تحلیل بین الملل
تحلیل بین الملل
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

عرفان کوه پیمان: دانش و داده‌ها می‌گویند ایران هرگز به روسیه و چین وابسته نیست

عرفان کوه پیمان از مجله اینترنتی تحلیل بین الملل نوشت:«

ایران هرگز زیر استعمار و کنترل چین و روسیه یا قدرت دیگری نیست؛ بلکه خود یک قدرت هژمون و فرادست در آسیا و آفریقاست.
1+ کشورهایی که زیر فرادستی قدرت ها هستند، تقریبا در تمامی تصمیمات خارجی، پیرو فرادست‌ها عمل می‌کنند و عدم تبعیت یک کشور کوچک از کشوری بزرگ، به معنای این است که آن کشور، زیر سیطره و امپریالیسم آن قدرت نیست. ایران نیز در موضوعات قابل توجهی با چین و روسیه ناهمسو و ناهمراه است.
به عنوان مثال: روسیه و چین عملاً مخالف هر راهی در جهت دستیابی ایران به جنگ‌افزار هسته‌ای هستند و نمی‌خواهند که ایران قدرت هسته‌ای شود (چون هرچند فاصله‌ی ابعادی میان ایران با روسیه و چین چندان بالا نیست، اما آنها از اینکه ایران از این توانمندتر شود و قدرت هسته‌ای باشد استقبال نمی‌کنند) لکن ایران علیرغم خواست این دو کشور، به سوی توانایی برای ساخت بمب اتم می‌رود.
مثال دوم: روسیه و چین روابط دیپلماتیک و نزدیکی با اسرائیل دارند؛ اما روابط ایران و اسرائیل خصمانه است و هر دوی آنها تصمیم نابودی یکدیگر را دارند.
مثال سوم: روسیه و عربستان سعودی روابط قوی اقتصادی و نظامی دارند؛ درحالی که ایران هیچگونه همکاری با عربستان رو ترجیح نمی‌دهد (دست کم تا زمانی که عربستان کاملاً از امپریالیسم آمریکا برون نیاید)
مثال چهارم: چین و عربستان سعودی با یکدیگر بیانیه مشترک افشاندند و به یکدیگر نزدیک شدند؛ اما ایران مسیر چین را دنبال نکرد و نیز بسیار معترض و منتقد به این عمل شد.
2+ ایران هرچند قدرت جهانی نیست، اما یک قطب قاره‌ای محسوب می‌شود. چین و روسیه نیز توانایی و بضاعت ابعادی کافی برای تسلط بر کشوری چون ایران را ندارند (البته هژمونی روسیه کشورهای پرشماری در آفریقا، آسیای مرکزی، شرق اروپا و جنوب خاورمیانه را در برمی‌گیرد). اگر بخواهیم روابط ایران امروز با روسیه و چین را با روابط ایران پهلوی با آمریکا، همسنجی کنیم، باید گفت که نه ایران امروز آن ایران وابسته و ضعیف گذشته است، و نه روسیه یا چین به اندازه‌ی آمریکا توان دارند (هرچند هر کدام در ابعادی رقبای آمریکا به شمار می‌آیند) و در چارچوب علوم سیاسی، نمیتوان باور کرد که یک قدرت جهانی، یک قدرت قاره‌ایِ دیگری را به استعمار خود در آورد. شما از کسی که تنها کمی از شما تنومندتر است باج نمی‌دهید و او نمی‌تواند به شما زور بگوید؛ دقیقا روابط ایران با روسیه و چین نیز چنین است.
3+ استعمار قدرت ها در کشورهای کم توان، زمانی رخ می‌دهد که علاوه بر رعایت همه‌ی شروط هژمونی، فرادستان (استعمارگران) نفوذ جبران‌ناپذیر و بالایی در اقتصاد و قدرت نظامی فرودستان (سلطه‌پذیران) داشته باشند؛ به طوری که اگر کشور فرادست، حمایت خود را از کشور فرودست محروم کند، آن کشورِ سلطه‌پذیر نتواند جای تهیِ آنرا پر سازد. به عبارتی دیگر یعنی اگر در روابط آن دو کشور نفوذ اقتصادی و نظامی، دوسویه و متقابل نباشد، قدرت فرماندهی یکی از آنان بر دیگری می‌چربد و کشورِ کم‌توان‌تر ناچار به پیرویِ سیاسی و نظامیست. در چنین شرایطی، آن کشور، وابسته به کشورِ فرادست می‌شود و استعمار نو روی می‌دهد. در ارتش ایران، جنگ افزار ها و تسلیحات چینی و روسی نیز دیده می‌شوند، اما این پدیده هرگز وابستگی نظامی نیست؛ زیرا جنگ افزار های ایران نیز به همان میزان، در ارتش روسیه و چین حضور دارند. همانگونه که کالاهای چینی در ایران فراوان است، نفت و صنایع غیرنفتی ایران نیز در اقتصاد چین رخنه کرده‌اند. بنابراین میتوان گفت که حضور روس ها و چینی ها در اقتصاد و ارتش ما، به پیروی سیاسی ایران نمی‌تواند فرجام یابد؛ چون ایران نیز همانگونه در اقتصاد و ارتش آنها حاضر است. در نتیجه، درک همزمان هر سه کشور از اینکه نمی‌توانند یکدیگر را به استعمار بگیرند، روابطی راهبردی و مفید برپا می‌کند که منوط بر همسوییِ منافع ملی آنهاست.

• در برداشت، ایران به سه علت زیر فرادستی چین و روسیه نیست:

عدم پیروی سیاسی ایران

فاصله کم ابعادی میان ایران با روسیه و چین

نفوذ و همکاری نظامی و اقتصادی متقابل هر دو طرف

روسیه چینایران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید