مدعاست اما علیرغم همه آنها، اثر گیلرموی اسپانیایی تاحد زیادی به متن اصلی داستان متعهد نیست و روایت خودش را دارد.
علیرغم سایر اقتباس ها، این اثری کاملا ضد جنگ است. ژپتو در جریان #جنگ_جهانی_اول فرزندش کارلو را از دست میدهد و ادامه داستان درست بیست سال بعد در زمان جنگ دوم جهانی رخ میدهد.
شاید مرگ کارلو پسر ژپتو استعاره ای باشد از اینکه روایت کارلو کلودی هم تمام شده و نویسنده و کارگردان قصد دارند روایت خود را بیان کنند.
علیرغم سایر آثار، اینجا خبری از روباه مکار نیست و همه وسوسهها درون خود پسرک چوبی رقم میخورد.
و از همه مهم تر برخلاف اثر کلودی، پسر خوب دیگر فقط پسری نیست که به حرف والدش گوش دهد و مسیر مشخصی را طی کند.
پینوکیوی گیلرمو کنجکاو است ولی ساده نیست و اگر بفهمد سرش کلاه رفته مقابله به مثل میکند، فداکار است و حاضر است برای نجات ژپتو میرا شود و در همه این اتفاقات اراده اوست که جریان دارد.
پایان این پینوکیو نیز دردناک است، او شاهد مرگ همه عزیزان خود است و روز به روز در حال رشد و پخته شدن است، برخلاف فضای سانتال مانتال #والت_دیزنی که همه چیز ختم به خیر میشود و فیلم تمام میشود!