Maryam
Maryam
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

تقصیر من بود؟

امروز وسط کارهای شلوغ روزانه زنگ گوشی باعث شد دست از کار بکشم با دیدن شماره دوستم لبخندی زدم زیر غذا رو خاموش کردم و روی مبل نشستم
صداش خسته و بی انرژی بود
استوری های آقای ب رو دیدی
نه چطور مگه
تولدش بوده
مبارکش باشه
میگم مریم اون کی میخواد تاوان پس بده؟چرا آنقدر خوشبخت شد؟چرا من ولی بدبخت شدم
تو از کجا میدونی خوشبخته؟
همه چی داره چراخوشبخت نباشه یه نگاه به عکساشون بنداز
میدونی بنظرمن لازم نیست یه بمب بیفته توی زندگیش یا یه مریضی سخت بگیره یا ورشکست بشه همینکه نتونه از ته دل بخنده،همینکه یه همراه یه همصحبت نداشته باشه یعنی اوج بدبختی همینکه چشماش برق نزنه یعنی بدبختی.آدماکه از بدبختی ها و غم هاشون عکس نمیگیرن
بااین حرف تو منم یه بدبخت به تمام معنام.اون از ۴سال جوانیم که به پای ب حروم شد اینم از زندگی الانم
تو که باز شروع کردی اون ۴ سال رو کاری ندارم ولی الان خودت هستی که داری زندگیت رو داغون میکنی
تو الان طرف منی یا اون؟
من طرف توام میگم هی گذشته رو نشخوار نکن،میگم بچسب به زندگیت.میگم ببخش تا آروم بشی
تو اصلا منو درک نمیکنی زنگ زدم یکم آروم بشم حالمو بدتر کردی توچه میدونی زندگی عاشقانه یعنی چی؟هیچوقت بلد نیستی یه حرف بزنی مرهم زخمام بشی فقط بلدی نمک بزنی
با این حرفاش شوکه شدم بدون خداحافظی قطع کرد و بعد منو بلاک کرد
همه حرفاش هی تو ذهنم مرور میشه اینجا نوشتمشون شاید یکم آروم بشم من نمیخواستم برنجونمش

زندگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید