ویرگول
ورودثبت نام
علی مجتهد جابری
علی مجتهد جابریمعمار با تجربه طراحی شهری دیگر فعالیت ها: مقاله های فرهنگی/ تاریخی/ سیاسی شعر داستان نویسی (تا کنون هشت جلد منتشر شده) ایمیل alimjabery@gmail.com
علی مجتهد جابری
علی مجتهد جابری
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

من و ماشين سواری

در دوران جوانی که قصد گرفتن گواهینامه رانندگی داشتم، در آموزشگاه رانندگی ثبت نام کردم. در جلسه پنجم یا ششم مربی مسنی آمد. پرسید اولین کاری که باید بکنی چیست؟ من از سر "صداقت " چنین ردیف کردم: صندلی، دنده، آیینه….. الی آخر تا انتهای صداقت. او بی صبرانه سری تکان داد و گفت : نه این ها نیست. بعد چیزهایی دیگر که به فکرم رسید را گفتم، و در دلم دشنام و لعنت بود که نثارش می کردم که وقت گران قیمت را بیهوده تلف می کرد.

سرانجام‌ حوصله او هم سر رفت و گفت: وقتی با ماشین رانندگی میکنی اولین و آخرین کار و تنها کار مهم این است که فکر کنی همه مردم دیوانه هستند و هر آن هر کاری ممکن است بکنند.

من که هنوز از اتلاف وقت پکر بودم این گفته را جدی نگرفتم و در دل کلامی چند نثارش کردم.

اما وقتی در عرصه عمل واقعی رانندگی واقعیات را لمس کردم دریافتم که واقعا حق با او بود.

اما گذشته از بحث فلسفی درباره رانندگی، دبرتر یک بحث علمی در حیطه مکانیک جامدات و شاید مایعات هم یاد گرفتم. داستان از این قرار بود که سوار در ژیان سر چهار راهی پشت چراغ قرمز ایستاده بودم و به سبب حواس پرتی ترمز زیر پایم نبود. ماشین بزرگ و استخوانداری (کاماروی معروف) محکم به پشت ژیان مگس وزن کوبید چنان که دو سه متر به جلو پرتاب شدم و البته دیرتر ترمز گرفتم.

وقتی پیاده شدم در نهایت شگفتی دیدم که هیچ اثری از تصادف در ژیان نبود اما جلوی کامارو صدمات زیاد دیده بود.

پ.ن.:

با جدا شدن ژیان در لحظه تصادم تمام انرژی ضربه در بدنه کامارو باقی ماند و مصیبت به بار آورد.

گواهینامه رانندگیماشین
۱
۰
علی مجتهد جابری
علی مجتهد جابری
معمار با تجربه طراحی شهری دیگر فعالیت ها: مقاله های فرهنگی/ تاریخی/ سیاسی شعر داستان نویسی (تا کنون هشت جلد منتشر شده) ایمیل alimjabery@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید