ماجرا در ماه جولای سال ۱۵۱۸ آغاز شد. یک زن محلی به نام فراو تروفئا (Frau Troffea) در خیابانهای شهر، ناگهان به رقصیدن پرداخت. حرکت او بدون هیچ توقفی ادامه پیدا کرد، حتی مردم اطراف، خانوادهاش و مقامات شهر نتوانستند او را متوقف کنند. این رفتار عجیب، نه تنها فروکش نکرد، بلکه در عرض چند روز تعداد بیشتری از مردم به این پدیده پیوستند. تعداد افراد مبتلا به این «طاعون رقص» به بیش از ۴۰۰ نفر رسید.
شرکتکنندگان در این رقص بیوقفه، تحت فشار جسمی و روانی شدید قرار گرفتند. بسیاری از آنان دچار آسیبهای جسمی شدند، از جمله:
خستگی شدید: بسیاری از افراد نمیتوانستند متوقف شوند و بیوقفه به رقصیدن ادامه میدادند. کمآبی بدن: به دلیل رقص طولانی، بدن آنها دهیدراته شده و دچار ضعف شدید شد. مشکلات قلبی: برخی افراد به دلیل فشار بیش از حد بر قلب یا شوک، سکته کردند. مرگ: تعدادی از قربانیان پس از چندین روز رقصیدن ممتد، بر اثر خستگی بیش از حد، اختلالات قلبی یا سکته مغزی جان خود را از دست دادند.
مقامات محلی در مواجهه با این پدیده عجیب، ابتدا تلاش کردند راهحلی پیدا کنند. آنها تصور میکردند که این بیماری ناشی از مسائل روحی یا معنوی است و اقدامات زیر را انجام دادند:
موسیقی و محلهای رقص:
برای جلوگیری از بحران اجتماعی، برخی مقامات محلی دستور دادند که موسیقیدانانی در میدانهای عمومی موسیقی اجرا کنند تا در کنار رقصیدن بتوانند فشار روانی این جمعیت را کاهش دهند.
مداخله مذهبی:
باور عمومی بر این بود که این پدیده ناشی از ارواح خبیث یا نفرین الهی است. بنابراین بیماران به کلیساها یا مکانهای مقدس برده شدند تا با دعا، مراسم مذهبی و تطهیر روحی درمان شوند.
قرنطینه و درمان گروهی:
گروههایی از مردم بیمار به محیطهای جداگانهای منتقل شدند تا از گسترش این رفتار جلوگیری شود.
یکی از نظریههای علمی این است که مردم استراسبورگ نان آلوده به قارچ ارگوت مصرف کرده باشند. این قارچ حاوی مادهای مشابه LSD است که میتواند باعث ایجاد توهمات، رفتارهای غیرعادی و روانپریشی شود.
هیستری جمعی که ناشی از فشارهای اجتماعی و روانی باشد، یکی از دلایل اصلی وقوع این حادثه تلقی میشود. در سالهای پیش از این حادثه، اروپا در حال خروج از دوره بحران بود (مانند جنگ، قحطی و طاعون)، بنابراین ممکن است شرایط نامساعد زندگی، منجر به بروز هیستری جمعی شده باشد.
مردم در آن دوران به شدت تحت تأثیر خرافات قرار داشتند. گفته میشود کسانی که رقصیدهاند، باور داشتند این رفتار نتیجه نفرین سنت ویتوس (Saint Vitus) بوده است. این قدیس در باورهای محلی، مسئول رنجهای روحی و جسمی برخی افراد شناخته میشد.
این پدیده عجیب پس از چندین هفته به صورت تدریجی فروکش کرد. بسیاری از افراد به تدریج توانستند متوقف شوند یا از شدت بیماری جان باختند. بعد از این رویداد، شهر استراسبورگ برای چندین دهه درگیر پیامدهای روانی افراد مبتلا بود و گزارشهای دیگری از این دست رفتارها در دیگر مناطق اروپا نیز در همان دوران منتشر شد.