مژده لنجاب پور
مژده لنجاب پور
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

چالش کتابخوانی طاقچه: بیروت ۷۵


کتاب انتخابی من برای چالش کتاب‌خوانی طاقچه در اولین ماه از فصل محبوبم پاییز، بیروت ۷۵ نوشته‌ی غاده السّمان بود. کتابی سرشار از عاطفه و احساس که حتی اگر غاده السّمان را نشناسید، با خواندن آن متوجه خواهید شد که او بیش از آن‌که نویسنده باشد، یک شاعر است! غاده السّمان ۷۹ ساله، شاعر و ادیب اهل دمشق است. بیروت ۷۵ داستانِ هزار داستانِ غاده السّمان روایتی‌ست از آرزوهای بر باد رفته‌ی انسان‌های معمولی با رویاهای بزرگ و دست نیافتنی‌شان. عدد ۷۵ در عنوان کتاب اشاره به سال ۱۹۷۵ دارد که در این سال بیروت در آغاز یک جنگ داخلی قرار می‌گیرد. البته او این کتاب را در سال ۱۹۷۴ نوشته است که می توان گفت پیشگویانه به سراغ بیروت در آستانه جنگ رفته است.بیروتی که مقصد رویاهایی‌ست ناکام. اگر بخواهم برای کتاب نام دیگری انتخاب کنم، مرثیه‌ ای برای یک رویا، نام موردعلاقه‌ی من برای آن است چرا که به معنای واقعی، برای رویای انسان مرثیه ای بسیار غم انگیز سروده است.
بیروتی که غاده السّمان به تصویر می‌کشد یک گرداب فریبنده است که عشاقش را به سوی خود می‌کشد و بی رحمانه آن‌ها را در خود می‌بلعد.
یاسمینه، فرح، ابوملا، طعان و ابومصطفی سوار بر ماشین راننده‌ای لال که نمادی از انحطاط و مرگ است به سوی بیروت سفر می‌کنند؛ به امید رسیدن به آرزوهایشان و رویایی که تحققش را در بیروت می‌بینند. اما بیروت بستر خوبی برای آن رویاها نیست. همچون یک سراب که از تنها از دور معنا دارد و اما در حقیقت جز پوچی چیزی نیست.
کسی در جست‌‌وجوی عشق، دیگری در جست‌وجوی
شهرت، آن دیگری در جست‌وجوی ثروت افسانه‌ای، یکی دیگر برای سیریِ شکم و درنهایت کسی برای گریز از مرگ به کام مرگ می‌روند.
با خواندن این کتاب، پنج بار زندگی می‌کنید. هر بار زندگی‌ای تلخ به سراغتان می‌آید. سنت‌های جامعه تیغ بر تنتان می‌کشد. مرفهین شهر روی تنِ زخم‌ دیده‌تان پا می‌گذارند و شما درد می‌کشید و جانتان را به دریا می‌سپارید و ماهی‌ها دورش حلقه می‌زنند.
در قسمتی از کتاب می‌خوانیم:
مصطفی، به‌رغم غم‌های پدر، خوی شاعری‌اش را از سر گرفت.
بر آن شد شعری بنویسد. خواهد گفت: «این ماه که فضانوردان آن را درنوردیدند، همچنان اثر اسطوره‌ای خود را بر ماهی‌ها و دل‌باخته‌ها می‌گذارد. اینک او در دل شب می‌ایستد. نگهبانی می‌شود برای ماهی‌های دریا. پاسشان می‌دارد از ترفند و دام‌های ماهیگیران.»
او همدست ماهیگیرهاست یا همدست ماهی‌ها؟ از یاد برده که قرار است ماهیگیر شود. غزل‌سرایی برای ماهی‌ها یا سوگواری برای آن‌ها به کارش نمی‌آید. شکم باید سیر شود.
نه. به خشکی که برسد، چیزهای بهتری خواهد گفت. اکنون سرگیجه‌ای به سراغش آمده که اثر دریاست، شاید هم بوی گازوییل.
(هیچ به درد ماهیگیری نمی‌خورم. شاعری هستم که از دریا سرش گیج می‌رود. اگر به خشکی هم برسم، باز سرگیجه خواهم داشت.)
پدرش موتور قایق را خاموش کرد. پیش از بالاکشیدن تور، یک‌ساعت و خُرده‌ای چشم‌به‌راه خواهند ماند تا ماه، فرشتهٔ نگهبان ماهی‌ها، فروبنشیند...

خواندن این کتاب برای همه علاقه‌مندان به کتاب‌خوانی لذت‌بخش خواهد بود ؛ چرا که روایت‌های جذاب و گیرایش ذهن و قلب انسان را به سوی خود می‌کشد‌‌.
بیروت ۷۵ را خانم سمیه آقاجانی به زیبایی ترجمه کرده‌اند و نشر ماهی آن را چاپ کرده است. از طریق لینک زیر می‌توانید به این کتاب در طاقچه دسترسی داشته باشید.


https://taaghche.com/book/59071


چالشکتابخوانیطاقچهبیروت۷۵کتاب
کارشناس آزمایشگاه؛ علاقمند به عکاسی، کتاب و موسیقی :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید