مژده لنجاب پور
مژده لنجاب پور
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

چالش کتاب‌خوانی طاقچه: آرزوهای بزرگ



اولین کتاب از فصل تابستان در چالش کتابخوانی طاقچه:
آرزوهای بزرگ اثر چارلز دیکنز
* هشدار لو رفتن داستان*
این کتاب در سالهای ۱۸۶۰ تا ۱۸۶۱ به صورت داستان دنباله دار در هفته‌نامه " All the year round " چاپ می‌شد. کتاب با ترجمه صحیح‌تر توقعات بزرگ، داستان پسری به نام پیپ را روایت می‌کند که در کنار خواهر بدخلق و شوهرخواهرش "جو گارگری" که آهنگری مهربان و خوش‌قلب است، زندگی می‌کند. روزی پیپ با یک زندانی فراری روبرو می‌شود که او را می‌ترساند تا برایش غذا و سوهانی برای باز کردن غل و زنجیرش بیاورد. پیپ نیز که خیلی می‌ترسد به ناچار قبول می‌کند.
مدتی بعد با خانمی ثروتمند و بدخلق به نام "دوشیزه هاویشام" آشنا می‌شود و گهگاهی به خانه‌اش می‌رود تا او را سرگرم کند. این زن دختر خوانده‌ای به نام اِستلا دارد که بسیار مغرور و البته زیباست. پیپ از همان زمان به او دل می‌بندد اما استلا او را مورد تمسخر و تحقیر قرار می‌دهد. احساسی که در نتیجه‌ی این تحقیرها به پیپ دست می‌دهد، او را به سوی آرزوهای بزرگ سوق می‌دهد و سودای ثروتمند شدن را در سر می‌پروراند.
روزگار می‌گذرد و پیپ سالها نزد جو به آهنگری می‌پردازد تا اینکه روزی مردی نزد او می‌آید و اعلام می‌کند که فردی ناشناس مسئولیت پرورش و تربیت پیپ را به عهده گرفته و تمامی هزینه‌های او را پرداخت خواهد کرد تا پیپ به شخصی نجیب زاده تبدیل شود و پس از آن ثروت بزرگی به او خواهد رسید. پیپ که خود را در یک قدمی رسیدن به آرزوهای بزرگش می‌بیند این پیشنهاد را پذیرفته و روستا و اطرافیانش را ترک می‌کند.
پیپ در طول اقامتش در لندن با آداب معاشرت و رفتارهای اجتماعی شهری آشنا می‌شود. از طرفی دیگر استلا که به دختر جوان و بسیار زیبایی تبدیل شده به ابراز عشق پیپ جواب رد می‌دهد و از تمایل خود به ازدواج با مردی به نام "بنتلی" صحبت می‌کند.. پیپ بنتلی را می‌شناسد و می‌داند که مرد درستکاری نیست.

پیپ همیشه تصور می‌کرد که مسئول تربیت او و کسی که هزینه‌های زندگی‌اش در لندن را می‌پرداخته دوشیزه هاویشم است اما بعدها متوجه می‌شود که آن شخص کسی جز " مگویج" نیست، همان زندانی فراری که در سال‌های دور پیپ به او کمک کرده بود. هم‌چنین پیپ مطلع می‌شود که استلا دختر مگویج است. حال مگویج بیمار شده و در بستر مرگ است و همه اموالش را از دست داده است. پیپ که از آرزوهای بزرگ خود ناامید شده به روستای خود نزد جو باز می‌گردد. استلا نیز که در زندگی با بنتلی شکست خورده، به پیپ بازمی‌گردد و باهم ازدواج می‌کنند.

آرزوهای بزرگ همان‌طور که از نامش پیداست، زندگی مردمانی را روایت می‌کند که سعادت را در زندگی‌های اشرافی می‌بینند و برای رسیدن به آن از اصالت و ذات خود می‌گریزند و عاقبت پس از آنکه خود را ناکام و ناامید می‌بینند باز رو به اصل خویش بازمی‌گردند.

شخصیت‌های این داستان هر یک نمادی از انسان‌های جامعه‌اند. پیپ پسری ساده که بخاطر رسیدن به عشق رویاهای دور و دراز در سر می‌پروراند و در نهایت به اصل سادگی خود باز می‌گردد. جو مردی مهربان و سخت‌کوش که همیشه در خدمت اطرافیان و آماده کمک کردن به آن‌هاست. نمادی خوب از انسان‌های خوب در جامعه. دوشیزه هاویشام زنی که در پی یک شکست عاطفی به فردی بدخلق و انتقام‌جو تبدیل شده و با قضاوت نادرست از مردان استلا را دختری مغرور بار می‌آورد تا با زیباییش همواره در آزار مردان باشد و استلا نیز دختری که تاوان اشتباهاتش را در زندگی با بنتلی می‌پردازد و با درس گرفتن از این اشتباهات به راه درست زندگی می‌رسد.

بخش کوتاهی از این کتاب را با هم می‌خوانیم:

خانه‌ی ما بخاطر اخلاق بد و رقتار خشن خواهرم جای چندان خوشایندی برایم نبود؛ ولی جو با حصور خود به آن صفا و صمیمیتی داده بود که مرا به شدت وابسته‌اش کرده بود. اتاق پذیرایی برایم همچون تالارهای باشکوه به نظر می‌آمد. در نظرم درِ ورودی آن همچون دروازه‌های معبدها می‌آمد که مردم پشت آن منتظرند تا با آیین و مراسم خاصی باز شده تا تحفه‌هایی از گوشت مرغان کباب شده به آنجا بیاورند. آشپزخانه اش اگرچه فاقد هرنوع ابهتی بود، اما من آن را جایی تمیز و پر اط صمیمیت تصور می‌کردم. کارگاه را گذرگاهی می‌دیدم که مرا به مستقل شدن می‌رساند؛ اما وقتی یک سال گذشت همه چیز در نظرم عوض شد. خانه برایم جای کسالت‌بار و بی‌ارزشی شد که به هیچ‌وجه دلم نمی‌خواست دوشیزه هاویشام و استلا آن را ببینند.

***

این کتاب را می‌توانید از طریق لینک زیر در طاقچه بخوانید.

آرزوهای بزرگ

آرزوهای‌بزرگچالشطاقچهکتابخوانیچارلزدیکنز
کارشناس آزمایشگاه؛ علاقمند به عکاسی، کتاب و موسیقی :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید