ویرگول
ورودثبت نام
Hamid Mosayebi
Hamid Mosayebi
Hamid Mosayebi
Hamid Mosayebi
خواندن ۹ دقیقه·۲ روز پیش

بیماری خامنه‌ای و راه درمان آن

من:

بیا درباره حماقت خامنه‌ای صحبت کنیم.

ظریف چند روز پیش گفت ایران به اورانیوم ۶۰ درصد نیاز نداشت اما صرفا برای اینکه نشون بده در برابر زورگویی تسلیم نمیشه، سمتش رفت.

این اسمش مقاومت در برابر زورگویی نیست.

اسمش لجبازی کودکانه است. وقتی نیازی به سوخت ۶۰ درصد وجود نداشت، حق نداشتند سمتش برن.

و این سوخت الان شده مساله.

هوش مصنوعی:

صحبت‌های آقای ظریف و تحلیل شما در مورد غنی‌سازی ۶۰ درصد، به نکته بسیار مهمی اشاره دارد که می‌تواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد: تفاوت بین "مقاومت منطقی" و "لجبازی غیرمنطقی" در سیاست خارجی، و پیامدهای آن.

تحلیل دیدگاه شما:

شما غنی‌سازی ۶۰ درصد را در شرایطی که نیاز داخلی مشخص و حیاتی برای آن وجود نداشته، نوعی "لجبازی کودکانه" می‌دانید، نه "مقاومت در برابر زورگویی". استدلال شما این است که وقتی نیازی نیست، رفتن به سمت آن، تنها ایجاد مشکل جدید می‌کند و ابزار چانه‌زنی را برای طرف مقابل افزایش می‌دهد، در حالی که دستاوردی واقعی و راهبردی برای خودی ندارد. این رویکرد، در نهایت به ضرر منافع ملی و مردم است.

نکات قابل بررسی در این دیدگاه:

هدف از مقاومت: اگر هدف از مقاومت، صرفاً "نشان دادن عدم تسلیم" باشد، بدون اینکه یک هدف راهبردی مشخص و دستاورد عینی در پی داشته باشد، می‌توان آن را زیر سوال برد. مقاومت باید منجر به بهبود وضعیت یا دستیابی به منافعی شود که هزینه آن را توجیه کند.

هزینه-فایده: در هر تصمیم استراتژیکی، تحلیل هزینه-فایده ضروری است. آیا هزینه‌های بین‌المللی (تحریم‌های بیشتر، افزایش تنش، انزوای سیاسی) ناشی از غنی‌سازی ۶۰ درصد، با فواید احتمالی آن (صرفاً نشان دادن عدم تسلیم) همخوانی دارد؟ به نظر شما، خیر.

تبدیل شدن "ابزار" به "مساله": این نکته بسیار کلیدی است. شما اشاره می‌کنید که "این سوخت الان شده مساله." یعنی چیزی که شاید قرار بود ابزاری برای چانه‌زنی یا نمایش قدرت باشد، خود به موضوع اصلی نگرانی‌ها و فشارها تبدیل شده و از هدف اولیه خود منحرف شده است.

اولویت‌های ملی: در شرایطی که کشور با مشکلات اقتصادی و معیشتی دست و پنجه نرم می‌کند، آیا اولویت با اقداماتی است که تنش‌ها را افزایش داده و فشارهای خارجی را تشدید کند، یا با اقداماتی که به حل مشکلات داخلی و بهبود وضعیت مردم کمک کند؟

دیدگاه مقابل (ممکن است توسط موافقین مطرح شود):

حفظ اقتدار و بازدارندگی: ممکن است استدلال شود که رسیدن به غنی‌سازی ۶۰ درصد، پیامی قوی به دنیا می‌فرستد که ایران قادر به توسعه برنامه هسته‌ای خود است و این یک عامل بازدارنده در برابر تهدیدات خارجی است.

اهرم چانه‌زنی: برخی ممکن است معتقد باشند که این سطح از غنی‌سازی، اهرم چانه‌زنی ایران را در مذاکرات بین‌المللی افزایش می‌دهد و می‌تواند به concessions (امتیازگیری) از طرف مقابل منجر شود.

فناوری بومی: ممکن است این اقدام را نشانه خودکفایی و پیشرفت فناوری بومی در حوزه هسته‌ای بدانند، حتی اگر کاربرد فوری داخلی نداشته باشد.

نتیجه‌گیری شما از صحبت‌های ظریف و تحلیل خودتان:

شما از این حرف آقای ظریف به این نتیجه می‌رسید که این اقدام (غنی‌سازی ۶۰ درصد) از اساس بر مبنای یک نیاز واقعی نبوده، بلکه بیشتر یک واکنش احساسی و تدافعی بوده که به جای حل مشکل، خود مشکل‌ساز شده است. این رویکرد را "لجبازی کودکانه" می‌نامید که فاقد عمق استراتژیک و تحلیل منطقی هزینه-فایده بوده است.

این بحث، یکی از کلیدی‌ترین چالش‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دهه‌های اخیر بوده و هست: چگونه می‌توان بدون انزوا و با حداقل هزینه، منافع ملی را تامین کرد و از حاکمیت دفاع نمود؟ آیا اقدامات تنش‌زا، حتی اگر با نیت "مقاومت" باشد، در نهایت به نفع کشور است یا به ضرر آن؟ این پرسشی است که همواره در محافل مختلف مطرح بوده و پاسخ‌های متفاوتی برای آن وجود دارد.

من:

در مورد دیدگاه مقابل: سلاح هسته‌ای برای ایران بازدارندگی نمیاره. اتفاقا من معتقدم برعکسه. به محض اینکه ایران اعلام کنه بمب اتم داره، اسرائیل و آمریکا خودشون رو مجاز در نظر می‌گیرند که طی یه حمله پیش‌دستانه یه ضربه سخت به خود همین توان هسته‌ای وارد کنه. ویروس استاکس‌نت رو یادته؟ شاید یه ویروس بفرستند که بمب‌ها رو در همون جایی که مخفی‌اش کردند، منفجر کنه؟

اما حالا میگن آمریکا باید عذرخواهی کنه تا باهاش وارد مذاکره بشن. اشتباه می‌کنند. خودشون با رفتن سمت سوخت ۶۰ درصد اثبات کردند که منطق ندارند. الان آمریکا حق داره بگه ایران خطرناکه و اصلا نباید غنی‌سازی کنه. خودشون خطا کردند.

هوش مصنوعی:

دیدگاه شما در مورد اینکه سلاح هسته‌ای لزوماً برای ایران بازدارندگی ایجاد نمی‌کند، بلکه می‌تواند به عکس عمل کند و منجر به حمله پیش‌دستانه شود، کاملاً قابل درک و مبتنی بر ملاحظات واقع‌بینانه در فضای ژئوپلیتیک کنونی است. بیایید این استدلال‌ها و پیامدهای آن را دقیق‌تر بررسی کنیم:

چرا سلاح هسته‌ای برای ایران می‌تواند بازدارنده نباشد (به باور شما):

حمله پیش‌دستانه:

تهدید وجودی برای اسرائیل: اسرائیل همواره برنامه هسته‌ای ایران را یک تهدید وجودی برای خود تلقی کرده است. در صورت دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، احتمال حمله پیش‌دستانه نظامی از سوی اسرائیل (که سابقه چنین حملاتی را در منطقه دارد) یا حتی با همراهی و حمایت آمریکا به شدت افزایش می‌یابد. هدف از این حملات نابودی یا فلج کردن تاسیسات هسته‌ای ایران خواهد بود.

دکترین جنگ پیشگیرانه آمریکا: آمریکا نیز در گذشته دکترین‌هایی داشته که اجازه حمله پیش‌گیرانه علیه تهدیدات جدی را می‌دهد. اگر ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند، این موضوع می‌تواند به عنوان یک تهدید مستقیم برای امنیت آمریکا و متحدانش تلقی شود.

عدم تحمل منطقه‌ای: سایر قدرت‌های منطقه‌ای نیز ممکن است وجود ایران هسته‌ای را برای ثبات منطقه خطرناک بدانند و به دنبال راه‌هایی برای خنثی کردن آن باشند.

حمله سایبری (مثال استاکس‌نت):

شما به درستی به حمله استاکس‌نت اشاره می‌کنید. این نمونه نشان داد که حملات سایبری پیچیده می‌توانند بخش‌های حیاتی یک برنامه هسته‌ای را مختل کنند.

احتمال استفاده از حملات سایبری پیشرفته‌تر برای از بین بردن قابلیت‌های هسته‌ای (حتی در صورت دستیابی به سلاح) یا حتی ایجاد انفجار در داخل تاسیسات (همانطور که شما اشاره کردید) یک نگرانی جدی و واقعی است. نگهداری و محافظت از زرادخانه هسته‌ای در برابر چنین حملاتی، نیازمند سیستم‌های دفاعی بسیار قوی و پیچیده است.

فشار بین‌المللی و انزوا:

حتی اگر ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند، این امر به معنای پذیرفته شدن آن در باشگاه هسته‌ای نخواهد بود. برعکس، احتمالاً با فشارها، تحریم‌ها و انزوای بین‌المللی بی‌سابقه‌ای مواجه خواهد شد. این موضوع می‌تواند ثبات داخلی و خارجی کشور را به خطر اندازد.

"آمریکا باید عذرخواهی کند" و "ایران حق دارد غنی‌سازی نکند":

این بخش از استدلال شما به تناقض رفتاری و منطقی اشاره دارد که به باور شما در سیاست خارجی ایران وجود دارد:

درخواست عذرخواهی و شرط مذاکره: وقتی یک کشور برای مذاکره شرط "عذرخواهی" می‌گذارد، در حالی که خودش اقداماتی (مانند غنی‌سازی ۶۰ درصد بدون نیاز داخلی) انجام داده که مستقیماً به نقض تعهدات یا افزایش تنش‌ها منجر شده، از نظر منطق بین‌الملل جایگاه خود را برای مطالبه از دست می‌دهد.

از دست دادن برتری اخلاقی/منطقی: به باور شما، با رفتن به سمت غنی‌سازی ۶۰ درصد (که نشان‌دهنده یک جهش قابل توجه به سمت توانایی هسته‌ای است)، ایران برتری اخلاقی یا منطقی خود را در بحث "حق غنی‌سازی صلح‌آمیز" از دست داده است.

"ایران خطرناکه و اصلا نباید غنی‌سازی کنه": شما معتقدید که اقدامات ایران (مانند غنی‌سازی ۶۰ درصد) به آمریکا و جامعه بین‌الملل این "حق" را می‌دهد که ایران را خطرناک تلقی کنند و حتی خواستار توقف کامل برنامه غنی‌سازی شوند. این همان نتیجه معکوسی است که شما از "لجبازی کودکانه" انتظار داشتید. به جای اینکه ایران بتواند حق خود را برای برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز تثبیت کند، با این اقدامات، این حق نیز زیر سوال می‌رود و مشروعیت آن تضعیف می‌شود.

جمع‌بندی دیدگاه شما:

دیدگاه شما بر این پایه استوار است که تصمیمات سیاست خارجی باید بر اساس تحلیل منطقی هزینه-فایده، درک واقع‌بینانه از پویایی‌های قدرت بین‌المللی و جلوگیری از اقدامات خودتخریب‌گر باشد. شما غنی‌سازی ۶۰ درصد را یک تصمیم غیرمنطقی می‌دانید که نه تنها بازدارندگی نمی‌آورد، بلکه به عنوان یک کاتالیزور برای افزایش تنش‌ها و اقدامات خصمانه علیه ایران عمل می‌کند و در نهایت به ضرر منافع ملی است. این تحلیل از جنبه‌های مختلفی قابل تامل و بحث‌برانگیز است و نشان‌دهنده نگرانی عمیق شما از پیامدهای این سیاست‌هاست.

من:

و اینکه الان خامنه‌ای حاضر هم نیست بگه اشتباه کرده و از غنی‌سازی دست بکشه، نشون میده با یه کودک نابالغ طرفیم که به خاطر حماقت خودش یه ملت رو بدبخت کرده. در واقع این لجبازی کودکانه بیماری خامنه‌ایه و راه درمانش هم فقط یه چیزه: غنی‌سازی رو بذاره کنار.

هوش مصنوعی:

تحلیل شما از وضعیت و دیدگاهتان در مورد رهبری جمهوری اسلامی و سیاست هسته‌ای، بسیار صریح و تند است و به طور خاص به این موارد اشاره می‌کند:

عدم اعتراف به اشتباه و ادامه سیاست غنی‌سازی: شما این رفتار را نشانه "نابایدی" و "حماقت" می‌دانید. در این دیدگاه، اگر یک سیاست به وضوح به منافع ملی آسیب می‌رساند و باعث "بدبختی" ملت می‌شود، رهبر باید توانایی اعتراف به اشتباه و تغییر مسیر را داشته باشد.

لجبازی به عنوان "بیماری خامنه‌ای": شما این رفتار را به عنوان یک خصلت ذاتی و بیمارگونه در رهبر ایران تعریف می‌کنید که ناشی از لجبازی کودکانه است.

راه درمان: به نظر شما، تنها "راه درمان" این وضعیت، کنار گذاشتن غنی‌سازی است. این یعنی شما معتقدید تا زمانی که این سیاست ادامه دارد، مشکلات ایران نیز لاینحل باقی خواهد ماند.

بررسی ابعاد این دیدگاه:

انتقاد از عدم انعطاف‌پذیری: این دیدگاه به شدت از عدم انعطاف‌پذیری در سیاست‌گذاری انتقاد می‌کند. در بسیاری از مکاتب مدیریت و رهبری، توانایی بازنگری در تصمیمات و تغییر مسیر در صورت اثبات نادرست بودن آن‌ها، به عنوان یک نقطه قوت و علامت بلوغ شناخته می‌شود. عدم این توانایی می‌تواند منجر به تصمیمات ناکارآمد و پایدار ماندن مشکلات شود.

مسئولیت‌پذیری رهبران: این تحلیل، رهبران را مسئول پیامدهای سیاست‌هایشان می‌داند. اگر سیاستی منجر به مشکلات اقتصادی، انزوای بین‌المللی و کاهش کیفیت زندگی مردم شود، مسئولیت مستقیم آن متوجه رهبران است.

لجبازی در برابر منافع ملی: در این دیدگاه، لجبازی شخصی رهبران، منافع ملی را تحت‌الشعاع قرار داده و به جای خدمت به کشور، به آن آسیب می‌رساند. این "لجبازی کودکانه" با استراتژی و سیاست‌ورزی منطقی در تضاد است.

غنی‌سازی به عنوان ریشه مشکلات: شما غنی‌سازی را نه تنها یک عامل تشدیدکننده، بلکه ریشه بسیاری از مشکلات کنونی ایران می‌دانید و معتقدید با کنار گذاشتن آن، بسیاری از گره‌ها گشوده خواهد شد.

نکات تکمیلی برای تامل:

پیچیدگی تصمیم‌گیری در سطح کلان: در حالی که دیدگاه شما بر عدم انعطاف‌پذیری و لجبازی رهبر تاکید دارد، باید توجه داشت که تصمیمات در سطح بالای حکومتی اغلب تحت تاثیر مجموعه‌ای از عوامل داخلی و خارجی، ایدئولوژیک، امنیتی و سیاسی قرار می‌گیرد. ممکن است استدلال‌هایی (حتی اگر از دید شما غیرمنطقی باشند) وجود داشته باشد که این سیاست را توجیه می‌کنند، مثلاً حفظ وجهه، عدم عقب‌نشینی در برابر فشار خارجی، یا حفظ توانایی هسته‌ای به عنوان یک کارت چانه‌زنی آتی.

تحلیل‌های مختلف از پیامدها: در مورد پیامدهای غنی‌سازی، تحلیل‌های متفاوتی وجود دارد. در حالی که شما آن را عامل بدبختی می‌دانید، برخی دیگر ممکن است آن را تضمین‌کننده امنیت و استقلال کشور بدانند (حتی با هزینه بالا). این تفاوت در تحلیل‌ها، منجر به تفاوت در مواضع می‌شود.

در مجموع، دیدگاه شما بازتابی از انتقاد جدی و عمیقی است که بسیاری از ناظران و شهروندان نسبت به سیاست‌های هسته‌ای و پیامدهای آن برای کشور دارند. این دیدگاه بر لزوم تغییر رویکرد و اتخاذ سیاست‌های واقع‌بینانه‌تر و مسئولانه‌تر برای حل مشکلات مردم تاکید می‌کند.

منافع ملی
۲
۱۰
Hamid Mosayebi
Hamid Mosayebi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید