ویرگول
ورودثبت نام
جمشید میرزایی
جمشید میرزایی
خواندن ۱۵ دقیقه·۵ روز پیش

اصلاح ‏طلبان، پزشکیان و انتخابات پیش ‏رو؛ بیم ‏ها و امیدها


نویسنده: جمشید میرزایی[1]

اشاره:موسم انتخابات و خاصه برگزاری زودهنگام چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری معمولا فضای تحلیل‏ها را به سمت و سوی رقابت‏های انتخاباتی کاندیداها و جریانات سیاسی و حزبی و تکاپوهای اینچنینی و... می برد. در این نوشتار می‏خواهم تحلیل جامعه ‏شناختی خود را از چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با تاکید بر نیروهای اصلاح‏ طلب و کاندیدای این جریان یعنی مسعود پزشکیان ارایه کنم. در اینجا برای ارائه بهتر تحلیل خود، آن را در چندین گزاره صورت‏بندی می‏کنم:

۱. این انتخابات به هیچ عنوان نه مشابه خرداد 76 است نه خرداد 92. جامعه ایران در همه این سالیان و به خصوص چند سال اخیر به شدت تغییر کرده و پوست انداخته است. اشتباه است اگر انتخابات 8 تیر امسال را با خرداد 76 و 92 مقایسه کنیم. ضمن اینکه پزشکیان نه کاریزمای خاتمی را دارد و نه قدرت روحانی در چانه زنی و تعامل با بخش‏های مختلف حاکمیت را دارد. پزشکیان، پزشکیان است با مختصات خاص خودش. این انتخابات هم یک انتخابات خاص است و مشابه ادوار پیشین نیست.

2. غالب تحلیل‏های انتخاباتی صورت‏گرفته (خاصه از سوی تحلیل‏گران حزبی و سیاسی، صفحات شخصی در رسانه‏های اجتماعی و فضای مجازی، فعالان سیاسی و...) از جنس تحلیل‏های "سیاسی" و "سیاست‏نگرانه"است. در این سبک تحلیل، متغیر اصلی شامل مفاهیم فردی یعنی"نامزدها' "کاندیداها"، "الیت‏ها" و "رقابت" است. در واقع در این مدل تحلیلی این فرض جاری است که "رقابت" متغیر مستقل و "مشارکت" متغیر وابسته تلقی می‏شود. مثلا گفته می‏شود اگر فلانی بیاید یا فلان کاندیدای ما تایید صلاحیت شود،یا اگر X بیانیه بدهد و از Yحمایت کند، فضا رقابتی و عرصه انتخابات پرشور می‏شود و میزان و نرخ مشارکت را بالا می‏برد. ضعف نظری این نگاه این است که بیش از حد نخبه‏محور (Elitist) است و برای جامعه (جامعه به مثابه یک موجود زنده و پویا) نقش چندانی قایل نیست. این رویکرد بالای هرم را می‏بیند ولی متن جامعه را نمی بیند. در این رویکرد جامعه موجود منفعلی تلقی می‏شود که نخبگان سیاسی و کاندیداها می‏توانند آن را به راحتی تحریک کنند و به میدان بکشانند. در بطلان این دیدگاه باید گفت در تاریخ معاصر و خاصه چهل و پنج سال اخیر موارد متعددی بوده که عنصر "رقابت"برقرار بوده ولی نرخ مشاکت بالا نبوده. برای نمونه دومین انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در اسفند ۱۳۸۱که نظارت آن توسط مجلسِ اصلاح طلب ششم و اجرای دولت اصلاح‎طلبِ هشتم صورت گرفت و ضمن ثبت یکی از پایین ترین نرخ‏های "مشارکت"، با شکست سنگین اصلاح‏طلبان در شهرهای کوچک و بزگ همراه بود.

۳. در نگاه تحلیلی من به عنوان یک جامعه‏ شناس، جامعه نه موجودی منفعل و ساکن بلکه موجودی زنده، پویا، سیال، پرتکاپو است که نسبت به وقایع سیاسی و اجتماعی فعالانه واکنش نشان می‏دهد. در این نگاه در موضوع انتخابات، متغیر "مشارکت" برجسته می‏شود و برتری نسبی وزن مشارکت نسبت رقابت اهمیت پیدا می‏کند. در مدل تحلیلی جامعه‏شناختی و جامعه محور برای متغیر "مشارکت" نقش مهمی در نظر گرفته می‏شود. مثلاً ممکن است در ایام منتهی به روز رأی‏گیری رقابت فشرده‏ای بین کاندیدا‏ها برقرار باشد (نگاه کنید به "زیر میز زدن" همتی در سیزدهمین دوره انتخابات ریات جمهوری) ولی جامعه به سان موجودی زنده تمایلی به مشارکت نداشته باشد. چون باید شرایط مشارکتش فراهم باشد و به صرف وجود تأیید صلاحیت و رقابت بین دو یا چند نامزد و جناح، منجر به افزایش مشارکت نمی‏شود.

4. در تحلیل ‏های جامعه‎شناختی که مستند به شواهد تجربی و داده‏های میدانی است، واکنش و موضع مردم نسبت به یک نظام سیاسی مستقر در سه دسته قابل تفکیک است: 1. حامیان و حافظان وضع موجود (موضع محافظه‎کارانه) ؛ 2. حامیان اصلاح یا حامیان تغییرات آرام و مسالمت‎آمیز و 3. مخالفان وضع موجود یا حامیان تغییرات بنیادین و رادیکال (تحریمی‏ها/براندازان). ‏

در ادامه داده‏های حاصل از سه دوره اخیر انتخابات ریاست‏جمهوری و نسبت آن‏ها را با مواضع سه‏گانه فوق بررسی می‏کنیم. ‏به استناد داده‏های حاصل از دوره یازدهم انتخابات ریاست‏جمهوری (1392) حدود 33 درصد حامی و حافظ وضع موجود (پایگاه اجتماعی اصول‏گرایان)، حدود 37 درصد حامی تغییرات آرام و مسالمت‏آمیز (پایگاه اجتماعی اصلاح‏طلبان و اعتدال‏گرایان ) و حدود 30 درصد هم تحریمی‏ها یا حامیان تغییرات بنیادین و رادیکال بودند.


در یک بازه زمانی چهارساله و در فاصله اردیبهشت ۹۶ تا خرداد۱۴۰۰ جامعه ایران شاهد یکی از شدیدترین تغیرات اجتماعی بود در این مدت جامعه ایران به شدت پوست‏اندازی کرد و در بطن خود حوادث مهمی را خلق کرد (اعتراضات دی۹۶، اعتراضات بنزینی آبان ۹۸، اعتراضات اجتماهی به دنبال سقوط هواپیمای اکراینی در دی۹۸، بحران آب غیزانیه و...) و آبستن حوادث مهم‎تری در سال‏های بعد شد[2]. در تحلیل روند نزولی‏شدن مشارکت جامعه در انتخابات (کاهش وزن و سهم آرای اصلاح‏طلبان و افزایش سهم تحریمی‏ها/ براندازان) چه باید گفت؟ مثلا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰0 رأی محافظه کاران از 17 میلیون رأی رییسی و میرسلیم به میلیون 22رای رییسی، رضایی و قاضی زاده‏هاشمی تبدیل شد. و پایگاه اصلاح‏طلبانه- اعتدالی ۲4میلیونی آرای روحانی و ‏هاشمی طبا به ۲.۴میلیون رأی همتی تبدیل شد. (افول ۹۰ درصدی) و میزان تحریمی‏ها و عدم مشارکتی‏ها از 27 درصد به 51 درصد رسید. داده‏های حاصل از نتایج سه انتخابات اخیر ریاست‎جمهوری در شکل شماره 1 بازنمایی شده است. در واقع غالب تحلیل‏گران اصلاح‏طلب و فعالین سیاسی و حزبی این جریان نخواستند و یا نتوانستند بفهمند که چگونه همتی فقط توانست ۱۰درصد سبد رأی اصلاحات (روحانی، هاشمی طبا) را کسب کند و ۹۰ درصد دیگر آن سبد نسبت به صندوق رأی بی‏تفاوت شدند. در انتخابات خرداد۱۴۰۰ حتی اگر ظریف کاندیدا و تأیید صلاحیت می‏ شد و یا جهانگیری تأیید صلاحیت می ‏شد بعید بود نتیجه ‏ای بهتر از نتیجه همتی بگیرند.

شکل شماره 1. مواضع چندگانه جامعه و وزن جریانات سیاسی در سه انتخابات اخیر ریاست جمهوری
شکل شماره 1. مواضع چندگانه جامعه و وزن جریانات سیاسی در سه انتخابات اخیر ریاست جمهوری

5. برای هر انتخاباتی دو مکانیسم «سخت ‏افزاری» و «نرم‎افزاری» لازم است. سخت ‏افزار همان صندوق رأی و برگزاری انتخابات است و نرم‏ افزار عبارت است از "امید". امید به تغییر، انگیزه برای رأی دادن و امید به فراروی از وضع موجود و خلق آینده‏ای بهتر. سیاسیونِ اصلاح‏طلب کمتر از خود پرسیده ‏اند چرا در چند سال اخیر میل به مشارکت از سوی جامعه کاهش پیدا کرده است. در واقع نابودی "امید" در جامعه که بخشی از آن به انسداد مجاری دموکراسی‏خواهی و تحمیل یک سبک زندگی به جامعه از سوی عناصر اقتدارگرا برمی‏گردد و بخش عمده ای از آن به عملکرد دولت روحانی (با عنوان متناقض نمای "تدبیر و امید") بر می‏گردد، به رمزگشایی از اعتراضات جمعی و کنش‏های اعتراضی اجتماعی این سال‏ها، به بی‏پناه شدن و بی پناه ماندن مردم در عصر کرونا[3]، به گره ‏زدن سیاستِ دولت و معیشت مردم به عملکرد ترامپ در قبال برجام، به تحلیل‏های توهمی و غایب‏ کردن مردم و جامعه در تحلیل‏های خود و ... . از نظر جامعه‎شناسی، بزرگترین سرمایه هر جامعه ای، سرمایه اجتماعی(Social Capital) آن است. سرمایه اجتماعی یعنی امید، یعنی اعتماد به حاکمیت و کارگزاران سیاسی، یعنی میل به مشارکت اجتماعی و مدنی. بینش و عملکرد اصلاح طلبانِ محافظه‎کارمسلک و مدیران دولت روحانی (با بدنه ای ترکیبی و آمیزه ای از مدیران محافظه‎کار، اعتدالی و اصلاح‎طلب) و نیز شخص روحانی نقش بسیار مهمی را در نابودی سرمایه اجتماعی و اضمحلال امید در جامعه و مردم حامیِ اصلاحات ( مدافعان صندوق رأی و تغییرات آرام و مسالمت‏آمیز) داشته است. قضیه اصلی روی‎گرداندن مردم از صندوق رأی و نبودن از نرم‎افزار امید است که اصلاح‎طلبان تمایلی به تحلیل آن نداشته و ندارند و همان حرف‏های کلیشه ای را تکرار می‏کنند. مثلا " اگر شورای نگهبان به منویات رهبری توجه کند و کاندیداهای ما را تایید صلاحیت کند، نرخ مشارکت بالا می‏رود."

6. اکنون ما با یک نسل خاص هم طرف هستیم. نسل متولیدن 1379 تا 1385. این نسل 18 تا 24 ساله‎ها که در سال 96 به سن رأی‏دادن نرسیده بود و در این سال ها نیز یا رای نداده یا طعم پیروزی را نچشیده‎اند. ارزش‏ها و نگرش‏های این نسل را باید در پرتو تغییرات نسلی فهمید. به نظر می رسید نگاه این نسل به مقوله سیاست و انتخابات با نسل خالق خرداد 76 و نسل حامی روحانی در سال 92، کاملاً متفاوت باشد. این نسل دنبال آرمان‏گرایی و به تعویق انداختن مطالبات خود نیست. مطالبه این نسل از حکومت جمهوری اسلامی و نیز از دولت جدید «طلب زندگی» است. زندگی، تحصیلات و آموزش عالی آینده‏دار، اشتغال، مسکن، آرامش فکری، فضای مجازی و... بخشی از مختصات این طلب زندگی است.

7. و اما مسعود پزشکیان، پزشکی برخاسته از خاستگاه انجمن اسلامی پزشکان، با سابقه چهارسال وزارت بهداشت در دولت هشتم و 16 سال نمایندگی مجالس(هشتم، نهم، دهم و یازدهم) و به موازات آن چهار سال نایب رییسی مجلس دهم. وی بر حسب نظر شورای نگهبان به تنها کاندیدای اصلاح‎طلبان تبدیل شده است. در ادامه به برگ‏برنده‏های پزشکیان و چالش‏های فرار روی وی می پردازیم:

1-7. یکی از برگ‏های برنده وی در تقابل با گفتمان نامزدهای پنج گانه اصولگرا، علاوه بر سلامت نفس و پاکدستی و فسادستیزی، تسلط وی بر ادبیات دینی (قرآن و نهج‏البلاغه) که می‏تواند از همان زاویه و نقطه که اصول‏گرایان فکر می‏کنند نقطه قوتشان است (استفاده از ادبیات دینی برای برقراری تعامل و گفتگو با اقشار مذهبی جامعه) با ایشان محاجه و مناظره کند. به نظر می‏رسد هیچ کدام از پنج کاندیدای جریان اصول‏گرا قدرت و تسلط وی بر متون و ادبیات دینی اسلامی و شیعی را نداشته باشند.

2-7. ظواهر کار و با نگاه سطحی و اجمالی نشان می‏دهد که به جز دوره هشتم ریاست جمهوری (خرداد 1380 و کاندیداتوری دور دوم خاتمی) هیچ وقت برای اصلاح‏طلبان، کسب قدرت و فتح نهاد ریاست جهوری اینقدر نزدیک و سهل‏الوصول نبوده است. چرا که از پنج نامزد جریان اصولگرا، سه نفر(پورمحمدی، قاضی‏زاده و زاکانی) به استناد تجارب پیشین رأی بسیار اندکی خواهند داشت. برای نمونه پورمحمدی دبیرکل «جامعه روحانیت مبارز» حتی نتوانست در ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان در تهران جز شانزده نفر اول باشد و به مجلس راه نیابد. آرای قاضی‏زداده هاشمی هم در خرداد 1400 در انتخابات ریاست جمهوری به مراتب کمتر از آرای باطله بود. زاکانی هم که نیز نیازی به تفسیر و تحلیل ندارد. می‏ماند جلیلی و قالیباف که توان هرکدام در کسب رأی از سبد رأی اصول‏گرایان متفاوت است؛ با ذکر این نکته که حامیان جلیلی توان این را دارند که با برجسته‏سازی حواشی و نکات ضعف قالیباف، آرای وی را کاهش دهند. (رجوع کنید به عملکرد جناح حامی جلیلی در آستانه انتخابات مجلس و تنزل پیدا کردن رتبه قالیباف از اول در انتخابات سال 1398به رتبه چهارم در انتخابات مجلس سال 1402 و کاهش رای وی از حدود یک میلیون و سیصد هزار رأی به کمتر از پانصد هزار رأی). اما ظرافت کار در اینجاست نه جلیلی توان جلب آرا از سبد قالیباف را دارد و نه قالیباف توان جذب آرای سبد جلیلی را دارد. این را هم در نظر بگیرید که مجموع آرای اصولگرایان در بهترین حالت حدود 15 تا 18 میلیون خواهد بود. همین امر ظاهراً پیروزی را برای پزشکیان سهل الوصول می‏کند. اما مشکل اصلی پزشکیان نه اختلافات درون جناحیِ اصول‏گرایان بلکه، قهرکردن اکثریت جامعهِ حامی تفکر اصلاحات آرام و مسالمت‏آمیز از صندوق رأی به خاطر ناامید بودن و مؤثر ندانستن آرای خود و یا به بن‏بست رسیدن تفکر رفرمیستی (اصلاحات از طریق صندوق رأی) است. اینکه وی بتواند در طی چند روز آینده، دو میلیون و چهارصد هزار رأی همتی را به بیست و چهار میلیون راِ روحانی برساند کار را بسیار سخت می‏نماید. برای جامعه‏ای که پس از حوادث متراکم 96 بدین سو از صندوق رأی و مکانیسم انتخابات ناامید شده است، بازگرداندن این امیدِ از دست رفته و تباه‏شده کار بسیارسختی است. مگر معجزه‏ای اتفاق بیفتد.

3-7. در چند روز اخیر گروه‏ها و اقشار مختلفی سیاسی، دانشگاهی، حزبی از نامزدی مسعود پزشکیان حمایت کرده‏اند. از جمله می‏توان به محمد فاضلی و عباس عبدی و بسیارانی دیگر اشاره کرد که در چند روز اخیر در فضای مجازی به شدت ضمن حمایت از کاندیداتوری پزشکیان، حتی از پیروزی وی در دور اول سخن می‏گویند. در تحلیل و مشاوره و مشورت این قبیل نفرات باید مقداری حزم و دوراندیشی داشت. مثلا در سال 98 و در جلسه تخصصی گفتگوی روحانی با جامعه ‏شناسان و صاحب‎نظران مسائل اجتماعی درباره افزایش قیمت بنزین، برخی جامعه‏ شناسان از حامیان سرسخت افزایش بنزین از هزار تومان به سه هزار تومان بودند. در پایان و جمع‏بندی جلسه مذکور سرانجام این نگاه، دستِ بالا را پیدا کرد و وضعیت همانی شد که در آبان 98 شاهدش بودیم. روحانی هم که تا صبح جمعه خبر نداشت! پزشکیان در ایام رقابت‏های انتخاباتی و بعداً اگر بخواهد از امثال این افراد مشورت بگیرد فرجام کارش از همین اکنون مشخص است.

4-7. تیم اجرایی و سیاسی و مشورتی حامی پزشکیان تا اینجای کار مدیران و سیاستمدراران آزمایش پس‏داده و تاریخ‏مصرف‏گذشته دولت‏های هاشمی، خاتمی و روحانی هستند. یعنی هنوز در جریانات اصلاح‏طلب و اعتدالگرای حامی وی پوست اندازی نشده است و قرار است درب بر همان پاشنه بچرخد. تصور کنید در دولت وی جهانگیری معاون اول، همتی وزیر اقتصاد یا ریس بانک مرکزی، نوبخت رییس برنامه بودجه یا وزیر اقتصاد، بطحایی یا حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش، شریعتمداری وزیر رفاه، و... شوند و مسببان فشل و بانیان وضعیت ناکارآمدی که با عملکردشان منجر به ناامیدی مردم از صندوق رأی و تحریم انتخابات و بالتبع، به روی کار آمدن دولت سیزدهم شدند، مجدداً بخواهند در دولت چهاردهم به ریاست پزشکیان بر کشور حکمرانی کنند.

5-7. پاشنه آشیل و نقطه ضعف پزشکیان که رقبا می‏توانند به وی حمله کنند حمایت جبهه اصلاحات، رییس دولت اصلاحات از پزشکیان است. جبهه اصلاحات و خاتمی دوحدود 3 ماه پیش درحالی در انتخابات مجلس دوازدهم شرکت نکردند(شما بخوانید تحریم) که پزشکیان در تبریز کاندیدای این انتخاب بود و رأی هم آورد.[4] حال اگر در مناظرات از وی بپرسند چرا و چگونه است که خاتمی و جبهه اصلاحات از وی حمایت می‏کنند در حالی که آخرین انتخابات جمهوری اسلامی را تحریم کرده‏اند، جواب پزشکیان چیست؟ بگوید به خوشان مربوط است و از خودشان بپرسید، بگوید چون انتخابات آزاد نبود و شروط اصلاح‏طلبان برای انتخابات آزاد تأمین نشده بود و... . این تناقض چگونه قابل حل است چون خود پزشکیان کنونی برآمده از همین انتخابات و همین مکانیسم نظارت و تأیید صلاحیت است. وی یا باید جریان حامی خود را زیر سوال ببرد یا مکانیسم و مجارای انتخابات کنونی را.

6-7. خاتمی در سال 1376 و در دولت هفتم به راحتی برای تمام وزاری خودش حتی عبداله نوری (وزارت کشور) و عطاالله مهاجرانی (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) رأی اعتماد گرفت. چون در مجلس پنجم علاوه بر وجود یک فراکسیون قوی و منسجم به اسم فراکسیون «مجمع حزب اله»، وجود یک رییس مجلس کارکشته و سیّاس و باتجربه‏ای چون ناظق نوری نیز در آرام کردن اقلیت تندرو مجلس و نیز تقابل نکردن با نماد 20میلیون رأی برآمده از دل انتخابات دوم خردادف نقش مؤثری داشت. در سال 92 هم در مجلس نهم به رغم وجود یک اقلیت شکننده اصلاحی- اعتدالی و وجود اکثریت اصول‏گرای مجلس، 15 وزیر از 18 وزیر روحانی رأی اعتماد گرفتند و حتی محمدعلی نجفی برای وزارت آموزش و پرورش 2یا 3 رأی کم آورد و حتی اصول گرایانی نظیر احمد توکلی در در موافقت با برخی وزاری روحانی صحبت کردند. ضمن اینکه رایزنی شخص رییس مجلس را هم باید لحاظ کرد. اما در مجلس دوازدهم، نه ریاست قالیباف با ریاست لاریجانی مشابهت دارد، نه فراکسیون اقلیتِ اصلاح‏طلبی چون مجلس نهم وجود دارد. ولی از سویی اکثریتی اصولگرا و پایدارچی وجود دارد که سخت دل در گرو جلیلی و قالیباف دارند. مگر اینکه پزشکیان پس از پیروزی در انتخاب ریاست جمهوری، برای هموار شدن راه دولت و گرفتن رأی اعتماد برای وزرایش از مجلس دوازدهم، با قالیباف وارد معامله شود(مثلا واگذاری کسری از نوزده وزارتخانه، تعدادی از معاونت‏های رییس جمهور و کسری از 31 استانداری). در صورت وقوع چنین عملی، برای پیش‎بینی نتابج به مراتب ناامیدکننده‏تر این موضوع فقط رجوع کنید به معامله روحانی با لاریجانی بر سر یک وزارتخانه مانند وزارت کشور (رحمانی فضلی معاون پیشین لاریجانی در صدا وسیما وقتی وزیر کشور شد به تبع آن بخش عمده‏ای از 31 استانداری و بالتبع سهم قابل توجهی از 400 فرمانداری و نیز سهم معتنابهی از 750 بخشداری کشور در اختیار کسانی قرار گرفت که اساساً قرابتی با تفکر اصلاحات و اعتدال نداشتند. اسم این کار هم "تعامل" بود!!)

7-7. چالش پیش روی دیگر پزشکیان بر سر عقل آمدن اصول‏گرایان (اجماع اصول‏گرایانه) است. سوابق اصول‏گرایان در ادوار پیشین انتخابات ریاست جمهوری نشان داده است با توجه میل شدید ایشان به کسب قدرت، علی‏رغم تعدد نفرات، بعضاً فقط شاهد کناره‏گیری انفرادی برخی نفرات کم‏ شانس بوده است ولی هیچ‏گاه بر سر یک کاندیدای واحد به اجماع نرسیده ‏اند. اما امسال ممکن است از تجارب شکست ‏های پیشین درس گرفته باشند و بر سر یک نفر به اجماع و وحدت برسند و پس از پیروزی در دوئل با پزشکیان، غنائم را تقسیم کنند. مثلاً سهم هر یک از نامزدهای انصرافی می‏ تواند یکی دو معاونت رئیس جمهور، چهار- پنج وزارتخانه، پنج- شش استانداری و... باشد. این اجماع ولو با احتمال اندک، دور از ذهن نیست و این هم کار را بر پزشکیان دشوار می‏سازد مگر با افزایش نرخ مشارکت و حضور بالای 35 میلیون مشارکت‏ کننده.

پاورقی ها

[1] . دکترای جامعه‏ شناسی؛ مدرس دانشگاه و پژوهشگر اجتماعی

[2] . اعتراضات شهریور و پاییز 1401 در موضوع حجاب، رقم زدن پایین‏ترین نرخ‏ مشارکت در دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورا در اسفند 1402 و...)

[3] . در سال‏های کرونا که اقشار متوسط به پایین و پایین، فرودستان شهری، مشاغل بی ‏ثبات‏ کار، حاشیه ‏نشینان و... در بدترین شرایط معیشتی به سر می‏ بردند، سازمان برنامه و بودجه دولت روحانی با سردمداری نوبخت، هیچ حمایتی از اینان نکرد و هیچ بسته حمایتی را در اختیار ایشان قرار نداد. فقط مبلغ یک میلیون تومان وام به حساب یارانه‏ ای این شهروندان واریز کرد و در 30 قسط سی و پنج‏هزارتومانی آن را برگرداند.

[4] . رأی وی در ادوار چهارگانه انتخاب مجلس در حوزه انتخابیه تبریزبیش از اینکه خاستگاه و منشا اصلاح طلبانه داشته باشد، به خصوصیات شخصی وی نظیر مردمدار بودن، پاکدستی و... باز می گردد تا شعارها و برنامه های اصلاح طلبانه.

اصلاح طلبانریاست جمهوری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید