پا
پا می نهم
پا می نهم بر آتشی
شعله ور از درد
از عشق
از آرزوی کودکی
خفته زیر بمب های پریشان
پا
پا می نهد
پا می نهد او
بر خیال، بر رویا
ناشکفته در زشت ترین باغ جهان
پا
پا می نهیم
پا می نهیم بر همه روزهای تاریخ
-همه شب های سرد-
بی آن که آفتاب خیز بداند
که کی خواهد رُست ، کی تواند رَست
با این همه پا … پا … پا هنوز نمی داند.
۹ امردادماه ۱۴۰۴