خط روند یکی از ابزارهای و پایهی تحلیل تکنیکال است ، کسی که می خواهد تکنیکالیست شود اولین چیزی که باید یاد بگیرد کشید صحیح خط روند است.
داستان از اونجایی شروع می شود که آقای چارلز داو نظریه خود را ارائه داد.
تئوری داو یک چارچوب و یک سری مفاهیم در تحلیل تکنیکال است که از نوشتههای چارلز داو در مورد تئوریهای بازار برگرفته شده است.
داو با بررسی متوسط قیمت بالا و پایین روزانه ، هفتگی و ماهانه سهام ، الگوهای سهام را به دست آورد و تلاش کرد ارتباط بین جریان بازار و این الگوها را کشف کند.
وی مقالاتی در روزنامه وال استریت نوشت و به بیان شکل گیری الگوها در بازار پرداخت.تمام نوشته ها و سری مقالات او از اصول نظریه داو سرچشمه گرفته اند که به شرح زیر می باشند:
به حرکت قیمت در یک جهت منظم ، بالایی و پایینی قیمت روند گفته میشود.
روند افزایشی توسط مجموعه ای از فراز و نشیب های متنوع تعریف می شود و یک روند کاهشی مخالف روند افزایشی است که شامل مجموعه ای از قله و دره های های کاهشی می باشد.
خط روند به خطی گفته میشود که برای رسم آن حداقل نیاز به دو نقطه قیمتی ( دره یا قله) داریم.
خط روند صعودی : برای رسم روند صعودی طبق تئوری داو دره ها را به هم وصل میکنیم ، به صورتی که دره دوم بزرگتر از دره اول و قله دوم بزرگتر از قله اول باشد.
خط روند نزولی : طبق تئوری داو قله ها را بهم وصل می کنیم به صورتی که قله اول بزرگتر قله دوم و دره اول بزرگتر از دره دوم باشه.
خط روند صعودی نقش حمایت و خط روند نزولی نقش مقاومت را می تواند داشته باشد.
[box type=”error” fontsize=”14″]نکته : خط رسم شده به عنوان خط روند هرچه تعداد تماس بیشتری داشته باشد معتبرتر است. [/box]
خط ۴۵ درجه یکی از شیوههای مطلوبی است که توسط دبیلیو.د.گان ابداع شده است. استاندارد یک روند صعودی یا نزولی پایدار معمولا ۴۵ درجه می باشد. و به طور کلی و از همه مهمتر این میباشد که خطوط روندی افزایشی یا کاهشی همیشه سعی میکنند تا شیوه میانگین تقریبی ۴۵ درجه را حفظ نمایند.
چنانچه خط روندی دارای شیب بسیار تندی باشد معمولاً نشان دهنده این مسئله می باشد که قیمت ها با سرعتی بالا رو به افزایش یا کاهش است اما شیب صعودی یا کاهشی آن پایدار نمی ماند.
دره ها و قله هایی که برای رسم خطوط روند استفاده می کنیم نباید فاصله شان از هم خیلی زیاد و یا خیلی کم باشد ، فاصله مناسب میان دره ها و قله ها با توجه به چارچوب زمانی نمودار ، شدت تغییرات قیمت و ترجیحات فردی تنظیم می شود. اگر این فاصله بسیار کوتاه باشد اعتبار خطوط روند درست شده ، زیر سوال میرود و اگر بسیاری از هم دور باشند وجود ارتباط میان آنها زیاد منطقی به نظر نمی رسد ، به هر حال این فاصله باید منطقی باشد.
زمانی که قیمت بتواند خط روند صعودی را رو به پایین و خط روند نزولی را به سمت بالا بشکند شکست خط روند گفته می شود.
[box type=”note” fontsize=”14″]نکته : کندل قیمتی حتما باید زیر یا بالای خط روند بسته شود. [/box]
زمانی که خطوط روند شکسته می شود. قیمت با یک ریزش یا یک افزایش همراه می شود ، بعد از رشد یا کاهش قیمت دوباره به سمت خط روند شکسته شده برمیگردد که به آن پولبک گفته می شود.
پولبک به طور کلی برای راستیآزمایی خط است و یک زمان مناسب برای خرید یا فروش سهم می باشد.
با خطوط روند میتوان بینش خوبی از نوسانات قیمت بهدست آورد، ولی اگر اشتباه رسم شوند اخطارهای اشتباه خواهند داد برای تشخیص عملکرد صحیح خطوط روند باید از تحلیلهای دیگری همچون سطوح افقی حمایت و مقاومت و تحلیل قلهها و درهها کمک گرفت هرچند که خطوط روند از مفاهیم اصلی تحلیل تکنیکال هستند ولی استفاده از آنها بهتنهایی میتواند باعث تحلیل اشتباه روندها شوند، اخطارهای برگشتی که توسط خطوط روند داده میشوند اخطارهای اولیه محسوب گشته و تحلیلگران باید با استفاده از ابزارهای دیگر از صحت آنها اطمینان حاصل کنند، که توجه داشته باشید که رسم خطوط روند یک هنر است و تنها با تمرین زیاد میتوان در آن مهارت پیدا کرد.