ببخشید دوستان دیر شد دیروز سرم شلوغ بود امروز گذاشتم اینم تمام اطلاعات قبیلهی اوچیها
کگی گنکای
شارینگان
مانگکیو شارینگان
اعضای شناخته شده
ساکورا هارونو
بارو اوچیها (تنها در انیمه)
فوگاکو اوچیها
هازوکی اوچیها (تنها در رمان)
هیکاکو اوچیها
اینابی اوچیها
ایتاچی اوچیها
ایزومی اوچیها (تنها در انیمه)
ایزونا اوچیها
کاگامی اوچیها
کاگن اوچیها (تنها در رمان)
مادارا اوچیها
میکوتو اوچیها
ناکا اوچیها (تنها در انیمه)
نااُوری اوچیها (تنها در انیمه)
اوبیتو اوچیها
مادربزرگ اوبیتو (تنها در انیمه)
رای اوچیها (تنها در انیمه)
سارادا اوچیها
ساسوکه اوچیها
ستسونا اوچیها
شیسوی اوچیها
تایکو اوچیها (تنها در انیمه)
تاجیما اوچیها
تکا اوچیها
تیاکی اوچیها
اوروچی اوچیها
یاکومی اوچیها
یاشیرو اوچیها
قبیله اوچیها (Uchiha Clan) یکی از چهار قبیله اصیل کونوهاگاکوره است که به خاطر ذات سلحشوری و بهره بردن از شارینگان، به عنوان قویترین قبیله از این دهکده مشهور است. تعداد زیادی از افراد قبیله اوچیها طی رویدادی گسترده قتل عام شدند و در حال حاضر تنها تعداد معدودی از آنها بازماندهاند.
اعضای اوچیها از نسل ایندرا اوتسوتسوکی، فرزند بزرگ هاگورومو اوتسوتسوکی هستند. اوچیها به واسطه ایندرا چشمهای هاگورومو را به ارث برده است. اصطلاحی با عنوان «نفرین نفرت» به اوچیها نسبت داده میشود که اولین بار توسط ایندرا نمایان شد. این اصطلاح اشاره به قدرت ناشی از احساسات دارد که میتواند مرتبط به عشق، دوست یا اعضای خانواده باشد و در صورتی که این عشق از دست برود، نفرت جای آن را میگیرد. از دست دادن عشق یا صرفا تهدید شدن آن منجر به بیدار شدن شارینگان اوچیها میشود و همین موضوع شارینگان را مشهور و بدنام کرده است.
اوچیها قرنها با قبیله سنجو در مبارزه بوده است، رقابتی که به دوران ایندرا و برادر جوانش آسورا میرسد. زمانی که دانای شش طریقت (Sage of Six Paths) در حال مرگ بود آسورا را به عنوان جانشین خود برگزید. او باور داشت که آسورا صلح از طریق عشق را برقرار میکند اما ایندرا صلح را به واسطه قدرت برقرار میکند که اولی از نظر او گزینهی بهتری بود. ایندرا توسط نفرین نفرت رانده شد و با آسورا وارد مبارزه شد و در واقع ایندرا و آسورا نبرد میان نسل اوچیها و سنجو را شکل دادند.
در دوران جنگ ایالتها، اوچیها و سنجو به عنوان قویترین قبیلههای شینوبی ظهور کردند. زمانی که یکی از کشورهای نوظهور، قبیله اوچیها را برای جنگ استخدام میکرد طرف مقابل جنگ هم قبیله سنجو را به استخدام خود درمیآورد. در میان جنگی که بین دو قبیله وجود داشت دو بچه با نامهای مادارا اوچیها و هاشیراما سنجو با یکدیگر دوست میشوند، کسانی که به علت جنگ هر دو برادران جوانتر خود را از دست داده بودند و رویایشان این بود که زمانی بچهها در جنگها شرکت نداشته باشند. آنها با توجه به سنی که داشتند کاری از دستشان برنمیآید و این موضوع باعث شد تا مادارا از این رویا دست بکشد.
مادارا و هاشیراما در طول سالهای بعدی در نبرد با هم روبرو شدند. تمایل مادارا به شکست دادن هاشیراما و از طرفی رقابت او با برادر جوانترش ایزونا، او را تبدیل به اولین اوچیها کرد که موفق شد شارینگان خود را بیدار کند. با این افزایش قدرت او کنترل اوچیها را به دست گرفت. هاشیراما که در آن زمان رهبر سنجو بود سعی کرد به واسطه موقعیت خود و مادارا بین این دو قبیله صلح ایجاد کند و در نهایت رویای بچگیشان را محقق کند. علیرغم افزایش تفکر صلح در میان اعضای اوچیها اما مادارا به دلیل کشته شدن ایزونا توسط برادر هاشیراما یعنی توبیراما تمایلی به موافقت با صلح نداشت. او با استفاده از چشمان ایزونا مانگکیوی ابدی را به دست آورد تا با این برتری به مبارزه با سنجو بپردازد. مادارا شکست خورد و حتی پیشنهاد دوباره هاشیراما برای صلح را رد کرد. او برای پذیرفتن این پیشنهاد خواستار این بود که هاشیراما خودش را بکشد. وقتی هاشیراما این موضوع را پذیرفت مادارا از خواستهاش عقب نشست و صلح را پذیرفت.
خوب چون عکس کم گذاشتم زیرهمین نوشته ها چند تا عکس از قبیلهی اچیها میزارم
کامنت یادتون نره