اقتصاد چیست؟و در زندگی روز مره ما چه کاربردی دارد؟
سوال اقتصاد چیست؟ یکی از سوالهای مهم و تکرار شونده در اغلب افرادی است که تمایل به پیشرفت مالی و افزایش دانش خود در این زمینه دارند. اقتصاد علمی است که به تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات میپردازد. آموزش اقتصاد به ما کمک میکند تا درک کنیم که چگونه منابع محدود را میتوان به بهترین شکل به کار گرفت تا نیازهای نامحدود انسانها را برآورده کرد.
اقتصاد در زندگی روزمره ما از جمله انتخابهایی که در مورد خرید، سرمایهگذاری و کار انجام میدهیم، نقشی اساسی دارد. همچنین سیاستهای اقتصادی که توسط دولتها اجرا میشود، بر زندگی همه ما تأثیر میگذارد.
در این مقاله از کاریزما لرنینگ، ضمن پاسخ به سوال اقتصاد چیست و معرفی کامل آن، به بررسی کامل ابعاد علم اقتصاد میپردازیم.
اقتصاد، به عنوان شاخهای از علوم اجتماعی، عمری نزدیک به دو قرن دارد. واژه اقتصاد برگرفته از کلمه یونانی «ایکونومیا» است که از دو بخش «ایکو» به معنای «اموال» و «نومو» به معنای «مدیریت» تشکیل شده است.
از گذشته تا کنون انواع مختلفی از تعریف اقتصاد ارائه شده است، براساس فرهنگ لغت آکسفورد، دانش اقتصاد، ارتباط میان تولید، تجارت و عرضه پول در یک کشور یا منطقه مشخص و شبکهای از تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و مصرفکنندگان کالاها و خدمات در یک مکان، منطقه و یا کشور است. اما آلفرد مارشال، اقتصاددان برجسته قرن نوزدهم، اقتصاد را مطالعه بشر در مسیر عادی زندگی میداند. او معتقد است که این علم در واقع آن قسمت از مطالعه جوامع انسانی است که از دیدگاه اجتماعی رفاه مادی بشر را تامین میکند.
علم اقتصاد بر چهار عامل تمرکز دارد:
از آنجایی که این چهار عامل، محرک فعالیتهای اقتصادی در سراسر دنیا هستند، اقتصاد نیز هر یک از آنها را به صورت مجزا مورد بررسی و مطالعه قرار میدهد.
سوال اقتصاد چیست؟ یکی از سوالهای مهم و تکرار شونده در اغلب افرادی است که تمایل به پیشرفت مالی و افزایش دانش خود در این زمینه دارند. اقتصاد علمی است که به تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات میپردازد. آموزش اقتصاد به ما کمک میکند تا درک کنیم که چگونه منابع محدود را میتوان به بهترین شکل به کار گرفت تا نیازهای نامحدود انسانها را برآورده کرد.
اقتصاد در زندگی روزمره ما از جمله انتخابهایی که در مورد خرید، سرمایهگذاری و کار انجام میدهیم، نقشی اساسی دارد. همچنین سیاستهای اقتصادی که توسط دولتها اجرا میشود، بر زندگی همه ما تأثیر میگذارد.
در این مقاله از کاریزما لرنینگ، ضمن پاسخ به سوال اقتصاد چیست و معرفی کامل آن، به بررسی کامل ابعاد علم اقتصاد میپردازیم.
اقتصاد، به عنوان شاخهای از علوم اجتماعی، عمری نزدیک به دو قرن دارد. واژه اقتصاد برگرفته از کلمه یونانی «ایکونومیا» است که از دو بخش «ایکو» به معنای «اموال» و «نومو» به معنای «مدیریت» تشکیل شده است.
از گذشته تا کنون انواع مختلفی از تعریف اقتصاد ارائه شده است، براساس فرهنگ لغت آکسفورد، دانش اقتصاد، ارتباط میان تولید، تجارت و عرضه پول در یک کشور یا منطقه مشخص و شبکهای از تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و مصرفکنندگان کالاها و خدمات در یک مکان، منطقه و یا کشور است. اما آلفرد مارشال، اقتصاددان برجسته قرن نوزدهم، اقتصاد را مطالعه بشر در مسیر عادی زندگی میداند. او معتقد است که این علم در واقع آن قسمت از مطالعه جوامع انسانی است که از دیدگاه اجتماعی رفاه مادی بشر را تامین میکند.
