ویرگول
ورودثبت نام
حسین نوری
حسین نوری
خواندن ۲۳ دقیقه·۱ سال پیش

کودتای نوژه - توهم یا واقعیت (1-4) - بخش اول

هواپیمای  شکاری اف 4
هواپیمای شکاری اف 4


درباره کودتای نوژه یا همان نقاب ، مطالب زیادی وجود دارد . اکثر این مطالب شامل روایت های تکراری و مشابه است . اشکال کار اینجاست که انقدر که به ماجرای کودتا و حوادث مربوط به آن پرداخته شده است ، وقایع پس از کودتا و تاثیر آن بر جنگ هشت ساله ایران و عراق ، مورد مطالعه قرار نگرفته است . با توجه به اینکه ، مرکز اصلی این کودتا پایگاه سوم شکاری شهید نوژه همدان بوده است ، برای جستجو در پشت پرده این کودتا باید به پرسنل نیروی هوایی مراجعه کرد . اکنون که پس از سالها ، شاهد موج مستند نگاری درباره تاریخ جنگ هشت ساله هستیم ، برخی از نظامیان سابق برخی از اسرار ناگفته این کودتا را در لا به لای مصاحبه ها و خاطرات خود بازگو کرده اند . بنا بر اذعان بسیاری از این افراد ، طرح کودتای نوژه اصلاً عملی نبوده ، چون از اول قرار به اجرای چنین کودتایی نبوده است و لو رفتن طرح کودتا از اول بخشی از نقشه بوده است . هدف نهایی از این نقشه ، کاهش چشمگیر توان عملیاتی ارتش ایران ، 70 روز پیش از شروع رسمی جنگ بوده است . اساساً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، عده ای به صورت هدفمند شعار انحلال ارتش را می داند که تلاش آن ها به جایی نرسید . ایجاد ذهنیت منفی از ارتش و ارتشیان با توهم کودتا، در راستای همین هدف بوده است .

در سال 1396 ، کتابی توسط مرکز انتشارات راهبردی نهاجا به نام << آخرین ترفند >> چاپ شده است . در این کتاب مولفین در چند صفحه ، گوشه ای از پشت پرده این نقشه شوم را بر ملا کرده اند . در ادامه این چند صفحه عیناً نقل می شود . لطفا توجه داشته باشید که این کتاب توسط دو نفر از خلبانان نیروی هوایی تالیف شده و توسط انتشارات نیروی هوایی آجا چاپ شده است . بدیهی است که متن کتاب با توجه به ملاحظات امنیتی و عقیدتی یک سازمان نظامی نوشته شده و من نقشی در گفتار و ادبیات آن ندارم .

(( بذر کودتا از زمانی که ارتش در حالت انفعالی و در وضعیت انحلال قرار داشت ، پاشیده شده بود و فقط جرقه ای لازم بود تا این پنبه آغشته به بنزین را مشتعل نماید ، که این جرقه نیز با تحریک عوامـل نفوذی و توطئه سازمان های سیاسی مسلح و مخالف و تعدادی از افراد خاص و خودفروخته ایرانی که در این زمینه دستورالعمل از پیش مشخص شده ای داشتند ، زده شد .

با فروکش کردن نسبی غائله کردستان و ضربه مهلکی که به گروهکهای وابسته به عراق وارد گردید ، توطئه گران تلاش زیادی کردند که در این دسیسه سنگ تمام بگذارند و بنیان ارتش را زیر و رو نمایند . برهمین اساس با نیرنگ ، فریب و پرداخت وجه به عـده ای قلیـل از خلبانان ، کارکنان فنی خط پرواز ، درجه داران و دیگر اقشار نیروی هوایی ، به خصوص در دو پایگاه همدان و مهرآباد تهران و دیگر پایگاه های نزدیک به مرز عراق و همچنین فرماندهان گردان ، گروهان ، مسئولان توپخانه و حتی مسئولان رده بالای نیروی زمینی ، به خصوص لشکر ۹۲ زرهی اهواز که سدی در مقابل اهداف صدام بودند ، حتی تا رده جانشین فرمانده لشکر ، موفق شدند عناصری از یگان های یاد شده را درگیر مسئله ای به نام کودتای نقاب کنند و نام نقاب را که برگرفته از حروف اول « نجات قیام ایران بزرگ » بود ، برای - کودتا در نظر گرفتند .

در اقدامی هماهنگ ، استکبار غرب نیز که از حادثه طبس سیلی محکمی خورده بود ، با انجام کودتا موافق و همراه بود . موافقت غربی ها با کودتا به دلایل زیادی مربوط می گردد . اما در ساده ترین تعریف ، مـی تـوان عـنـوان نمـود ، آمریکایی ها به بهانه آزاد نمـودن گروگانهای لانه جاسوسی ، با چند بالگرد مسلح و هواپیماهای « سی - ۱۳۰ » به منظور ترابری اتباع خود از طریق کشور عمان وارد خاک ایران شدند و در طبس فرود آمدند تا بتوانند برابر نقشه های از پیش تعیین شده ، وارد عمل شوند و گروگانها را آزاد کنند . اما از آنجانی که خداوند با انقلاب بود ، آنها دچار توفان شـن شـدند و دسیسه آن هـا برملا گردید که شکست اقدام فوق ، موجب آبروریزی و سرافکندگی آنهـا شـد ؛ بنابراین بسیار علاقمند بودند که در ایران کودتایی نظامی صورت گیرد . با توجه به اینکه در آن مقطع زمانی اعضای سفارت آمریکا همچنان در ایران نگهداری می شدند ، موفقیت کودتاگران ، فرصت مطلوبی را در اختیار یانکی ها قرار می داد تا بتوانند اتباع خود را آزاد نمایند .

به هر تقدیر با پی ریزی کودتای نقاب ، عده زیادی از نیروهای کارآمـد ارتش که فاقد آگاهی بودند و در این رابطه فریب خوردند و به وسیله عناصر و عوامل خودفروخته ، دانسته یا ندانسته درگیر این ماجرا شدند که پس از کشف کودتا ، کلیه دست اندرکاران توطئه دستگیر و به مجازات رسیدند .

به گفته ناظران عینی کودتا در پایگاه نوژه همدان ، بسیاری از عواملی که دستگیر شدند به واقع نقشی در این دسیسه نداشتند و می توان گفت تنها گناه خاطیان ، ساده لوحی آنها بود که فریب عوامل خودفروخته را خورده بودند .

اقدام این ساده لوحان به لحاظ اینکه با توطئه هماهنگ و از نیت عوامل اصلی آن بـا خبـر شده و سکوت اختیار کرده بودند ، به گونه ای بود که باید مجازات می شدند . زیرا دسیسه فوق هرچند در ظاهر لو رفت و انجام نشده اما در مقیاسی بزرگتـر عـراق و حامیان او به اهداف خود رسیدند ، زیرا با خنثی شدن کودتا ، اساس و شیرازه ارتش از هم پاشید . برای این که دسیسه کودتا را بهتر درک کنیم و از نزدیک با آن آشنا شویم و اینکه چرا از دیگر ترفندها و دسیسه ها بهتر عمل کرد و شالوده ارتش را متزلزل کرد ، فرازی از گفتـه هـای تنی چند از ناظران عینی این واقعه را که با دفتر پژوهش های نظری و مطالعات راهبردی نهاجا مصاحبه شفاهی داشته اند ، ارائه می کنیم تا از کم و کیف و چند و چون ایـن واقعه بهتر آگاه شویم.

یکی از خلبانان و قهرمانان دفاع مقدس که از نزدیک با یکی از کودتاچیان آشـنـا بـوده است ، سرتیپ خلبان بازنشسته ناصر رضائی است که این واقعه را به شکل زیر بیان می کند : من و محمد ملک دوست بسیار صمیمی بودیم و حتی رفت و آمد خانوادگی داشتیم تا این که او به تهران منتقل شد و من تقریباً از او بی خبر بودم ، مگر گاهی که تلفنـی بـا هـم صحبت می کردیم و هر وقت که مکالمه ای انجام می شد به من می گفت : ناصر چرا تو هم خودت را منتقل تهران نمی کنی؟ که من هم جوابی سربالا می دادم .

تیر ماه سال 1359 بود . در این ماه از سال ، هـوای همدان بسیار عالی است و معمولاً مهمانان در ماههای تیر و مرداد به همدان می آیند . خوب یادم هست که جمعه بود و برای من هم مهمان آمده بود که او نیز از دوستان قدیمی بود و طبعاً با خانواده خود به منزل ما آمده بودند . در آن فصل از سال ، معمولاً ما مهمان های خود را برای تفریح و صرف شام به غـار علـى صدر و مکان های پذیرائی اطراف آن می بردیم و خوشبختانه این بارهم همین کار را کردیم و عصر جمعه همگی به غار علی صدر رفتیم . در آنجا به خانواده و بچـه هـا خیلـی خـوش می گذشت ؛ بنابراین ما خیلی دیر به پایگاه برگشتیم و بعـد هـم چون خیلی خسته شـده بودیم ، همگی خوابیدیم .

صبح که من به اداره رفتم هر کدام از دوستان و همکاران مرا می دیدند ، می گفتند دیروز کجا بودی ، ملک از تهران آمده بود و خیلی سراغ تو را می گرفت ، ولی چون کار داشت مجبور شد خیلی زود برگردد . از طرف دیگر همان شب کـه مـا بـا خـانواده و مهمانان خود بیرون از پایگاه بودیم یکی دیگر از خلبانان در منزل خود تولد می گیرد که بعدها مشخص شد که مهمانی تولد ظاهر قضیه بوده و آنهایی که از تهران آمده بودند با دیگر دوستان اعضای کودتا قرار قبلی داشتند که صحبت های نهایی را انجام دهند و زمان ، ساعت و روز اصلی کودتا را معین نمایند . به هر تقدیر هر چند غائله کردستان نسبتا فروکش کرده بود ، ولی در همه پایگاه های نیروی هوایی که هواپیمای شکاری داشتند ، کماکان آلرت (هواپیمای آماده نبرد ) برقرار بود و هواپیماهای مسلح و آماده در شیلتر ( آشیانه ) آلرت بودند و خلبانان شبانه روز در آن جا آماده بودند که در صورت نیاز برای سرکوب باقیمانده اشرار اقدام کنند و حتی روزانه چند پرانه پرواز روی مناطقی که اشرار بودند ، انجام می دادیم .

چند روز بعد از آن ماجرا ، من آلرت شب بودم و معمولاً رسم و روال بر این بود که خلبانان آماده صبح که می آمدند خلبانان شب قبل را بیدار نمی کردند تا خودشـان بـیـدار شوند ، به همین دلیل وقتی که من از خواب بیدار شدم ، دیدم که گروه آماده صبح با هم در حال صحبت های در گوشی هستند . من طبق معمول پرسیدم بچه ها چه خبر ؟ ولی آنها چیزی نگفتند ، زیرا همه از هم می ترسیدند و فکر می کردند که من هم یکی از اعضای کودتا هستم ، زیرا اولاً چند روز پیش ملک دنبال من می گشته و در ثانی درست در شب روزی که قرار بوده است کودتا انجام شود من آلرت شب بوده ام .

وقتی که از آلرت بیرون آمدم تا وسائل خود را به محل تجهیزات کارکنان اتـاق چتر و کلاه ببرم ، متوجه شدم که تمام پایگاه بهم ریخته است و همه جا پر است از مأمورهایی با لباس شخصی که مسلح ایستاده اند و همه کس و همه چیز را بازرسی می کنند . آنها بر اساس لیست مشخصی که از اعضای کودتا داشتند ، همه را در تهران و همدان دستگیر کرده بودند . خلبان سلیمانی که نامش در لیست بود ، آن روز یکی از پروازهای روزمره روی مناطق کردنشین انجام می داد ، با این وصف ، مأمورها در رمپ پروازی منتظـر او بودند کی از پرواز برگردد . یادم هست به محض این که هواپیمای او نشست ، حتی به او اجازه نداند که هواپیما را به شیلتر و محـل پـارک هواپیماهـا ببـرد و او را در همان رمـپ پروازی دستگیر کردند . البته همه را نگرفتند و در حقیقت دو نفر اصلی که عناصر و مهره های خودفروخته بودند و با منابع اصلی در ارتباط بودند موفق به فرار شدند ، ولی همان دوست من را که جمعه دنبال من می گشت ، گرفته بودند و اعدام هم شد . دلیل این که گفتم خوشبختانه مـا بـه غـار علی صدر رفته بودیم ، دقیقاً به همین علت بود . در حقیقت آن مهمانها ، فرشته نجات من بودند که آن شـب مـرا از پایگاه بیرون برده چنین کاری را قبول بودند ؛ زیرا اگر من در پایگاه بودم و او را می دیدم ، هرچند که مطمئناً قبول نمی کردم ولی طبعاً او را هم لونمی دادم و ناخودآگاه شریک جرم می شدم و بدون ایـن کـه حتی نیت کاری را هم داشته باشم ، اگر اعدام نمی شـدم ولی احتمالاً به زندان دراز مدت گرفتار می شدم . شاید باور نکنید ولی من مطمئنم که خیلی از افرادی که در کل ارتش چه نیروی هوایی و چه دیگر نیروها دستگیر ، زندانی و یا اعدام شدند ، دقیقاً چنین وضعیت و شاید نظیر چنین جرمی را داشته اند . مطالب پیش گفته ، دیده های عینی یکی از قهرمانان بلامنازع هشت سال دفاع مقدس است ، ولی به نظر مولفین ، کودتای نقاب دسیسه ای بیش نبود که به منظور از هم پاشیدن ارتش آن هم در شرایطی بسیار حساس انجام گرفت و دسیسه کنندگان هر چند ناموفق بودند ؛ اما به طور نسبی به اهداف خود رسیدند .

با اندکی تجزیه و تحلیل در مورد کودتا در می یابیم که در عمل چنین رویدادی وجـود نداشته ، زیرا وقتی کودتایی انجـام مـی شـود ، در اقـدام نهـایی ، نیروی زمینی باید پس از بمبارانهای هوایی و خالی شدن صحنه بتواند در مناطق حساس مستقر شده و منطقه یا شهر را به تصرف خود درآورد . با علم به این که بیشترین افراد اعضای کودتا نیروی زمینی را حتی تا رده جانشینی فرمانده لشکر از لشکر ۹۲ زرهی اهواز دستگیر کردند و همچنین افراد وابسته به کودتای نیروی هوایی از پایگاه سوم شکاری نوژه ( همدان ) درگیر این دسیسه بوده اند ، به راحتی می توان دریافت که ترفندی زیرکانه و هوشمندانه به منظور فلج کردن این دو یگان فعال و کارآمـد به منظور فراهم کردن زمینه برای نقشه حمله عراق علیه ایران در کار بوده است .

برای روشن شدن مطلب ، فرض را براین می گذاریم که اصولا كودتا لو نمی رفت و در آن ساعت و روز معین ، مناطقی از تهران توسط هواپیماهای شکاری بمب افـكـن پایگـاه هـای مهرآباد تهران و نوژه همدان بمباران می شدند ، در این صورت چه نیروئی قـرار بود که در مکان های کلیدی مستقر شود و حاکمیت آن منطقه را به دست بگیرد تا از مناطق مهـم حفاظت نموده و اهداف از پیش تعیین شده کودتا را پیش ببرد ؟ همان گونه که اشاره شد ، لشکر ۹۲ زرهی اهواز که درگیر این جریان بود در جنوب کشور مستقر بود . لشگر فوق ، اگر یک ماه پیش از کودتا به سوی مقصد حرکت می کرد تا به موقع خود را به منطقه برساند ، همه چیز لو می رفت و اگر بعد از بمباران و اعلام کودتـا بـه سـوی مقد حرکت می کرد ، حداقل یک ماه طول می کشید تا لشکر با ادوات زرهی سنگین و توپها و تانکهای خود به منطقه برسد ؛ بنابراین به طور کلی مشخص می شود که توطئه ای در کار بوده و از طریق عناصر مرتبط ، کودتا لو رفته است ؛ تا ساختار ارتش را از هم باشد و به مقاصد بعدی خود برسند.

از دیگر یگانهایی که در رابطه با کودتا آسیب بسیار دید و به مقدار قابل توجهی از هم پاشیده شد ، یگان تفنگداران دریایی بود که ، بیشتر نفرات آن دستگیر شده و عده ای نیز اعدام گردیدند .کارکنان یگان فوق ، به نحوی آموزش دیده بودند که از راه های آبی با عملیات کماندویی حمله کرده و دشمن را غافلگیر می کردند ؛ بنابراین به طورکلی حوزه عملیات چنین نیرویی شهرهای ساحلی و آبراههای مرزی بود و در مناطقی مانند تهران و هم کارایی زیادی ندارند ؛ اما به طور کلی ، تهدیدی بسیار جدی برای عراق محسوب می شدند و می توانستند به راحتی از اروند رود عبور کرده و وارد عراق شوند ، بنابراین توطئه ای در کار بود تا یگان مورد نظر نیز از سر راه برداشته شود .

با یک نظر اجمالی و تجزیه و تحلیل ساده می توان متوجه شد که سه یگان یاد شده ، پایگاه سوم شکاری همدان ( نوژه ) ، لشکر ۹۲ زرهی اهواز و یگان تفنگداران دریایی ، خود را آماده می کردند تا در عراق فعالیتی داشته باشند و چون عراق هم متوجه این موضوع گردید دقیقاً به نام کودتای نقاب دست روی این سه یگان بسیار حساس که تهدید جدی و قدرتمندی بودند گذاشت و با طراحی کودتای نقاب به کمک استکبار غرب و شرق و حمایت آنها ، زبده ترین و متخصص ترین نیروهای ارتش ایران را با دسیسهای بسیار زیرکانه و هوشمندانه آلوده نموده و درگیر این ماجرا کرد .

سناریوی ارائه شده ، بدون هیچ شک و شبهه ای از خارج رهبری می گردید و بوسیله ستون پنجم و عوامل نفوذی در ایران هدایت می شد و به صورت عملی در جهت بهم ریختن سازمان ارتش ، تضعیف روحیه نیروهای مسلح و صلب اعتماد مسئولان نظام جمهوری اسلامی از ارتش و نیروهای مسلح طرح ریزی و تدوین شده بود تا بدین وسیله بـه هـدف بعدی خود که حمله عراق و شروع جنگ تحمیلی بود برسند ؛ اما آنها در زمینه ی رسیدن به اهداف پلید خود ، موضوعی مهم و حیاتی را در سناریوی خود به حساب نیاورده بودند و آنهم ، غیرت ، مردانگی ، وطن پرستی ، دین داری و اطاعت از رهبری بود و همین یک مورد اشتباه ، همه نقشه ها و ترفندهای آنها را نقش بر آب کرد .

هر چند که قرار بود در این کتاب ترفندها را فهرست وار عنوان کرده و به سایر موضوعات بپردازیم ؛ اما مسئله ترفند کودتای نقاب برای بسیاری از همکاران و همرزم هـا بـغـرنـج شـده بود ، به همین دلیل در این باره کندو کاو بیشتری به عمل آورده شد و در اثر پیش رو در ارتباط با آن توضیحات بیشتری ارائه گردید ؛ زیرا برای مولفین به هیچ عنوان قابـل قبـول نبود که نیروی هوایی با آن همه علاقه به انقلاب ، بتواند دست به چنین عملی بزند . به هر تقدیر در پیگیریهای مستمر در رابطه با کودتای نقاب به مصاحبه دلیر مردی دیگر از تبار قهرمانان جنگ و مدیران لایق نیروی هوایی که در کلیه سطوح نیروهای مسلح اعـم از نیروی هوایی ، ستاد مشترک و حتی ستاد فرماندهی کل قوا مناصب مدیریتی بالا و کلیـدی داشته است ، دسترسی پیدا کردیم . یک قهرمان دیگر از جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس ، سرتیپ خلبان ایرج عصاره می باشد که در منصب های مدیریتی از قبیل فرمانده پایگاه دهم شکاری « چابهار » ، فرمانده پایگاه سوم شکاری همدان ( نوژه ) ، معاون لجستیکی ستاد نیروی هوایی ، رئیس اداره چهارم ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی و جانشین معاونت طرح ، برنامه و بودجـه سـتـاد كـل نیروهای مسلح در پست سپهبدی انجام وظیفه کرده است .

دفتر پژوهش های نظری و مطالعات راهبردی ستاد نهاجا با این خلبان ارزنده دفاع مقدس ، مصاحبه ای داشته است که در این بخش فرازی از این مصاحبه که مربوط به کودتای نقاب می باشد ، ارائه می گردد . ایشان در بسیاری از موارد با ما هم عقیده بوده و هستند که کودتا دسیسه ای بیش نبوده است . فرازی از صحبت های سرتیپ خلبـان ايـرج عصـاره درباره کودتای نقاب :

من به درستی یاد دارم که پیش از انقلاب و در رژیم سابق همیشه می گفتند که نیروی هوایی و لشکر ۹۲ زرهی اهواز برای درگیری و رویارویی با کشور عراق کافی است و یکی از پایگاه های قدرتمند آن مقطع زمانی و حتی بعد از انقلاب ، پایگاه سوم شکاری همـدان بود ، که هنوز هم یکی از پایگاه های مادر هواپیمای اف -4 ( 4 - F ) است و تنها پایگاهی است که قادر به حمله در عمق خاک عراق می باشد .

نیروی دریایی نیز در منطقه خلیج فارس برای خود اسم و رسمی دارد که در آن مقطع زمانی هم چنین بوده و هر لحظه اراده می کرد ، می توانست اسكله هـای البكـر و الاميـه را استفاده نماید ، کما اینکه در همان ابتدای جنگ تحمیلی ، بخش زیادی از نیروی غیر قابل دریایی عراق را نابود و غیرقابل استفاده کرد که در عمل تا آخر جنگ تحمیلی این نیرو در عراق بدون استفاده بود .

بنابر دلایل و استدلالهای پیش گفته ، نیت قطعی عراق ، حمله به ایران بوده است ، ولی با ترفند و دسیسه ای زیرکانه به منظور برطرف نمودن موانع پیش رو در این حمله که پایگاه همدان و لشکر ۹۲ زرهی بوده است ، دشمنان انقلاب را وادار کرد که یک سناریوی محکـم و قابل ارائه طرح ریزی کنند که در ابتدا اطمینان زیـاد نظام جمهوری اسلامی به نیروی هوایی و ارتش را از بین ببرند و در ثانی به دست خودشان نیروهای زبده ، متخصص و کارآمد ارتش را از صحنه نبرد خارج کنند .

کلیه افرادی که در رابطه با کودتای نقاب زندانی و یـا اعـدام شـدند ، چه خلبان و چه غیر خلبان ، افرادی غیور بودند . کما این که چند نفر از آنها را که بخشیدند و بـه خـدمت اعاده شدند ، در راه آرمان های انقلاب ، حفظ نظام و پاسداری از مملکـت خـود مردانـه جنگیدند و به شهادت رسیدند . از جمله این افراد ، می توان از ابوالفضل مهدی یار و چنگیز سپهر نام برد که نمونه بارزی از قهرمانان و شهدای جنگ تحمیلی هستند و سندی محکم و گواهی مطمئن بـر خـائـن نبـودن آنهاست .

من شخصاً مطمئن هستم اینها خائن نبودند ، بلکه فریب خورده بودند و در دام دسیسه ای افتادنـد کـه عـراق و حامیان او بـرای تضعیف قـوای مـسـلـح ایــران طـرح ریـزی کرده بودند . من به هیچ وجه نمی توانم باور کنم که این ارتش حتـى خيـال کودتا کردن را داشت و این ارتش نیرویی نبود که با کودتای خود موجب کشته شـدن ميليـون هـا ایرانی گردد ، زیرا اگر چنین بود می توانست در رژیم قبل که چنین اختیاری هم داشت به این کار اقدام کند .

این ارتش و به خصوص نیروی هوایی اگر قرار بود کودتایی انجام دهـد ، در همان اوایل انقلاب که قرار بود ارتش را منحل کنند دست به چنین عملی می زد و به اصطلاح احقاق حق می کرد ، زیرا آن اوایل انقلاب ، كماكان وضع نابسامان بود و کشور نظم خاصی نداشت و با چند پرواز و شکستن دیوار صوتی ، به کلی نهضت دگرگون می شد و شیرازه کارها به هم می ریخت .

در زمان کودتا ، من دقیقاً به یاد دارم که در بندر عباس بودم و به علت این که قبل از پیروزی انقلاب به دلیل فعالیت های مذهبی و سیاسی از سوی رژیم پهلوی به زنـدان خـاش منتقل شده بودم ، پس از پیروزی انقلاب در پایگاه بندرعباس به عنوان رئیس انجمن اسلامی انتخاب شدم ، زیرا در آن مقطع زمانی در ارتش سازمانی به نام عقیدتی سیاسی وجود نداشت و انجمن اسلامی در حقیقت همان یگان عقیدتی محسوب می شد . به هر تقدير ، من اولین رئیس انجمن اسلامی پایگاه بندرعباس شدم و رئیس جمهور وقت آقای بنی صدر که فرمانده کل قوا هم بودند علاوه بر این که من رئيس انجمن اسلامی بودم با حفظ سمت ، بنده را مسئول وضعیت کلیه نظامیان استان کرمان و هرمزگان کردند . با توجه به موقعیت های شغلی حساس و دسترسی هایی که من به خیلی از منابع محرمانه و سری داشتم به محض شنیدن و باخبر شدن از این واقعه و فهمیدن اسامی خلبانانی که در این رابطه دستگیر شده بودند ، در ابتدا به منظور ارضای حس کنجکاوی خودم و درثانی به دلیل این که بیشتر خلبانهایی را که دستگیر و زندانی کرده بودند ، می شناختم ؛ به سرعت به تهران آمدم و پیگیر قضیه شدم . بعضی از افرادی که در این رابطه دستگیر شده بودند از بهترین دوستان مـن بودند ، مانند بهروزفر ، جهانگیری ، اصغر سلیمانی ، ایرج سلطانی و بقیه ، که بیشتر آن ها را از نزدیک می شناختم و حتی با خیلی از آنها مراوده داشتم . من با این خلبانان هـم کـلاس و هـم دوره بودم ، چه در مرحله کابین عقب هواپیمای اف -4 و چه در مرحله کابین جلو و این دوره ها را با هم طی کرده بودیم .

از طریق اخبار و دیگر منابع اطلاعاتی که به آنها دسترسی داشتم ، باخبر شـدم کـه بیشتر آنها محکوم به اعدام شده اند ، که این مسئله خیلی برایم سخت و طاقت فرسا بود و همانگونه که اشاره کردم با دسترسی ها و آشناهایی که در مبادی ذی ربط داشتم قضیه را پیگیری کردم و حتی با بعضی از آنها صبحت کردم . در مجموع بررسی های انجام شده و تحلیلی که من از ماجرا به دست آورده ام نتیجـه ایـن است که صرفاً کل این واقعه توطئه و دسیسه ای به منظور تضعیف ارتش بوده است ، زیرا با اطلاعاتی که من در آن مقطع زمانی از مبادی ذی ربط و ذی صلاح جمع آوری نمودم ، به ویژه بعد از این که عراق به کشور ما حمله کرد ، این موضوع برای من قطعی و حتمی شد که دشمنان انقلاب ، عراق و حامیان او به اسم کودتا طرح و نقشه ای زیرکانه و هوشمندانه پیاده کرده اند که بهترین و قدرتمندترین نیروهای مسلح ما در هوا ، دریا و زمین را تضعیف کرده و غیر فعال کنند . به ویژه آنهایی که به نوعی برای کشور عراق تهديد بالقوه ای محسوب می شدند .

این کودتا از دو نظر تأسف آور بود : اول این که هر چند این ترفند ظاهراً نافرجام و نـاكـام بود ، ولی درباطن همان گونه شد که برای این توطئه طرح ریزی شده بود و آسیبی جدی به نیروهای متخصص و زبده نیروهای مسلح وارد آورد و دوم ایـن کـه بـه دلیـل ایـن کـه در نیروی هوایی بیشتر عوامل کودتا در پایگاه سوم شکاری « نوژه » دستگیر شدند ، بـه غلـط ایـن کودتا به کودتای نوژه معروف گردید .

خلبانان و کارکنان فنی نیروی هوایی که در رابطه با کودتای نقاب دستگیر و اعـدام شـدند ، بیشتر جزو خلبانان و متخصصان فنی با تجربه و خوب نیرو بودند که متأسفانه در مسیر فکری و عقیدتی غلط و اشتباهی افتاده بودند . معمولاً در چنین جریانهایی ، انسان نیـاز بـه عقیده و ایمان ثابت و محکم دارد و اگر در همچنین مواقعی به هر دلیلی دچار تزلزل ایمان و سستی عقیده شویم از این نوع گرفتاریها و مشکلات برای ما پیش خواهد آمد .

در بین خلبانان دستگیر شده بعضی ها استغفار کرده و به خدمت برگشتند و دلاورانه جنگیدند و شهید شدند ولی بعضی هم بودند که حتی در آخرین دفاعیات خود و اعترفاتی که از آنها گرفته شد اعلام برعت نکردند . یکی از خلبانانی که تا آخرین لحظه و آخرین اعترافات و دفاعیات خود روی عقیده اشتباه و حرف خود اصرار و پافشاری کرد و با جان خود تاوان این کج روی عقیده اشتباه را داد <<رارع جهانگیری >> بود . زیرا وی معتقد بود که باید در مملکت جمهوری دموکراتیک باشد نه جمهوری اسلامی و این مسئله گویای این مطلب است که عوامل و عناصر نفوذی این دسیسه چنان زیرکانه و حساب شده عمل کرده بودند که باورها و عقاید تعدادی از نظاميان را به نحوی تغییر داده بودند که دیگر به هیچ وجه قابل اصلاح نبود .

در هر صورت این دسیسه بسیار زیرکانه و هوشمندانه طراحی گردید بوده زیر بعد از دستگیری کلیه عوامل آن در یگان های زمینی ، هوایی و دریایی ، بر اساس اعترافاتی که از آنها گرفته شد ، مشخص گردید ، هر نفر فقط رابط خود را می شناخته و از هیچ کس دیگر از افراد گروه و یا تشکیلات خبر نداشته است.

حتی افرادی که در ظاهر رهبری گروه و تشکیلات را داشته اند در اعترفات خود عنوان کرده اند که برای نمونه ، قلان مقدار پول برای این کار واگذار گردید و یا فلان مقدار تسلیحات در اختیار گروه و تشکیلات قرار گرفته است ، ولی هیچ کدام از آنها نه افراد عادی و نه مسئولین به درستی نمی دانستند که این پول و تسهیلات از کجا آمده و یا چه کسی آنها را واگذار کرده است . بعد از دستگیری عوامل کودتا و بررسی های انجام شده در این رابطه مشخص گردید که و فقط دو نفر به نامهای « خسرو بیت اللهی و نعمتی » مهـره هـای اصلی و رابـط تشکیلات بوده اند و دقیقاً همین دو نفر قبل از اینکه کودتا لو برود به راحتی از مملکت گریختند . همین مسئله دلیل و سند دیگری است که عناصر اصلی تشکیلات ، کودتا را لو داده و همـان گونه که اشاره گردید از نتیجه آن هم به نحو مطلوب بهره برداری کرده اند .

از دیگر دلائلی که دسیسه بودن کودتا را با طرح و نقشه قبلی مشخص می کند ، آمادگی کشور عراق برای حمله به ایران بود . یعنی درست همان زمانی که به علت این ترفند ، ارتش ایران به وضعیتی نابسامان و متلاطم افتاده و روحیه ارتشیان بسیار ضعيف واعتماد مسئولین سیاسی به ارتش کم رنگ گردیده بود ، عراق مشغول تدارک و فراهم کردن تجهیزات خـود در مرزهای مشترک با ایران بود و حتی جـاده های ارتباطی برای سهولت حمـل ونقـل و تجهیزات جنگی ، احداث کرده بود .

دفاع مقدسارتش ایراننهاجانیروی هواییکودتای نوژه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید