عرفان کوهپیمان پژوهشگر سیاسی و اقتصادی مجله اینترنتی تحلیلبینالملل در پاسخ به پرسش «چرا ایران باید هستهای شود» نوشت:
۱+ ایران با اسرائیل در یک تقابل اقتصادی و فرادستانه (هژمونیکی) در خاورمیانه است و با توجه به برتری قدرت اتمی کشور اسرائیل، ایران با مخاطراتی روبروست (هرچند توان نظامی، هژمونیکی و اقتصادی ایران از اسرائیل فراتر است). مسأله از زمانی تشدید میشود که آرمان های بلندپروازانهی اسرائیل مطرح شود؛ آرمان هایی که که منافع ملی ایران را تهدید میکنند؛ از این اهداف میتوان پروژهی ساخت «اسرائیل بزرگ» را نامبرد که برنامهای برای اشغال کشورهای عربی میباشد. در این طرح، تصرف و کشورگشاییِ اسرائیل تا جایی پیش میرود که با استان خوزستان ایران هم مرز شود و بخش های گستردهای از سوریه، عربستان، مصر و عراق را به چنگ آورد. همچنین کشورهای اردن، لبنان و کویت نیز کاملا بلعیده میشوند و زمینهای بجا مانده از فلسطین نیز به درون شکم اسرائیل خواهند رفت. گمان نکنم هیچ انسان عاقلی در جهان وجود داشته باشد که از نزدیکشدن و پیشرویِ حریفِ کشورش به وی حمایت کند یا هنگامی که کمی دورتر از مرزها، پایگاه نظامی اسرائیل واقع شود بگوید امنیت ایران تهدید نخواهد شد. همچنین هدف دیگری که کشورهای اروپایی و آمریکا برای اسرائیل به دنبال هستند، این است که توان نظامی اسرائیل از مجموع قدرت نظامیِ همهی کشورهای منطقه بیشتر شود! بنابراین آشکار و هویداست که ایران برای حفظ امنیت خود، باید از رسیدن اسرائیل به اهدافش جلوگیری کند و ضمنا دلیل اصلیِ اینکه در ده سال اخیر اسرائیل نتوانست بطور جدی به آرمان های خطرناکش نزدیک شود، حضور منطقهای ایران بود؛ بدین ترتیب که تلآویو نمیتوانست کشورهای عربیِ نامبرده را تصرف کند و تا بیخ گوش ایران پیش رود و پایگاه های ارتشی خود را نزدیک خوزستان بنا کند؛ اما این نکته را نباید فراموش کرد که برخلاف ایران که به تنهایی باید در نبرد پیروز شود، اسرائیل از حمایت و پشتیبانیِ یکراستِ آمریکا و چند کشور اروپایی بهره میبرد و این خطر وجود دارد که اگر ایران به جنگافزار هستهای دست پیدا نکند، اسرائیل بتواند با چند بمب اتم، به تسلیحات نظامی ایران آسیب برساند که آسیبرسانی به ارتش ایران، به معنای نزدیک شدن ایران به شکست میباشد (شکستی که میتواند اشغال نظامی، تجزیه و فروپاشی اقتصادی را همزمان برای ایران فراهم سازد) نکتهی دیگری را نیز باید در یاد داشت؛ در جهانی زندگی میکنیم که ماهیت بمب اتم از جنس حفظ نظم موجود و بازدارندگیست و ضمناً جنگافزار هستهای استفادهی نظامی ندارد و برای تحکیم این امر آژانس بینالمللی انرژی اتمی وجود دارد که بدین ترتیب قدرت های اتمی تنها در جهت بازدارندگی و یا استفاده صلحآمیز دارای جنگافزار هستهای هستند. به همین علت، دستیابی به بمب اتم برای یک کشور، با برخورداری رقیبش از هزاران سلاح هستهای برابری میکند. اگر ایران به جنگافزار هستهای دست یابد، سپر بازدارندهای برای آن ایجاد میشود که در تقابل با رقبایش، دست بالاتری را میدهد.
۲+ کشور های نوظهورِ اتحاد شرق که مهمترین آنها روسیه، چین، هند، ایران و برزیل هستند، در زمینه های گوناگونی با یکدیگر همکاری دارند؛ اما یکی از قویترینِ این همکاریها، مثلث روسیه چین ایران است و هر سه کشور در مسائل اقتصادی، نظامی، فرادستانه (هژمونیکی)، علمی و... با هم همکارند. در این سهگوش، روسیه با برخورداری از ارتش دوم جهان، اقتصاد ششم دنیا، نخستین جایگاه دارندگی سلاح هستهای و گستردگی بالای فرادستی، بزرگترین کانون شمرده میشود و سپس چین به عنوان اقتصاد نخست جهان، ارتش سوم دنیا، سومین دارنده تسلیحات هستهای و گسترهی فرادستیِ متوسط جای دارد. چین و روسیه علیرغم تمایزات در قدرت اقتصادی، نظامی و هستهای، تقریبا به لحاظ قدرت با یکدیگر مساویاند؛ در حالی که ایران هرچند قدرت نخست منطقه است، اما یک قدرت جهانی نیست و نمیتوان آنرا با روسیه و چین کاملا هماندازه دانست. (گرچه با چین و روسیه فاصلهی ابعادیِ چندانی ندارد). حجم کمتر اقتصاد ایران و عدم دستیابی به تسلیحات هستهای، از دلایل این اختلاف ابعادی هستند و گرچه اقتصاد ایران کوچک نیست، اما اقتصاد روسیه ۳ برابر و اقتصاد چین ۱۸,۷ برابر ایران است! این فاصلهی ابعاد قدرت در این مثلث، میتواند با دستیابی ایران به جنگافزار هستهای درمان یابد و چین و روسیه سعی دارند از وقوع این رویداد جلوگیری کنند. (زیرا هرچند ایران یک قدرت بزرگ قارهایست، اما سیطره یافتن چین و روسیه بر ایران آرزوی پنهان آنهاست و بطور محسوس و در عین حال پنهانی برای فرادستییافتن بر ایران تلاش میکنند) ایران با دستیافتن به جنگافزار هستهای میتواند استقلال و خودپایراهی خود را حفظ کرده و با ابعاد و مقیاس بزرگتری در این مثلث حاضر باشد.
۳+ در جهان ۹ کشور، دارندهی جنگ افزار های هستهای هستند (روسیه، آمریکا، چین، فرانسه، انگلستان، پاکستان، هند، اسرائیل و کره شمالی) که تعدادی از آن کشورها، با ایران روابط چندان خوب و قوی ندارند (فرانسه، انگلستان و کمابیش پاکستان) و برخی دیگر بهگونهای متخاصم ایران شمرده میشوند (آمریکا و اسرائیل). اینکه ۵ مورد از قدرت های اتمی، غیردوست هستند نشان از ضرورت دستیابی ایران به جنگافزار هستهای میدهند تا در پهنهی هستهای، وزنی خنثیساز در جبههی ایران پدیدآید. با آنکه در جهان بمب اتم بهگونهی نظامی بکار برده نمیشود، اما تاکنون تهدیدهای هستهای فراوانی بر علیه ایران انجام گرفته است. برای نمونه، مقامات اسرائیل همواره ایران را تهدید کرده که در صورت نیاز، از سلاح هستهای استفاده میکند؛ یا روسای جمهور آمریکا به صراحت گفتهاند که در شرایط لازم، ۵۲ اثر تاریخی و باستی ایران را نابود میکنند و فرهنگ و تاریخ آن را به فراموشی میسپارند. تاریخ نشان داده است که با توجه به سهم گستردهی غرب در سازمان های فرامرزی، کمتر کسی به لحاظ حقوقی میتواند جلودار کشتار و کثافتکاریهای آنها در جهان شود. (درحالیکه جنایات کشورهای شرقی تحت تعقیب جای میگیرد) هویداست که غرب تنها در صورتی جنگافزار هستهای را بکار میبرد که از ناتوانی حریفش برای پاسخ متقابل مطمئن باشد؛ یعنی اگر یک کشور غرباتحاد همچون اسرائیل آگاه شود که رقیبش توانایی مقابله با بمب اتم را ندارد، بدون هیچگونه ترسی، با گزینهی حملهی اتمی آنرا تهدید خواهد کرد. سادهتر از این نمیتوان گفت که اگر ایران دارنده سلاح هستهای باشد، به دلیل اینکه اطراف روبرو به سیاست خارجی تهاجمی ایران اعتماد کافی ندارند، جراتی برای تهدید کردن ایران یافت نخواهند کرد و بسیاری از سنگاندازی ها از جمله تحریم اقتصادی، کاراییِ امروز را نخواهد داشت.
• بنابراین به دلایل های زیر، ایران باید هستهای شود:
۱. بازدارندگی هستهای در برابر غرب
۲. ضرورت حفظ خودپایی ایران در برابر روسیه و چین
۳. مقابله با تهدید های هستهای غرب بر علیه ایران
۴. جلوگیری از رسیدن اسرائیل به اهداف خطرناکش
| ایران | هستهای| بمب اتم| اسرائیل| توافق | برجام | تهدید | دلار | طرح یینون| آمریکای عزیز و دوستداشتنی| روسیه | چین |