علم اقتصاد بر چهار عامل تمرکز دارد:
از آنجایی که این چهار عامل، محرک فعالیتهای اقتصادی در سراسر دنیا هستند، اقتصاد نیز هر یک از آنها را به صورت مجزا مورد بررسی و مطالعه قرار میدهد.
ین شاخصها میتوانند به پیشبینی شرایط اقتصادی آینده کمک کنند و اهمیت زیادی برای سرمایهگذاران، کسبوکارها و دولتها دارند. شاخصهای اقتصادی به طور دورهای توسط سازمانهای دولتی یا سازمانهای خصوصی منتشر میشوند. انتشار این شاخصها معمولاً تأثیر قابلتوجهی بر بازارهای مالی، اشتغال و بازارهای بینالمللی دارد. گاهی این گزارشها میتوانند نشانگر تغییرات شرایط اقتصادی برای سرمایهگذاران باشند. برخی از مهمترین شاخصهای اقتصادی به صورت زیر تقسیمبندی میشوند:
شاخصهای کلان اقتصادی به مجموعهای از اعداد و نسبتها گفته میشود که وضعیت کلی اقتصاد یک کشور را نشان میدهند. این شاخصها به دولتها، کسب و کارها و افراد کمک میکنند تا تصمیمات آگاهانهتر در مورد اقتصاد بگیرند.
تولید ناخالص داخلی (GDP) معیاری شناختهشده برای سنجش عملکرد اقتصاد یک کشور است. این شاخص ارزش کل بازار تمام محصولات و خدمات نهایی تولید شده در یک کشور در یک سال معین را محاسبه میکند. به عبارت دیگر، GDP نشان میدهد که در یک سال مشخص، یک کشور چه میزان کالا و خدمات تولید و به فروش رسانده است. این شاخص به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای اقتصادی در نظر گرفته میشود.
نکته مهم در مورد این شاخص، این است که به عنوان یک متغیر گذشتهنگر شناخته میشود. به عبارت دیگر، GDP میتواند یک روند اقتصادی را در گذشته تایید کند اما نمیتواند آن را در آینده پیشبینی کند. با این حال، تولید ناخالص داخلی، ابزار مفیدی برای ارزیابی عملکرد اقتصاد یک کشور در طول زمان است. همچنین این شاخص میتواند به عنوان یک شاخص برای پیشبینی رشد اقتصادی در آینده مورد استفاده قرار گیرد.
نرخ بیکاری درصدی از نیروی کار یک جامعه است که شغل ندارند. به عبارت دیگر، نرخ بیکاری نشان میدهد که چه تعداد از افراد در سن کار حاضر به کار هستند، اما شغلی برای انجام دادن پیدا نمیکنند.
نرخ تورم به معنای افزایش سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در یک دوره زمانی معین است. به عبارت دیگر، نرخ تورم نشان میدهد که قیمتها در یک دوره زمانی مشخص (مثلا یک سال) چقدر افزایش یافتهاند.
شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) معیاری برای اندازهگیری تغییر در میانگین قیمت کالا و خدمات مصرفی یک خانوار متوسط در یک دوره زمانی مشخص (معمولاً یک سال) است. به عبارت دیگر، CPI نشان میدهد که قدرت خرید پول در طول زمان چگونه تغییر کرده است.
برای محاسبه CPI، قیمت یک سبد از کالاها و خدمات که به طور معمول توسط خانوارها خریداری میشوند، در دو دوره زمانی مختلف با هم مقایسه میشود. این سبد شامل اقلام مختلفی مانند مواد غذایی، مسکن، پوشاک، حمل و نقل، مراقبتهای بهداشتی و تفریح و سرگرمی است.
این شاخصها نشاندهنده وضعیت یک بخش خاص از اقتصاد یک کشور هستند و شامل موارد زیر میشوند:
شاخص تولید صنعتی (Industrial Production Index) که به اختصار IPI نامیده میشود، معیاری برای اندازهگیری تغییرات در حجم تولید بخش صنعت در یک دوره زمانی مشخص است. به عبارت دیگر، IPI نشان میدهد که میزان تولید کارخانجات، معادن و شرکتهای خدماتی در طول زمان چگونه تغییر کرده است.
شاخص فروش خردهفروشی (Retail Sales Index) یا همان RSI، معیاری برای اندازهگیری تغییرات در ارزش کل فروش کالاها و خدمات توسط خردهفروشان در یک دوره زمانی مشخص است. این شاخص نشان میدهد که میزان خرید مردم از فروشگاهها در طول زمان چگونه تغییر کرده است.
شاخص قیمت تولیدکننده (Producer Price Index) که به اختصار PPI نامیده میشود، معیاری برای اندازهگیری تغییرات در قیمت کالاها و خدماتی است که بنگاهها به ازای تولید آنها دریافت میکنند. به عبارت دیگر، PPI نشان میدهد که هزینه تولید برای بنگاهها در طول زمان چگونه تغییر کرده است. این شاخص از طریق جمعآوری دادهها از قیمت کالاها و خدمات تولید شده توسط بنگاههای مختلف و محاسبه میانگین آنها محاسبه میشود.
یکی از مهمترین شاخصهای مرتبط با بازارهای مالی در ایران، شاخص بورس یا ایندکس (Index) است که معیاری برای سنجش عملکرد کلی بازار بورس شناخته میشود. این شاخص با استفاده از فرمولهای مختلف، تغییرات قیمت سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس را به صورت میانگین نشان میدهد.
شاخصهای مرتبط با رفاه اجتماعی معیارهایی هستند که برای سنجش وضعیت رفاه یک جامعه به کار میروند. این شاخصها ابعاد مختلف رفاه اجتماعی مانند سلامت، آموزش، درآمد، امنیت و آزادی را شامل میشوند.
شاخص توسعه انسانی (HDI) که مخفف عبارت Human Development Index است، آماری مرکب از امید به زندگی، تحصیلات (میانگین سالهای تحصیل تکمیل شده و سالهای مورد انتظار تحصیل در هنگام ورود به سیستم آموزشی) و شاخصهای درآمد سرانه که برای رتبهبندی کشورها در چهار سطح توسعه انسانی استفاده میشود. زمانی که طول عمر بالاتر، سطح تحصیلات بالاتر و درآمد ناخالص ملی بالاتر باشد، یک کشور دارای سطح بالاتری از HDI است.
شاخص توسعه انسانی توسط محبوب الحق اقتصاددان پاکستانی و آمارتیا سن اقتصاددانی هندی ابداع و برای اولین بار در سال 1990 توسط برنامه توسعه ملل متحد (UNDP) منتشر شد. هدف از HDI اندازهگیری سطح توسعه انسانی در یک کشور است. HDI به عنوان ابزاری برای مقایسه پیشرفت کشورها در طول زمان و همچنین برای مقایسه سطوح توسعه بین کشورها استفاده میشود.
شاخص فقر، معیاری برای اندازهگیری ابعاد مختلف فقر در یک جامعه است. این شاخص به جای تمرکز صرف بر درآمد، به بررسی محرومیت در زمینههای مختلف زندگی مانند سلامتی، آموزش، سطح زندگی و توانمندسازی میپردازد.
علم اقتصاد را میتوان بر اساس معیارهای مختلف، به انواع مختلفی تقسیم کرد. در ادامه به بررسی جامع انواع اقتصاد میپردازیم:
اقتصاد را میتوان بر اساس نظام اقتصادی به صورت زیر دستهبندی کرد:
در این نظام، تخصیص منابع بر اساس سنن و عادات جامعه انجام میشود. اقتصاد سنتی برای تصمیمگیریهای اقتصادی به آداب و رسوم، باورها، فرهنگ و سنتهای دیگر متکی است. در سیستم اقتصادی سنتی، تولید کالا و خدمات محوریت اصلی را دارد. آداب و رسوم و سنتها نقش مهمی در نحوه تولید و توزیع کالاها و خدمات در این سیستم ایفا میکنند.
تقسیم کار در اقتصاد سنتی وجود ندارد. افراد معمولاً کارهای مختلفی را انجام میدهند و تخصص خاصی ندارند. همچنین به دلیل سخت بودن فرآیند تولید، حجم تولید در این سیستم پایین است و تولید مازاد وجود ندارد.
اقتصاد دستوری، که به اقتصاد برنامهریزیشده نیز شناخته میشود، سیستمی اقتصادی است که در آن دولت نقش محوری در تخصیص منابع، برنامهریزی و کنترل فعالیتهای اقتصادی ایفا میکند. در اقتصاد دستوری، دولت قیمت کالاها و خدمات را تعیین میکند و بر فرآیند تولید نظارت دارد. در حالی که در اقتصاد آزاد، رقابت بین تولیدکنندگان باعث میشود که هر کدام به فکر تولید کالایی با کیفیتتر و مفیدتر باشند.
اقتصاد بازار، سیستمی اقتصادی است که در آن قیمت کالاها و خدمات توسط نیروهای عرضه و تقاضا تعیین میشود. به عبارت دیگر، این مصرفکنندگان و تولیدکنندگان هستند که در مورد قیمت و میزان تولید کالاها و خدمات تصمیم میگیرند. در این سیستم، دولت نقش مداخلهجویانه ندارد و تنها در شرایط خاص به عنوان ناظر حضور مییابد.
قیمت یکی از مهمترین مولفههای اقتصاد است که اطلاعات را به بازیگران اقتصادی منتقل میکند. نحوه تعیین قیمت و سازوکار بازارها همواره مورد توجه تصمیمگیران کشورها بوده است. تغییر در این سازوکار میتواند مسیر اقتصاد یک کشور را بهطور کامل تغییر دهد.
در این نظام، نقش دولت و بازار در تخصیص منابع ترکیبی است. اقتصاد مختلط، سیستمی اقتصادی است که ترکیبی از اصول اقتصاد سرمایهداری و اقتصاد سوسیالیستی است. در این سیستم، مالکیت خصوصی بر داراییها به رسمیت شناخته میشود، آزادی در استفاده از سرمایه وجود دارد و دولت در تصمیمگیری اقتصادی در برخی از بخشهای اقتصاد مانند بهداشت و آموزش دخالت دارد.
علم اقتصاد بر اساس سطح توسعه به دستههای زیر تقسیم میشود:
اقتصاد توسعه یافته به اقتصادی گفته میشود که به سطح بالایی از رفاه، ثروت و کیفیت زندگی برای شهروندان خود دست یافته باشد. این امر معمولا با شاخصهایی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) سرانه بالا، امید به زندگی بالا، نرخ سواد بالا، سطح پایین جرم و جنایت و زیرساختهای توسعه یافته نشان داده میشود.
اقتصاد در حال توسعه، در حال گذار از یک اقتصاد سنتی به یک اقتصاد مدرن است. این کشورها معمولا سطح پایینتری از رفاه، ثروت و کیفیت زندگی نسبت به کشورهای توسعه یافته دارند.
اقتصاد کم توسعه یافته، در مراحل ابتدایی توسعه قرار دارد و سطح پایین رفاه، ثروت و کیفیت زندگی را برای شهروندان خود فراهم میکند. این کشورها معمولا شاخصهای ضعیفی در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) سرانه پایین، امید به زندگی پایین، نرخ سواد پایین، سطح بالای جرم و جنایت و زیرساختهای ضعیف دارند.
جغرافیا نیز مانند دیگر عوامل تاثیر ستقیمی بر اقتصاد خواهد داشت. به همین دلیل معمولا آن را به صورت زیر در دستههای مختلف بررسی میکنند:
اقتصاد جهانی به مجموعهای از فعالیتهای اقتصادی انسانها در سراسر جهان گفته میشود. این فعالیتها شامل تولید، مصرف، مدیریت اقتصادی، کار، مبادله ارزشهای مالی و تجارت کالا و خدمات است.
اقتصاد منطقهای، شاخهای از علم اقتصاد است که به بررسی جنبههای اقتصادی مناطق مختلف میپردازد. این مناطق میتوانند کوچک (مانند یک شهر) یا بزرگ (مانند یک قاره) باشند.
اقتصاد ملی، مجموعهای از فعالیتهای اقتصادی انسانها در یک کشور است که میتواند شامل تولید، مصرف، مدیریت اقتصادی، کار، مبادله ارزشهای مالی و تجارت کالا و خدمات باشد.
دانش اقتصاد به دو دسته اقتصاد خرید و کلان تقسیم میشود. در ادامه به آموزش اقتصاد خرد و کلان میپردازیم:
اقتصاد خرد، شاخهای از علم اقتصاد است که به بررسی رفتار افراد و خانوارها در انتخاب و مصرف کالاها و خدمات میپردازد. هدف اصلی اقتصاد خرد، پاسخ به این سوال است: افراد چگونه منابع محدود خود را به بهترین شکل ممکن تخصیص دهند تا به حداکثر مطلوبیت برسند؟
مطلوبیت، میزان رضایت و سودمندی است که انسان از مصرف کالاها و خدمات بدست میآورد. افراد با توجه به سلیقه و نیازهای خود، ترکیبی از کالاها و خدمات را انتخاب میکنند که بیشترین مطلوبیت را برای آنها به ایجاد کند.
اقتصاد خرد همچنین به بررسی رفتار بنگاهها در بازار میپردازد. بنگاهها به دنبال حداکثر سود هستند و برای رسیدن به این هدف، باید منابع محدود خود را به طور کارآمد تخصیص دهند. دو سوال اصلی در اقتصاد خرد عبارتند از:
اقتصاد خرد به ما کمک میکند تا انتخابهای مصرفی خود را به طور بهتر انجام دهیم، درک بهتری از نحوه عملکرد بازارها داشته باشیم و به دنبال راهحلهایی برای مشکلات اقتصادی مانند فقر و بیکاری باشیم.
اقتصاد کلان، در تقابل با اقتصاد خرد، به بررسی مفاهیم و شاخصها در سطحی وسیعتر و ملی میپردازد. در واقع، پیدایش مکاتب فکری در حوزه اقتصاد، از دل همین اقتصاد کلان بوده است. مهار تورم، ایجاد اشتغال، تعادل در تراز پرداختها و در نهایت، دستیابی به رشد اقتصادی بالاتر، اهداف اصلی اقتصاد کلان هستند.
در این حوزه، رشد اقتصادی در سطحی کلان، مورد بررسی قرار میگیرد. متغیرهایی مانند تورم، سطح قیمتها، درآمد ملی و تولید ناخالص داخلی، از مفاهیم کلیدی در اقتصاد کلان هستند.
کارشناسان اقتصاد کلان، ابتدا به بررسی شاخصها و متغیرهای ذکر شده میپردازند. سپس، تاثیر بخشهای مختلف اقتصاد بر یکدیگر و عملکرد کل اقتصاد را مورد مطالعه قرار میدهند. در نهایت، با بررسی این عوامل، مدلهایی برای مصرف، مهار تورم، سرمایهگذاری، تجارت، تولید و رشد داخلی ارائه میکنند.
توجه داشته باشید که با وجود انواع اقتصاد در دنیا، هیچ نوع از آن کاملا بینقص نیست و هر نوعی از اقتصاد دارای مزایا و معایب است. انتخاب اقتصاد مناسب برای یک کشور به عوامل مختلفی مانند سطح توسعه، فرهنگ و تاریخ آن کشور بستگی دارد. برای انتخاب بهترین نوع اقتصاد برای یک کشور باید تمام جوانب مورد توجه قرار گیرد.
سیاستهای اقتصادی به مجموعه اقدامات و تدابیر دولت در جهت هدایت و کنترل اقتصاد اطلاق میشود. این سیاستها با هدف ایجاد ثبات اقتصادی، رشد اقتصادی، توزیع عادلانه ثروت و ارتقای سطح رفاه عمومی اجرا میشوند. انواع مختلفی از سیاستهای اقتصادی وجود دارد که میتوان آنها را به دستههای کلی زیر تقسیم کرد:
سیاست پولی مجموعهای از اقدامات و تدابیر بانک مرکزی برای کنترل عرضه پول و نرخ بهره در یک کشور است. هدف از سیاست پولی ایجاد ثبات اقتصادی، رشد اقتصادی و کنترل تورم است.
سیاست مالی به مجموعهای از اقدامات دولت در زمینه درآمدها و هزینهها، اعم از مالیات و … گفته میشود. این سیاستها در قالب بودجه سالانه دولت تدوین و اجرا میشوند. یکی از مهمترین نتایج سیاست مالی، افزایش اشتغال و درآمد است. این موضوع از طریق تحریک تقاضا، حمایت از تولید و ایجاد فرصتهای شغلی جدید حاصل میشود
سیاستهای تجاری به مجموعهای از قوانین، مقررات و اقداماتی گفته میشود که دولتها برای تنظیم تجارت بینالمللی به کار میبرند. این سیاستها بر موارد مختلفی مانند صادرات، واردات، سرمایهگذاری خارجی و ارز تاثیر میگذارند.
سیاستهای صنعتی شامل مجموعهای از اقدامات دولت برای هدایت و حمایت از بخش صنعت یک کشور میشود.
جوامع و کشورهای گوناگون در طول تاریخ، روشهای مختلفی برای سازماندهی منابع خود به کار گرفتهاند. این روشها، نحوه استفاده از ابزارهای موجود برای دستیابی به اهداف فردی و مشترک را تعیین میکنند و در نهایت، به شکلگیری نظامهای اقتصادی گوناگون میانجامند. در ادامه، به بررسی انواع اقتصاد در جهان میپردازیم.
در جوامع ابتدایی کشاورزی، تمایل به تولید تمام نیازها و خواستهها در سطح خانواده یا قبیله وجود داشت. به عبارت دیگر، خانوادهها و قبایل خودشان خانههایشان را میساختند، محصولاتشان را پرورش میدادند، شکار میکردند و…. رکن اصلی این نظام اقتصادی، مبادله در داخل و بین خانوادهها یا قبایل بوده است.
مالکیت خصوصی و تصمیمگیری بر منابع در چنین جوامعی، اغلب در سطح جمعی و به صورت مالکیت خانوادگی یا قبیلهای بر منابع تولیدی و ثروت اعمال میشد.
فئودالیسم نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بود که در اروپای غربی در قرون وسطی رواج داشت. این نظام بر پایه واگذاری زمین از سوی ارباب به رعیت در قبال خدمات نظامی یا اطاعت بنا شده بود.
سرمایه داری یک نظام اقتصادی است که با ظهور صنعتی شدن به وجود آمد. در این نظام، صاحبان مشاغل (کارآفرینان یا سرمایه داران) منابع تولیدی (ابزار، کارگران و مواد خام) را برای تولید کالا و کسب سود سازماندهی میکنند.
کارگران در ازای دستمزد استخدام میشوند و اجاره یا بهره به ترتیب به صاحبان زمین و سرمایه پرداخت میشود. کارآفرینان میتوانند برای تأمین مالی فعالیتهای خود وام بگیرند.
تصمیمگیری در مورد نوع کالا، قیمت و میزان تولید بر اساس پیشبینی شرایط اقتصادی توسط کارآفرینان انجام میشود. سود و زیان، مکانیزم انتخابی برای تخصیص منابع در بازار هستند.
نقشهای مختلف در اقتصاد سرمایه داری (کارگران، صاحبان منابع، سرمایهداران و کارآفرینان) کارکردهایی هستند که افراد در معاملات و روابط اقتصادی ایفا میکنند. افراد میتوانند همزمان نقشهای مختلفی داشته باشند.
در سوسیالیسم، بخشهای مختلف جامعه برای تولید یک محصول یا ارائه خدمات با یکدیگر متحد میشوند. تصمیمات تولیدی از طریق فرآیندی جمعی گرفته میشود و برخی از کارکردهای اقتصادی (مانند امنیت عمومی، آموزش و تأمین آب و برق) به طور مشترک انجام میشود. تأمین مالی این کارکردها از طریق مالیات بر درآمد یا سایر منابع (مانند مشاغل مستقل و شرکای تجاری خارجی) انجام میشود.
سوسیالیسم مدرن عناصر خاصی از سرمایه داری (مانند مکانیسم بازار) را با کنترل متمرکز بر برخی منابع ترکیب میکند. تمرکز بیشتر کنترل اقتصادی، شباهت به کمونیسم را افزایش میدهد.
کمونیسم یک سیستم اقتصادی است که در آن تقریبا تمام فعالیتهای اقتصادی توسط برنامهریزان مرکزی تحت حمایت دولت متمرکز و هماهنگ میشود. هدف این سیستم، استفاده از قدرت اقتصادی جامعه به نفع کل مردم است. اجرای کمونیسم در عمل بسیار دشوارتر از تئوری آن است. این سیستم به عدم وجود هرگونه نهاد رقیب برای به چالش کشیدن تخصیص منابع توسط دولت نیاز دارد.
در عمل، نمونههای کمونیسم اقتصادی در دوران مدرن با حکومتهای استبدادی همراه بودهاند. با این حال، تئوری کمونیسم لزوما به استبداد نیاز ندارد. کره شمالی یکی از کشورهایی است که در حال حاضر سیستم اقتصادی کمونیسم را اجرا میکند.
شاخهای از علوم اجتماعی است که به بررسی رابطه بین جمعیت یک کشور و دولت آن در هنگام اعمال سیاستهای عمومی میپردازد. به عبارت دیگر، این رشته به دنبال درک تاثیرات متقابل سیاست و اقتصاد بر یکدیگر است.
اقتصاد سیاسی به عنوان پایهای برای علوم اجتماعی، به تحلیل مفاهیمی مانند قدرت، توزیع ثروت، عدالت و آزادی در زمینه اقتصادی میپردازد. انواع مختلفی از اقتصاد سیاسی وجود دارد که هر کدام به رویکردی خاص برای مطالعه این رابطه پیچیده میپردازند:
اقتصاد سیاسی لیبرال شاخهای از اقتصاد سیاسی است که بر آزادی فردی و بازار آزاد تأکید دارد. این رویکرد معتقد است که بهترین راه برای ایجاد رفاه اقتصادی، حداقل دخالت دولت در اقتصاد است.
شاخهای از اقتصاد سیاسی است که بر نابرابری اقتصادی و تضاد طبقاتی تأکید دارد. این رویکرد معتقد است که سرمایهداری، ذاتاً استثماری است و منجر به فقر و بیکاری میشود.
این نوع از اقتصاد سیاسی بر نقش نهادها در اقتصاد تمرکز دارد. نهادها شامل قوانین، هنجارها و سازمانها هستند که تعاملات اقتصادی را شکل میدهند.
در این مقاله، به پاسخ سوال اقتصاد چیست پرداختیم. آموزش اقتصاد برای همه افراد مفید است. زیرا دانش اقتصادی به افراد کمک میکند تا زندگی بهتر و موفقتر داشته باشند.
علم تخصیص بهینه منابع به نیازها و خواستههای نامحدود انسان است. علم اقتصاد به طور کلی به دو بخش اقتصاد خرد و اقتصاد کلان تقسیم میشود. اقتصاد خرد به بررسی رفتار افراد و خانوارها در بازار و تصمیمگیری آنها در مورد تولید، مصرف و تخصیص منابع میپردازد. در حالی که اقتصاد کلان به بررسی عملکرد کل اقتصاد به عنوان یک سیستم میپردازد و مسائلی مانند رشد اقتصادی، تورم، بیکاری و سیاستهای اقتصادی را بررسی میکند.
برای سنجش عملکرد اقتصادی یک کشور شاخصهای متنوعی وجود دارد که برخی از معروفترین آنها تولید ناخالص داخلی، شاخص قیمت مصرف کننده و … است. تا کنون انواع مختلفی از نظام اقتصادی ایجاد شده است. با این حال، هیچ نوع نظام اقتصادی کامل و ایدهآل نیست و هر نوع اقتصاد مزایا و معایب خاص خود را دارد. انتخاب سیاست های اقتصادی مناسب، به شرایط و نیازهای هر کشور بستگی دارد.