ابوالفضل عبدلی
ابوالفضل عبدلی
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

مصاحبه امیر مسعود بختیاری

*امیر مسعود بختیار*

مسعود بختیاری (زاده ۲۵ آبان ۱۳۲۰ تهران) نظامی بازنشسته ،مدرس دانشگاه و نویسنده ایرانی است امیر مسعود بختیاری فعالیت در ارتش شاهنشاهی ایران را از سال ۱۳۳۸ اغاز کرد

در دوران دفاع مقدس، افسر عملیات در قرارگاه فرماندهی مشترک ارتش و سپاه در نیروی زمینی در جنوب کشور بوده است. او از سال ۷۹ بازنشسته شده و اینک عضو هیئت علمی دانشکده فرماندهی ستاد ارتش است.

درجه ایشان سرتیپ دوم و یگان ایشان لشکر 92 زرهی اهواز است که آن را فرماندهی میکنند .

نویسنده کتاب های بیت‌المقدس ، عملیات طریق‌القدس ،آزادسازی شهر مرزی بستان ،هشت سال دفاع مقدس و آنچه گذشت

مصاحبه امیر مسعود بختیاری سال اول جنگ:

بلافاصله بعد از حمله عراق با ۱۹۲ فروند هواپیما از ۷ پایگاه عراق به ایران به فاصله ۱ ساعت بعد از ورود از نیروهای هوایی ما بلند شدند این امر افتخارآمیز است که در آن شرایط ۴ فروند هواپیما از پایگاه بوشهر و همدان به سمت عراق رفتند.نیرو هوایی ما در ۲ روز اول جنگ به عراق نشان میدهد که اشتباه فاحشی کرده است.در آن زمان ارتش توانست برتری نیروهای هوایی و دریایی خود را به ارتش عراق نشان بدهد.

یکی از تعاریفی که امروزه در ادبیات نظامی از جنگ تعريف مي شود این است که مانع شویم از اینکه دشمن به اهداف استراتژیک خود برسد و ارتش ایران مانع از این شد.

و یک نکته ای که وجود دارد این است که ایثار و فداکاری و روحیه و انگیزه و هر چیز دیگری سر جای خودش اما آیا در مقابل تسلیحات مدرن تنها سینه ی باز و پر از احساس و دست خالی جواب گو است؟یعنی وقتی ۱۹۲ فروند هواپیما از پایگاه عراق بلند می شود و بمب باران می کند و توپخانه ی عراق آتش واری می کند و نیروی زرهی عراق وارد می شود ،آیا تنها با انگیزه خالی میشه کار کرد؟ نه ،بلکه نیروی مشابه خودش را می خواهد ،نیروی هوایی می خواهد که جواب نیروی هوایی عراق را بدهد،توپخانه ای می خواهد که جواب توپخانه را بدهد ،زرهی می خواهد که جواب زرهی بدهد و لذا کی این رو داشته؟ارتش،و مهارت و تخصص استفاده از آن را داشت.

عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به ایران حمله کرد و در همان بعد از ظهر یعنی ۳ ساعت بعد هواپیما های ایران پایگاه های شعیبه و کرکوک را بمب باران می کنند و روز بعدش در یک مهر ماه ایران با ۳۰۰ سورتی پرواز یعنی ۱۴۰ فروند به عراق حمله می کند و این شوکی که به صدام حسین وارد می شود باعث می شود اساسا تمرکزشان از هم فرو بپاشد و این مقاومت باعث شد که در روز ششم جنگ صدام حسین تقاضای آتش بس بکند. مگر به اهداف خود رسیده بود؟نه،بلکه فهمیده بود جنگ را نمی برد.

ایشان تاکید دارند ما در سال اول جنگ عدم موفقیت نداشتیم چون جلوی ارتش عراق ایستادگی کردیم و از نیروی هوایی عراق تقریبا برتری داشتیم ، زيرا نیروی هوایی آنها را از کار انداختیم.

شما فکر می کنید موفقیت این است که ارتش عراق را از ایران بیرون کنیم در حالی که با چهار تا لشکری که در دست باقی مانده و چند سیاهی لشکر ،نمی توان ۱۲ لشکر عراقی را از خاک ایران بیرون کرد !

ایشان از عملیات اچ 3 که در نیمه ی دوم سال اول جنگ اتفاق افتاد میگویند که بزرگترین ضربه ی هوایی را به ارتش عراق وارد کردند. آیا این ها جزء دلایل موفقیت در سال اول جنگ نیست!

در طول ۸ سال جنگ با عراق،۲ میلیون و ۴۵۰ هزار نفر از جوانان ارتش جمهوری اسلامی ایران به صورت سرباز وظیفه یا افسر وظیفه خدمت کردند بدون اینکه اجباری در کار باشد و ۳۵۰۰۰ شهید از میان این سربازان وظیفه داریم.

مي دانيد كه سيستم ارتش ما غربي بود و مي پذيريد كه نه شرايط و نه زمان براي عوض كردن سيستم ارتش كافي نبود. از سوي ديگر برخي از خريدهاي نظامي ما لغو شد و ما از سوي آمريكايي ها تحريم نظامي شديم، برخي از كشورها به تعهدات خود عمل نكردند وسلاح هاي خريداري شده را تحويل ما ندادند.

مسأله ديگر، مسائل داخلي ارتش بود، ارتش ما پيش از انقلاب ۷ لشكر بود كه ۳ لشكر از اين ۷ لشكر درگير مسائلي بود. مي ماند ۴ لشكر، از اين ۴ لشكر يكي در غرب كشور يعني در كردستان بود، يكي ديگر در منطقه بلوچستان بود، بقيه هم كم و بيش دور از منطقه بودند. ضمن آن كه ارتش در حال تطبيق خود با روش ها و شرايط انقلاب بود و اقتضاي آن هم رها شدن تعدادي از نيروها بود. موضوع ديگري كه قابل ذكر است نصف شدن مدت سربازي در آغاز انقلاب بود.

ارتش ما متكي به نيروي زميني بود و نيروي زميني هم متكي به پرسنل وظيفه است. چون ارتش ما زمين پايه بود و براي عمليات پدافندي نيروي زميني نقش اصلي را بر عهده داشت. وقتي در چنين نيرويي كه بدنه اش را افراد وظيفه تشكيل مي دهند، مدت سربازي نصف مي شود، در واقع توان اين نيرو به نصف تقليل مي يابد. اساساً سازمان بر هم مي خورد، چون پرسنل وظيفه ابزار كار نيروهاي كادر هستند، با وجود اين ارتش ما در طول يكسال و نيم قبل از شروع تجاوز عراق همه جا حضوري فعال دارد. حتي در خرمشهر ۳۶ روز مقاومت مي شود.

اين مقاومت ۳۶ روزه را چگونه ارزيابي مي كنيد، البته اين درست است كه نيروهاي مردمي در روزهاي مقاومت حضوري كارساز داشتند، اما در همان ايام، ارتش افسران در حال آموزش خود را كه ذخاير آتيه ارتش هستند به عنوان نفر پياده در برابر متجاوزان در دفاع ازخرمشهر به كار مي گيرد كما اين كه تعدادي از شهداي دفاع از خرمشهر از جمله اين افسران هستند. حال شما در نقطه مقابل وضعيت نيروهاي عراق را در نظر بگيريد. عراق لشكرهاي خود را از ۶ لشكر به ۱۲ لشكر رسانيده يعني دوبرابر كرده است. براي آنان دوره هاي آموزشي كوتاه مدت گذاشته است، قراردادهاي تسليحاتي جديدي با فرانسه، برزيل وچند كشور پيشرفته ديگر منعقد كرده و اين ها به غير از آن چيزي بود كه به تازگي از شوروي دريافت مي كرد. اينجاست كه شما در مقام مقايسه درمي يابيد كه توان نظامي ايران نسبت به توان نظامي عراق در آغاز جنگ از نظر كمي برابر نيست.اما از نظر كيفي البته كه ارتش ايران بر ارتش عراق برتري دارد، چرا كه ارتش عراق را در همان هفته اول زمينگير مي كند ومانع پيشرفت تازه آنان مي شود. اين نتيجه مقاومت نيروهاي ماست


امیر مسعودارتش ایراندفاع مقدساستاد علی اکبر حسنونداستاد حسنوند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید