
بعضی عکسها، فقط یک فریم نیستند، یک خاطره نیستند، بلکه آینهای از روحتاند. گاهی یک تصویر هزار جمله نانوشته دارد، هزار حس نگفته، هزار تصمیمی که در سکوت گرفتهای. تصویر من، شاید چیزی به کسی نگوید، اما برای من یادآور لحظهایست که ایستادم، نفس کشیدم و پذیرفتم که ادامه دادن، شجاعت میخواهد؛ نه برای دیگران، بلکه برای خودم.
این فقط یک عکس نیست، یک داستان است؛ داستانی از هزار شب بیخوابی، از هزار فکر ناتمام، از دلی که شکست ولی هنوز میتپد. از منی که افتادم، ولی دوباره بلند شدم، بیآنکه کسی بفهمد چقدر درد کشیدم تا باز هم لبخند بزنم.
اگر تا اینجای متن را خواندی، تو هم شاید دنبال چیزی هستی؛ شاید حقیقت، شاید آرامش، شاید فقط یک دلیل برای ادامه دادن. اینجا بنشین، با من، با خودت، با آن چیزی که درونت آرام و بیصدا زمزمه میکند که هنوز دیر نشده... هنوز میشود دوباره آغاز کرد.