
داستان از تماس تلفنی من شروع شد (کاش اون تماس را نمی گرفتنم)شرح کار و نیازهایی که داشتیم را برای ایشان توضیح دادم و ایشون گفتند من فردا حضورا شخصا خودم میام تا کار شما را از نزدیک ببینم.
فردای آن روز ساعت 12 ظهر قرار بود ایشون تشریف بیارن. من چند بار تماس گرفتم و ایشون پاسخ گو نبودن.
ساعت 2 ظهر فردی تماس گرفت به نام آقای طالبی و گفت من از طرف آقای عزیزی هستم و نزدیک دفترشما و ایشون نتونستن بیان!
من یه لحظه هنگ کردم و مونده بودم چیکار کنم. خلاصه کار را برای ایشون توضیح دادم.
فردای اون روز آقای عزیزی زنگ زد و عذر خواهی کرد و گفت قرار داد میفرسته طبق توضیحات من به آقای طالبی و ما قرار داد را تایید کردیم.
قرار این بود ایشون هر هفته به ما یه گزارش مالی بدن برای یک استارتاپ تازه تاسیس با حجم مالی خیلی کم در ماه.
بعد از شروع قرار داد و 2 ماه از گذشتن زمان قرار داد ما هیچ گزارشی از ایشان دریافت نکردیم با اینکه پول قرار داد را هم پرداخت کرده بودیم.
آقای طالبی که کاملا مشخص بودن تازه کار و کارآموز هستند با ادبیات بسیار بد می گفتند کار شما برای ما نمی صرفه و ما وقت برای شما نداریم!
به بهانه های مختلف گزارش دادن را به تعویق انداختند.
قرار بود حضورا در ماه به دفتر ما سربزنند که وعده می کردند و بعد تلفن از دسترس خارج می کردند و پاسخ گو نبوند.
بعد از چند ماه بلاخره به ما گزارش 2 ماه اول از شروع قرار داد را دادند که در عمل هیچ ارزشی برای ما نداشت.
چون به تعهدات خود عمل نکرده بودند و قرار بود گزارش بانک هم بدهند و چک کنند واریزی ها را.
که هیچ کدام از این کارها را انجام نداده بودند و عملا برای ما کاری نکرده بودند .
گزارش های خودمون را به خودمون دادند بصورت تایپ شده!
مدیر شرکت حسابداری بهین تراز بسیار بی مسئولیت عمل کردند وگفتند همینه که هست و برای ما نمی صرفه کار شما و اگه بخواین براتون کار کنیم باید مبلغ قرار داد را 2 برابر کنین!