بنام‌خدا
سلام به اعضای ویرگول حالتونم که خوبه میدونم...
بریم یه چند تا سوال بپرسم ازتون ...
خب می خواهی جواب نده...
من کلا امروز بد جور ناراحتم ...
کلا بهم ریخته هستم...
بچهایی که ادامه تحصیل دادن بیشتر در جواب دادن دقت کنید...
ببیند بچها
آیا درسته که یکی سه سال وقتش رو هدر بده بره رشته هنر یا همون نقاشی ایرانی؟؟
نظر من در رشته هنر خیلی چرته حالا درست بودنش رو نمیدونم...
خب معماری یا همون مهندسی برای دخترا کلا چرته...
بله طرفی که پسره رفته معماری دانشگاه شم خونده الان بی کار نشسته بله طرف مرده کار گیرش نمیاد دیگه توئه دختر میری می خواهی بری رشته مهندسی ؟؟
خدایی برام سواله...
بریم حسابدار...
بله طرف نصف عمرش رو هدر داد پای تحصیل ...
دوازده سال مدرسه...
یک سال کنکور...
چهارسال هم دانشگاه...
تهشم خونه...
ریدم به دنیاااااا.....
بله همینه...
خب کامپیوتر هم مث حسابداری تهش خونه...
رشته انسانی بریم...
بله طرف رو میشناسم دوازده سال درس و مدرسه گرفتاری خانواده ها یک سال کنکوری چهار سال دانشگاه تهشم خونه خااااک عالمم بر سر چنین..........
و ........ پر کن خودت نقطه چین ها رو من دستم بسته بود...
بله به طور وحشتناک عصبانی هستم....
رشته طراحی دوخت که کلا الکی هستش ...
کلا نمیدونم ...
ببیند چه کار کنیم...
اونی که واقعا درس می خونه و تصمیم ادامه دادن داره خب بجنگ برو تا تهش مرد حسابی...
بله اون طرف بنده خدا میره هاااا ولی وقتی بعد از این همه خرج و هزینه بیای خونه بشینی که چی مثلا...
خب مرض داریم ادامه تحصیل بدیم؟؟؟
بله بجای اینکه عمر مون رو بدیم پای این تحصیل تهشم الکی خب مرد حسابی مریض که نیستی بله بجای این همه الکی رفتن فرصت ها بهتره بریم سمت یه هنر دیگه ...
حالا من میگم یک سال هزینه کن برای یاد گرفتن یه هنر سال های سال در آمد کن ...
بله اینه حرف درست و راه درسته از نظر من...
خب...
که چی الان...
بچهاااا می خوام بگم که بله می خوام از اینجای کار بکشم بیرون...
دیگه حال و حوصله ای برام نمونده فک می کنم...
کلا پی درس رو می خوام ول کنم...
بله درست متوجه شدی ترک تحصیل...
خب یه حرفی هست ها بعضی ها میگن حالا اونایی که درس خوندن به کجا رسیدن تو می خواهی بخونی ...
خب آدم نادان تو مگه نمی فهمی من از این حرف تنفر دارم ...
پس خفه شو ...
بله من این حرف ها رو زیاد می شنوم توی زندگیم...
از طرف خیلی هااااا...
خب اگه درست حسابی فک کنی راست میگن هااا ولی من خدایی از این حرف بدم میاد...
من امروز کار داشتم رفتم اداره دیدم یه زنی التماس می کرد که توی اداره کار بهش بدن می گفت حداقل توی مدرسه پس اجازه تدریس بدین...
یه خری مث سگ نشسته بود ریدم به قیافش...
می گفت نه نمیشه...
خب این همه سختی و زحمت که تهشم بشه هیچ که هيچ...
خااااک‌عالم بر سررررت ............. ..........بله نقطه چین ها رو خودتون پر کنید لطفا...
خب بهترین راهش اینه که بریم پی چیزی که ارزش جنگیدن را توی دنیا داشته باشه...
خب بریم یه سری حرفهای دیگه ای رو هم بهتون بگم من...
بله طرف کلاس هفتمه ترک تحصیل کرده...
خب تو فردا میشی مادر بچه ت رو چطور می خواهی تربیت کنی؟؟
بله نمی تونی و یه کله پوک و بی مخ تحویل جامعه میدی...
اونم چه جامعه...
به به ..!!
بله همین دختر خواهرش کلاس سوم ترک تحصیل کرده...
الان سواد درست حسابی همون یه روخوانی ساده رو هم نداره...
بله مقصرش پدر خانواده هست...
یعنی واقعا گریم می گیره که یک پدر بگه من حال و حوصله بردن و آوردن شما ها رو به مدرسه ندارم...
و اونا مجبورن ترک تحصیل کنن....
بله اگه پدر خانواده اهل هر کاری بوددد...
دیگه اعتماد کردن براش سخت میشه...
خب خودش چشم بدی داره همه رو مث خودش فک می کنه...
بله در مورد این که بحثش مفصله بعد صحبت خواهم کردد..
بریم سمت اون دخترهایی که عشق شون درس و مشق هستش ولی پدر میگه نه...
من هر روز می بینمش یک بارم من از دهن اون دختر نشنیدم که بگه آره منم دلم می خواد برم مدرسه ولی پدرم اجازه نمیده ...
بله اینو اون خواهر بی مخش بهم گفت...
بابام گفته مدرسه ممنوع...
اونایی که رفتن به کجا رسیدن که تو بری...
ای آدم خر تو وقتی بیمار میشی از درد مث سگ دور خودت می‌پیچی مث پاپی راهی بیمارستان میشی که اون دکتر تحصیل کرده توئه روانی رو درمونت کنه بله خر خدا تو فکر و ذهنت تا این حد بسته هست...
اگر اونایی که تحصیل کردن به توئه احمق آموزش نمی دادن توئه گااااو الان بی سواد بزرگ میشید...
خب اونا تحصیل کردن تا یه خری رو مث تو آدم کنن...
بله می خوام این متن رو برسونم به دست اونایی میگه حالا اونایی که خوندن درس رو به کجا رسیدن که تو می خواهی بخونی حالا...؟؟
خب خاااااک بر سرت کننن ...
بله منم کاری به هیچ و هیچ حرفی ندارم...
ولی از بعضی حرفا توی زندگی متنفرم و بدم میاد کلا ...
بعد چه برسه که اون آدم نفهم هی هر ساعت بالا سرت تکرارش کنه واااای باعث روانی بودنم میشه آخرررر....
بلاخره من یه روزی اگه روانی نشدم هر چی گفتید بگید اینو امروز به مامانم‌گفتم اونم‌گفت تو مریضی کلا گفتم حالا چرا؟؟
گفت باید بیخیال شدن رو یاد بگیری وگرنه بله تا چند روز دیگه یک دختر روانی میشی که بیاد ببریمت تيمارستان بله....
من باید روی خودم کار کنم...
چگونه بودش رو نمی دونم خدایی..؟؟
واقعا می خوام بدونم آدم های زمانی شاهی چه مشکلی با تحصیل و درس دخترا دارن ...
نه فقط دخترا ...
حالا کاش فقط دخترا بود پسرا هم هستن...
آخه حداقل پی پسرا رو ول کنید تروخداا...
خب بله من تا امروز فک می کردم که فقط دخترا یه سری مشکل هایی رو دارن نه خیر پسرا بدتر از دخترا هستن...
خدا صبرتون بده...
بسه دیگه فقط یه خورده منو به هم ریختنم درست میشه انشاءالله...
این چیزی که من الان نوشتم خیلی قاطی پاتی شد فقط می خواستم زود بنویسم...
انشاءالله که مراتبش میکنم بعدا...
راستی بچهااا بله میدونم خودم...
نگید تو کی حالت خوب بوده که بار دومت باشه...
خدایی قضاوت بد نکنید...
برید بقیه پستهار منو بخونید همشون حس خوب میده به آدم....
خب با یه سری از بچهااا هماهنگ کردیم اگه بشه و خدا بخواد میریم شناااااا....
بله میدونم که میدونستید نیلوفر ترسو ولی شنا رو بلده هااا انقدر ها هم دست کم نگید منوووو...
بله فقط در حد نجات جان خودم بلدم ...
مثلا یه سری داداشم افتاده بود توی استخر هیچ کاری نمی تونستم بکنم براش فقط نگاش می کردم...
تا اینکه دیدم داره خفه میشه شروع کردم یغ زدن...
ماااااا مااااااان داداشی افتاده تو استخررررر زوووود بیااااا ....
باااااااااا باااااااا تروخدا بیا....
بله بابام اومد بجای اینکه بر نجاتش بده اول زد پس کله من بعد پرید داداش امیرحسینم رو نجات داد البته اون موقع کوچولو بود الان چهارده سالشه خودش شنا بلده...
خب از اتفاقاتی که خدا سر راهم قرار داده رو تک به تک خواهم برات نوشت ولی با حس و حال خووووب...
بله با اونایی میرم بیرون که حس خوب میدن بهم ولی خیلی سخت گیر هستن روی دین و مذهب ...
خب پس منتظر پست خوب فردای من باشید...
♡✍️دوستدار همیشگیی شما ها نیلوفر محمدی✍️ ♡
🤗خب پس فعلا خدانگهدار....🤗
