در یک روز نسبتا آرام سال 1903، باد شدیدی در منطقه شروع به وزیدن کرد. وزش باد، اگرچه قوی بود، در ابتدا چیزی غیرمعمول به نظر نمیرسید. اما با گذشت زمان، مشخص شد که این باد یک ویژگی عجیب دارد: آنچه همراه با باد به هوا بلند شده بود رنگی قرمز و وهمناک داشت.
دیری نپایید که منطقه، از آسمان گرفته تا سطح زمین، به رنگی کاملاً سرخ درآمد. این رنگ عجیب همهچیز را پوشاند؛ از ساختمانها و درختان گرفته تا خاک و لباسهای مردم! تا شعاع بزرگی، آسمان و هوا بهطور کامل قرمزرنگ و غبارآلود شد و صدای باد شدید حتی شور و وحشت بیشتری در مردم محلی ایجاد کرد.
در آن زمان، اکثر مردم معتقد بودند که این حادثه بیشتر نشانهای از خواست ماوراءالطبیعه یا خشم خدایان است. برخی تصور میکردند این پدیده نشانهای از عذاب آسمانی یا نزدیک شدن به پایان جهان است.
بسیاری از مردم که توانایی جابهجایی داشتند، منطقه را ترک کرده و به نواحی امنتری نقل مکان کردند. منطقه برای مدتی تقریباً خالی از سکنه شد.
غبار قرمزرنگ، محیط زیست منطقه را برای مدتی تحت تأثیر قرار داد. گیاهان به این ذرات آلوده شدند و برخی محصولات زراعی قابل برداشت نبودند.
برخی مردم، زمین و خانههای منطقه را “نفرینشده” میدانستند و تلاش میکردند با برگزاری آیینها و مراسم مذهبی، خدایان خود را آرام کنند.
دههها بعد، دانشمندان و زمینشناسان این حادثه را بررسی کردند و دلایلی کاملاً طبیعی اما خارقالعاده برای آن پیدا کردند:
وزش شدید باد، ذرات شن و گردوغبار قرمزرنگ را از مناطق صحرایی دوردست (مانند صحرای خزر یا آسیای مرکزی) به منطقه آورده بود.
این ذرات به دلیل ترکیبات خاص خاک، حاوی اکسید آهن بودند که رنگ سرخ به خود گرفتهاند.
شرایط خشکسالی، وزش بادهای موسمی بالا، و فقدان بارش باران باعث شد که این ذرات کوچک به شکل غلیظ در آسمان باقی بمانند. نبود وزش بادی که بتواند آنها را پراکنده کند، غلظت رنگ قرمز در آسمان را افزایش داد.
غبار سرخرنگ باعث شکست و پراکندگی نور در اتمسفر شد و رنگ قرمز را نهتنها در اطراف، بلکه در آسمان نیز نمایان ساخت.