همه انسان ها در دوران کودکیشان با بازی هایی مثل دزد و پلیس و خاله بازی، حس مسئولیت پذیری را تجربه می کنن. اگر کمی عمیق تر به این موضوع نگاه کنیم، همه ما قسمتی از رشد فیزیکی و ذهنی خود را مدیون بازی های کودکیمان هستیم و این موضوع به ما اهمیت بازی ها را نشان می دهد.
در نیم قرن اخیر شاهد ظهور نوع جدیدی از بازی ها هستیم که پا رو کمی فراتر از تعاریف بالا گذاشته و با داشتن تمامی معیارهای بالا به کاربرهای خود دو بال برای پرواز در سرزمین خیال ها می دهد، این چیز شگفت انگیز را بازی های ویدیویی می نامند.
در سال های اخیر بازی های ویدیویی با توجه به رشد سریع شان، اهمیت ویژه ای پیدا کرده اند و خود را سردم دار صنعت سرگرمی قرار داده اند. این صنعت در ایران نیز تقریبا در دو دهه پایانی قرن چهاردهم شروع به شکل گیری و رشد کرده است و می توان گفت کودکان این دوره کمی خوش شانس تر از ما باشند، زیرا در کنار بازی های رنگارنگ خارجی می توانند طعم و مزه بازی های ایرانی را هم بچشند.
این موضوع با تلاش های عده ای جوان علاقه مند که خودشان جزوی از کودکان کنسول های نسل اولی بودند شروع شد، با شب نخوابی ها و کار مداوم، اولین جرقه های این صنعت در این سرزمین شکل گرفت. اما این مسیر به هیچ وجه هموار نبود و به دلیل عدم وجود ابزار مناسب برای نشر و قانون کپی رایت خیلی از زحمات، به نتیجه مورد نظر نمی رسید. افرادی که چند سال از عمر خود را با ذوق و علاقه شخصی در این راه صرف می کردند در نهایت مجبور به تغییر مسیر می شدند و برای گذران زندگی به شغل های غیر مرتبط روی می آوردند. در میان این سال ها با رشد سریع و فراگیری اینترنت، بازی های تحت وب شکل گرفتن که این امر باعث ایجاد بازار جدیدی برای توسعه دهنگان شد. با بوجود آمدن گوشی های هوشمند اتفاقات خوبی شروع به شکل گیری کرد، مارکت های بومی مثل کافه بازار برای عرضه بازی ها بوجود آمدند. بازی سازان مسیر مناسبی برای نشر بازی های خود میدیدند و دیگر می توانستند با کاربرهای خودشان ارتباط برقرار کنند و در کنار این موضوع برای ایجاد سرگرمی درآمد کسب کنند.
اما تولید بازی های ویدیویی حتی با داشتن مسیری برای انتشار کار راحتی نیست، بهتره کمی از تجربیات خودم را بیان کنم. این صنعت به خاطر ماهیت میان رشته ای بودنش نیاز به چندین تخصص در کنار هم دارد و این یعنی برای تولید محصولی با کیفیت بایستی تیم تشکیل داد و افرادی با تخصص های مختلف در کنار هم کار کنند و خود این موضوع شاید یکی از بزرگترین چالش ها برای تولید یک بازی باشد. من روی چندین پروژه با تیم های مختلف کار کردم، که شاید شناخته شده ترین آنها ارباب جنگ و پسرخوانده باشد. یکی از مهمترین دلایل موفقیت هر دوی این پروژه ها تیم های فوق العاده ای بود که پشت آنها قرار داشت. تیم هایی که هدفی جز تولید سرگرمی برای کاربران نداشتند. ما زمانی که این تیم ها را تشکل دادیم حتی مکانی برای کار در کنار هم نداشتیم، به همین خاطر خیلی از جلسات را در پارک ها برای ایده پردازی برگذار می کردیم ولی این مسائل مشکلاتی نبودند که سد راه ما بشوند چون بازی سازی عشق ما بود و برای خلق محصولی سرگرم کننده تمام تلاشمان را می کردیم. اکنون هر دوی این تیم ها تبدیل به شرکت های موفقی شده اند و در حال تولید محصولات با کیفیت دیگری هستند.
چالشهای تولید یک بازی زوایای مختلفی دارد. از قسمت پیش تولید گرفته که شامل ایده پردازی، طراحی سند بازی، طراحی کانسپت ها برای تایین گرافیک بصری و ... تا خود تولید که گاهی اوقات فرسایشی می شود و فقط عشق به خلق یک اثر ماندگار است که تیم را به پیش میبرد، بعد از آن هم انواع مختلف تست و بهبود ها تا زمانی که به نشر و مارکتینگ می رسیم.
من در یک دهه گذشته تمام این مراحل رو بارها و بارها با تمام وجود لمس کردم و با وجود تمام سختی ها از هر لحظه آن لذت بردم.
پرداختن به تمام این سختی ها به این دلیل بود که می خواهم دوباره به اوایل این متن اشاره کنم که یک بازی چرا نباید درمبحث نشر از تمام پتانسیل خود استفاده کند به نظر من وقتی با تمام این مشکلات یک بازی ساخته می شود زمان آن است که 7 میلیارد انسان اجازه لذت بردن از آن را داشته باشند چیزی که فعلا توسعه دهندگان ما به دلیل انواع تحریم ها و مشکلاتی که پیش رو دارند با آن دسته و پنچه نرم می کنند. این موضوع اگر با دید باز بررسی شود شاید از بسیاری صنعت ها برای کشور ما سودآور تر باشد و هیچ لذتی برای یک توسعه دهنده شیرین تر از این نیست که حضور بازی خود را در جای جای جهان مشاهده کند
برای کلام آخر فقط این رو می توانم بگویم که من از بازی سازی لذت می برم و تمام کسایی که با اونها کار می کنم هم مثل خود من از این کار لذت می برند. سرزمین ما سرشار از جوانانی بااستعداد می باشد که به بازی سازی عشق می ورزند و این بزرگترین سرمایه یک کشور می تواند باشد. به امید روزی که این پتاسیل بخوبی درک شود.