ویرگول
ورودثبت نام
ملیکا
ملیکا
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

ادرین در قلمرو کفشدوزک ها پارت دوم

اقای داماکلیس:بچه ها نگران نباشید ما قطب نما داریم تازه نقشه مسیرمون رو داریم ☺
خانم بوستیه:تازه کاگامی،الیا و نینو ردیاب دارند ?
الیا:واقعااا?
کیم :درسته حتی مارک هم میتومه بهمون کمک کنه تا مسیرمون رو پیدا کنیم مگه نه دوست کوچولوی من?
مارک:از کمک کردن به شما خوشحال میشم☺


رز :الان هوا تاریک شده چیکار کنیم?
الیا:من میگم چوب پیدا کنیم و اتش روشن کنیم ?
کیم :اگه از سرما نمیریم از گشنگی میمیریم?
الکس:راست میگه الان همه ی ما گرسنه ایم باید غذا پیدا کنیم?

اقای داماکلیس:بچه ها من سبد غذا رو از ماشین بیرون می اوردم که گرد باد شروع شد من موفق شدم از سبد مقداری غذا بردارم الان میتونیم همه باهم بخوریمش?
_خیلی ممنون ?

(سفر به گرد باد)

ادرین و کاگامی و نینو دست هم رو گرفته بودند و سعی میکردند با بیرون کردن وسایل داخل گرد باد گرد باد رو ضعیف کنند و خودشون رو نجات بدهند ?

نینو:ما همه وسایل رو غیر از ون بیرون کردیم بیاید کمک کنین تا این ون رو بیرون کنیم ?

ادرین:نینو دور و برت رو نگاه کن گرد باد پر از وسیله است ما وسایل رو به بیرون میندازیم ولی گرد باد باز وسایل دیگه ای رو به اینجا میاره ?

کاگامی:کارمون مثل کوبیدن اب تو هاون ?

نینو:حیف که گوشی مون انتن نداره تا بتونیم زنگ بزنیم ?
کاگامی:نینو اگر هم انتن داشت میخواستیم از کی کمک بگیریم حالا اصلا اومدن برای کمک چهطوری ما رو از این جا در بیارن ?

(بریم به غار پیش بچه ها )
الکس:اقای داماکلیس ازتون ممنونم ?
مکس:این جا اب و هوای منطقی وجود نداره از زمانی که ما اومدیم تا الان گرد باد هست و هوابه شدت طوفانی هست ?
رز:راست میگه از نظر من باید جادو باشه ?
کیم:رز باز کمیک خوندی جو گرفتت الانم لابد میخوای بگی این جادو کاذ همزاد هامون یا من چه بدونم دیو ها هستش اونها از کار های ما عصبانی شدند و این مصیبت رو سرمون اوردند ?
رز:از کجا فهمیدی میخواستم این رو بگم ?
کیم :اخه این خیالپردازی ها ورویاهای مسخره همیشگی تن?
همه خندیدند?
رز:اصلا برام مهم نیست شما چی میگین من از اینجا میرم ?
خانم بوستیه:بچه ها بست کنید دیگه رز صبر کن بچه ها داشتند شوخی میکردند?
کیم:ولی اصلا من شوخی نمیکردم رز واقعا یه دیوونه ی روانی..?
خانم بوستیه:بس کن کیم خجالت بکش?
رز:اصلا حرف هات برام مهم نیستن کیم من میرم ?
کیم:یعنی اگه مهم نیستن انقد بهمت ریختن?
اقای داماکلیس:بست کن کیم تو نمیتونی..?
جولیکا:رز رز دوست عزیزم کجایی...همش تقصیر تو بود کیم همش تقصیر تو بود?
کیم:وااا من که چیزی نگفتم ?
الیا :چیزی نگفتی کم مونده بود بهش ...?
کیم:خوبه خودتونم حرفام رو تایید کردین ?
الکس:ما حرفهای تو رو تایید کردیم چرا دروغ میگی?
کیم :همه ی شما با خندتون حرفم رو تایید کردین ?
جولیکا:من میرم دنبالش?

کمککککککککک.......
الیا :این صدای رز بود?
جولیکا داشت میرفت که خانم بوستیه دستش رو گرفت ?
الکس:اونجا رو نگاه کنید ?

فراررررررکنیدددددد??

پایان پارت ۲

دختر کفشدوزکیگربه سیاهادرینمرینتادرین در قلمرو کفشدوزک ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید