محمدصالح صدیقی
محمدصالح صدیقی
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

انتظارات بیش از حد والدین از فرزندان

خیلی از ما ها درگیر این موضوع شدیم و وقتی این موضوع رو خوندی خیلی از اتفاقات و خاطر ها توی ذهنت قطار شدن و شاید این انتظارات منجر به یک اتفاق خوب شدن و برعکس شاید هم منجر به یک اتفاق بد شدن تمام این نوشته ها از نظر من و به زبان ساده و شیوا مینویسم که برای همه آدما قابل درک باشه و نظر شخصی منه و تمام نظرات شما محترم و ارزشمندن.

از نظر من انتظار داشتن خوبه اما به شرطی که خانواده ها علم انتظار داشتن رو داشته باشن و هم بر اساس علاقه و برخورد و توانایی ک فرزندشون داره انتظارات رو بچینه نه اینکه بدون در نظر گرفتن توانایی ها و علاقه از فرزندشون انتظار داشته باشن یا راهی که خودشون نرفتن یا اینکه نتونستن برن رو از فرزندشون بخوان. درسته اونا نسبت به ما دلسوزی دارن و وظیفه اوناست که ما رو راهنمایی کنن اما پافشاری زیاد روی یک موضوع میتونه مشکلاتی به وجود بیاره که ممکنه بعضیا از اونا جبران پذیر نباشن و یا ذهنیتی برای فرزندشون ساخته شه که در آینده و زندگی بهش لطمه بزنه.

مثلا اولین چالش ما درس خوندن و انتخاب رشته ست، اکثرا از خونواده ها بر اساس موقعیت شغلی و رفاه رشته های تاپ مثل مهندسی یا پزشکی و دندانپزشکی و... رو پیشنهاد میدن و اجبار میکنن بچه هاشون رو فقط روی همین رشته ها سرمایه گذاری و وقتشون رو صرف تحصیل در این رشته ها بکنن، به نظر من اگر فرد علاقه به این رشته ها داشته باشه اولین دومینو موفقیت به حرکت درمیاد و دومینو وار به اون خواسته و پیشرفت نهایی میرسه ،اماااااااااا اگر بچشون علاقه نداشته باشه و به زور بر حسب اصرار های خونواده اون رشته ها رو انتخاب کرده باشه ،میدونه داره جایی قدم میزاره که علاقه نداره و هیچ تلاشی برای به دست اوردنش نمیکنه ، اگرم تلاش کنه به خاطر خونوادشه که داره به راهش ادامه میده .حتی اگر اون موقعیت رو به دست بیاره هیچ لذتی نمیبره و وقتی ببینه که هیچ اجباری به ادامه دادن نیست اون مسیر رو بیخیال میشه و برمیگرده به همون سمت و سویی که خودش علاقه داشته.

مثلا اولین چالش ما درس خوندن و انتخاب رشته ست، اکثرا از خونواده ها بر اساس موقعیت شغلی و رفاه رشته های تاپ مثل مهندسی یا پزشکی و دندانپزشکی و... رو پیشنهاد میدن و اجبار میکنن بچه هاشون رو فقط روی همین رشته ها سرمایه گذاری و وقتشون رو صرف تحصیل در این رشته ها بکنن، به نظر من اگر فرد علاقه به این رشته ها داشته باشه اولین دومینو موفقیت به حرکت درمیاد و دومینو وار به اون خواسته و پیشرفت نهایی میرسه ،اماااااااااا اگر بچشون علاقه نداشته باشه و به زور بر حسب اصرار های خونواده اون رشته ها رو انتخاب کرده باشه ،میدونه داره جایی قدم میزاره که علاقه نداره و هیچ تلاشی برای به دست اوردنش نمیکنه ، اگرم تلاش کنه به خاطر خونوادشه که داره به راهش ادامه میده وم حتی اگر اون موقعیت رو به دست بیاره هیچ لذتی نمیبره و وقتی ببینه که هیچ اجباری به ادامه دادن نیست اون مسیر رو بیخیال میشه و برمیگرده به همون سمت و سویی که خودش علاقه داشته.

اگر فرد علاقه به یک کاری داشته باشه میتونه خیلی پیشرفت کنه کسی اون رو وادار به یک کاری نمیکنه ، صبح زود بلند میشه،همیشه انگیزه داره، نا امید نمیشه، با عشق کاراشو انجام میده،سعی و تلاش میکنه توی اون رشته یا توی اون کار بهترین خودش باشه و روز به روز به پیشرفت و به رسالتش نزدیک و نزدیک تر میشه

ولی اگر علاقه نداشته باشه...... چی بگم؟ بگم نابود میشه و هر سختی بهش وارد بشه توی اون راه دیگ نمیتونه اون رو کنترل کنه، زود عصبانی میشه، زود خسته میشه و کم کم بهش اسیب روحی و جسمی میزنه که بعضیاش غیر قابل جبران شدنه.

مقایسه نکنید...... لطفا مقایسه رو کنار بزارید . میدونید مقایسه کردن اولین ضربه رو به ما میزنید؟هرکسی توی این دنیا یک توانایی داره و این مثل هم نیست،ما باید اون توانایی رو گسترش و بال و پرش بدیم و اون موجب پیشرفت بشه نه اینکه اگر یک فرد یک راهی رو رفت ما هم باید فقط همون اون راه رو بریم که پیشرفت کنیم توانایی های که توی ماها هست مثل هم نیست شاید یکی توی ریاضی خوب باشه و بر حسب همین ریاضی خوب پیشرفت کرده باشه...ولی یکی که حفظیاتش قویه و ریاضی زیاد تعریفی نداره حتما نباید راه اونی که ریاضی خونده رو بره تا موفق بشه، راه های قشنگ تری براش هست. شاید راه هایی وجود داره برای هرکسی که بقیه ارزو و حسرت اون راه رو داشته باشن. پس باهم یکی نیستیم.

گاهی برای خلیامون پیش اومده که یک کلاسی رو دوست داریم مثل هنر، ساز زدن یا ورزش و... ولی خونواده ها مخالفت کردن و شما رو ثبت نام توی اون کلاس ها نکردن.ممکنه برای درس خوندنتون باشه ممکنه برای حرف مردم باشه ممکنه...ولی هیچکدوم از این دلایل،دلیل نمیشه که شما مانع فرزندتون بشید چون اون برای زندگی کردن نیاز به آزادی و شادی داره و یا یاد گرفتن اون هنر یا اون علم میتونه زندگیش دوباره رنگ و بوی خاصی بگیره که مستقیم توی روحیاتش و شخصیتش تاثیر بزاره و به رشد اون کمک کنه و حس و حال خوبی دریافت کنه (پس به هیچ چیزی توجه نکنید مخصوصا حرف مردم)

وقتی شما به فرزندتون پر و بال میدید و اون باورش میشه که میتونه هرکاری رو با موفقیت انجام بده و ذهنیت مثبت و برنده بگیره و دقیقاااااااا توی راهش و رسیدن به موفقیت اصلی بهش خیلی کمک میکنه و یک چوب جادویی داره که دست به هرکاری بزنه موفق میشه

چالش بعدی ازدواج...چالشی که یک سریا بدجوری گرفتار میشن ازدواج مسئله به شدت مهمیه که یک سریا اصلا بهش توجهی ندارن و پدر و مادر ها حتما باید یک نفر رو که به نظر خودشون خوبه باید برای فرزندشون انتخاب کنن و حتی شاید اصلا اون فرد به اون فرزندشون نخوره. درسته که امکانات مهمه ، شرایط مهمه، موقعیت اجتماعی مهمه، فرهنگ و اخلاق مهمه، عشق مهمه و اونا باید نسبت به این قضیه حساس باشن اما انتظارات بی جا پذیرفته نیست و بخوان به زور کاری رو انجام بدن که بر خلاف علاقه فرزندشون باشه.

در این مسئله بهتره که والدین با بچه هاشون منطقی حرف بزنن و اونارو بر اساس تجربه و دانسته هاشون اونا رو راهنمایی کنن ، راهنمایی نه اینکه اجبار ، اجبار فرزندتون به ازدواجی که هیچ علاقه ای به زندگی نداره خطر بزرگیه .عشق بعدا به وجود میاد و سرنوشته و قسمت همه اینا بهانه ست...تشکیل خونواده باید بر اساس شرایط و منطق و علاقه شکل بگیره و راهنمایی های والدین هم باشه میتونه به اتفاق های خوبی برسه.

والدین چه انتظاراتی از فرزندشون باید داشته باشن؟

1-تحصیل برحسب علاقه و روحیات خودشون

2-لباس پوشیدن به سلیقه خودشون

3-روش زندگی کردن به سبکی که خودشون دوست دارن(با نظارت والدین)

4-حفظ کودک درون و روحیه شادشون( نه اینکه همیشه وظیفه دارن شاد باشن...نه گاهی هم روزای بد دارن پس سعی کنید باهاشون راحت باشید)

5-یادگرفتن علم یا هنری که خودشون بهش علاقه دارن

6- (((چند مورد هم شما اضافه کنید)))

چیکار بکنیم که از انتظارات بی جا تموم بشه؟؟؟ مستقل شدن مستقل شدن میتونه شما رو از این انتظارات نجات بده. زمانی که پدر و مادرتون بدونن و ببینن و بفهمن که شما به یک استقلال مالی و شخصیتی رسیدی و خیال اونا بابت تو راحت بشه که تو میتونی از پس خودت بربیای اونا هم کم تر دیگ بحث و جدل باهات میکنن و سعی کنی اینکه تمام وقت رو صرف پیشرفت کردن و توسعه فردی بزاری و روز به روز درحال رشد کردن باشی



والدین عزیز مخاطب این حرفم دقیقا شما ها هستید: لطفا به ما گوش بدید،شاید ذهنیتی که ما داریم بهتر از ذهنیت شما باشه، به علاقه ما توجه کنید،بچه های این نسل باید به یک چیزی علاقه داشته باشن و اگر نداشته باشن هیچ وقت اون چیزی که شما میخواین عملی نمیشه،ما خمیر نیستیم که بخواین هر طوری که شما دوست دارید ما رو شکل بدید ما قدرت فکر کردن داریم درسته ی سری وقتا اشتباهاتی میکنیم اما این اشتباهات رو همه انجام میدن به ما کمک کنید نه اینکه اجبار کنید.سعی کنید همیشه ارامش ما باشید نه اینکه بدتر مارو عصبانی تر کنید،همیشه شنونده خوبی باشید و قشنگ به حرف ما گوش بدید و ما رو بسنجید،ما رو با دیگران مقایسه نکنید چون این یکی این راه رو رفت ما هم حتما باید این راه رو بریم، هرکسی توانایی های داره که باید اون رو گسترش بده پس موجب پیشرفتمون باشید نه باعث پس رفت و ذهن مشغولیمون و با اینکه کمکمون کنید وراهنمایی کنید ولی انتظارات بی جا نداشته باشید.



درک نوعی سرور و شادی است.

کارل فاگان






والدینانتظاراتخانوادهزندگیکودکان
نوشته های خوب برای داشتن حس و حال و زندگی خوب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید