زمانی که برای اولین بار تماشای قسمت اول جوکر را به اتمام رساندم،به معنای واقعی کلمه متحیر شده بودم. فیلمی دردناک که نقدهای اجتماعی صریحی داشت و یک تجربه سینمایی بسیار بی نظیر برای افراد علاقه مند به تریلرهای روان شناختی بود.آن را چندین و چند بار تماشا کردم و با هر بار تماشای آن،ابعاد جدیدی از شخصیت آرتور فلک را دریافت کردم.از قسمت دوم این فیلم انتظارات زیادی داشتم و حتی به وجه هایی که خیلی به آن انتقاد می شد،امیدوار بودم.مثلا این که فیلم موزیکال شده یا تاد فیلیپس سراغ رابطه عاشقانه بین جوکر و هارلی کویینزل رفته است. پس از انتشار نقدهای منفی فیلم اندکی از آن ناامید شدم اما با این حال به تماشای آن نشستم.فیلم نه آنقدر بد است که منتقدان می گویند و نه آنقدر خوب است که آن را در همه بخش ها تحسین کنم.
(این مطلب اسپویل ندارد.)
شروع فیلم بسیار خلاقانه است. به گونه ای که وعده یک فیلم جنون آمیز و جذاب را می دهد اما در نهایت این وعده ها دروغی بیش نیست!سناریویی که سوژه بسیار خوبی برگزیده اما بسیار ضعیف نوشته شده است و حتی سرگردانی در میان فضاسازی های متفاوتش دیده می شود. تغییر لحن فاحشی در فیلم نامه نویسی و کارگردانی نسبت به قسمت قبل به وجود آمده و کلیشه ها پایشان را به دیالوگ ها و صحنه پردازی های این فیلم هم باز کرده اند.شروع رابطه هارلی کویینزل و آرتور خیلی سریع پیش می رود(بهتر است بگویم بد چیده شده است)و مقدمه چینی مناسبی ندارد و عشق جنون آمیز بین آنها نیز نه تنها باورپذیر نیست بلکه بسیار لوس و بی بنیه است. همچنین حتی هارلی پیشینه باورپذیری از گذشته اش ارائه نداده و بسیار کلیشه ای،روی اعصاب و چیزی است که هزاران بار در فیلم و سریال های مختلف شنیده و دیده ایم.
فیلم با یک موزیکال خوب بسیار فاصله دارد و حتی از معمولی ترین موزیکال های دنیا هم عقب تر است. به گونه ای که نه تنها شخصیت پردازی نمی کند بلکه فقر در شخصیت پردازی را افزایش می دهد و به جای ایجاد فرم تاریک و جنون آمیز در فیلم آن را تبدیل به یک موزیکال رمانتیک لوس و بی مزه می کند.بازی شگفت انگیز واکین فینیکس در قسمت قبل نیز به دلیل دیالوگ نویسی سطحی و موقعیت های ضعیف به نازل ترین کیفیت ممکن رسیده و حضور لیدی گاگا که انتظارات زیادی از زوج بین او و فینیکس برایم وجود داشت نیز جواب نمی دهد.
حدود دو سوم فیلم به همین منوال می گذرد.ضعیف، روی اعصاب و کلیشه ای. اما گویا بعد از آن تازه فیلم نامه نویس ها و کارگردان یادشان می آید که برای خلق یک اثر روانشناختی و اجتماعی و به سبک دیگری پشت میز نشسته اند.آن جاست که جذابیت فیلم دوباره نمود می یابد.سکانس های دادگاهی جذابیت پیدا می کنند و پیام های مختلف با تکیه بر اجتماع و به دور از کلیشه ها ایجاد می شوند.اینکه آرتور فلک در این فیلم به خودشناسی می رسد و در نهایت از هیجانات دیوانه وار خود برداشت جدیدی پیدا می کند،برخلاف رویه جوکر فعلی سینماست و همین باعث می شود برای من بسیار جذاب باشد.شاید پایان بندی این فیلم برای طرفدارن کمیک بوک خیلی جذاب نباشد و حتی به آن انتقادات شدیدی هم بشود اما به نظر من پایان بندی متفاوت،سرحال و جذابی بود و لزومی ندارد که فیلم حتما به کمیک بوک ها نزدیک باشد.گرچه که سوالات بی پاسخ زیادی را بر جای گذاشت.
در کل فیلم جوکر دو یک پتانسیل از دست رفته است.سوژه بسیار خوبی دارد می تواند به بهترین شکل ممکن سخن بگوید، نقد کند و فریاد بزند.اما خیلی دیر دست به کار می شود جایی که بسیاری از مخاطبان فیلم را نصفه و نیمه رها کرده اند و پیام های مهم فیلم به کل از دست رفته است.
امتیاز قسمت دوم:۵.۸ از ۱۰
امتیاز قسمت اول:۸.۵ از ۱۰