داود تحصیلی
داود تحصیلی
خواندن ۷ دقیقه·۳ ماه پیش

فوت فتیش و نحوه درمان آن

فوت فتیش داری دوست من و گاهی دچار ذهن چرانی در مورد این مساله میشی؟

گاهی با اینکه سعی میکنی از فکرش بیرون بیای اما مرتبا تو ذهنت جوونه میزنه و شروع میکنی به خیال پردازی در موردش.

این روزها تو جامعه هم انگار همه مدها زوم کردن رو فتیش ها و هر روز روی جذاب تر کردن اون ها مانور میدن و این کارو برای فوت فتیش ها سخت تر کرده.

یادمه قدیم ها جوراب ها رنگی و مچی و کالجی و این چیزا نبود و خیلی جوراب شاخی میتونستی پیدا کنی یه جوراب با عکس پرنده بود که انگار اونم بصورت پیکسلی میدوختن که الان آدمو یاده ماینکرفت میندازه.

اما ذات یک فتیش دقیقا چیه؟چرا اصلا فتیش وجود داره؟ماهیت اصلی یه فتیش تنها جذب هست.یعنی ماهیت فتیش تنها یک کنش ذهنی است و واکنش آن به طبع برانگیختگی و یا شروع یک ذهن چرانی است.

نمیخوام قلمبه سلبمه حرف بزنم و خیلی عامیامه میگم.اول بگم این اصلا و ابدا بیماری نیست و شما کاملا سالم و طبیعی هستید.

شما در انتخاب نوع فتیشی که دارید اصلا صاحب اختیار نبودید و انگار این فتیش در چرخه بیولوژیکی انسانی به شما ارث رسیده.وقتی حرف از ارث و وراثت میشه یعنی این موضوع در DNA شما وجود داره و هر لحظه در حال تکثیر این تو کل وجود شماست.

اگر نگاهی به همه فوت فتیش های جهان بندازید، می بینید دیگه فرق نداره طرف زن یا مرده و یا اینکه رنگ پوستش چه رنگیه و حتی کدوم کشور و یا حتی قاره زندگی میکنه چون تقریبا دارای یک خواستگاه مشترک هستند و این کاملا واضحه که پای DNA اینجا مشهوده.ارتباطی به دوران کودکی و خردسالی و بازی پا و این چیزها نداره.

فتیش پا دارای انواع گوناگونیه و هر کسی یه جور پا رو دوست داره اما بطور کلی در خصوص فتیش پا یک مسله کاملا مشترک هست و اون رایحه پا است.یعنی تقریبا بیشتر افراد فوت فتیش از بوی پا لااقل در حد معقول و کم لذت میبرن.پس ترکیبات شیمیایی که در اثر تولید عرق پا بوجود بیاد در مغز افراد فوت فتیش به رایحه خوب و دلنشین تفسیر میشه.

مسئله مهمی که در مورد فتیش پا وجود داره اینکه افراد فوت فتیش به هر پایی علاقه ندارن و به بوی هر پایی علاقه نشون نمیدن و حتی در قرار گیری در معرض بوی پا احساس انزجار هم از خودشون نشون میدن.بیشتر افراد به پاهای با فرم زیبا علاقه نشون میدن.برای این افراد پاهای تمیز و شسته شده جذابیت کمری داره و نیاز دارن کمی احساس تاملی که در اثر بوی اون ایجاد میشه داشته باشن.جوراب و کفش منبعی از این بو هستند و برای همین این اشخاص به این اجسام هم جذب میشن.اگر به این افراد کفش و جوراب تمیز و نو بدید هیچ احساسی بهش ندارن و باید حتما پوشیده شده باشن و حتما باید آغشته به بوی عرق پا باشن.

اگر چیزی در ساختار DNA تا به الان پابرجا مونده و تونسته دوومون بیاره نشون میده این فتیش در زمان گذشته یه نیاز بوده و برای بقا طراحی شده.

علت اصلی بوجود آمدن این موضوع اینکه در دوران تکاملی انسان و در اثر تکامل حس بویایی، مغز انسان یاد گرفته به بعضی از بوها واکنش بده.مثلا در اثر ایجاد بوی فساد انسان دچار حالت تهوع میشه و به این خاطره که انسان رو از نزدیک شدن و احتمال خوردن مواد در حال فساد دور نگه داره.حتی در گرسنگی شدید هم نزدیک شدن به گوشت در حال فساد غیرممکن بود.آیا این مسله همین الان هم وجود نداره؟

در دورانی پاهای انسان ها تماس مستقیمی با خاک داشته و به علت وجود باکتری ها زیاد در خاک ، پوست انسان دچار فرسایش زیادی میشده و تولید عرق خط اصلی دفاع در برابر این گونه باکتری ها بوده.

عرق پا تندتر و قوی تر بوده و برای همین بوی عرق پا با سایر نقاط بدن متفاوته.

اما در اثر تولید این عرق و خشک شدن آن بویی بسیار بد بوجود میومده که توسط مغز به بوی فساد تفسیر میشده و انسان رو از نزدیک شدن بهش دور نگاه میداشته.این به منزله به خطر افتادن بقای انسان بوده و نیاز بوده این بو از بوهای دیگه متمایز بشه.طی چندین نسل مغز یاد گرفت این بو رو نادیده بگیره و یا حتی این بو رو به منزله تحریک جنسی تفسیر کنه.بنابراین بوی پا نه تنها بد نبوده بلکه بسیار خوش و دلپذیر بوده.میدونید که هر دو جنس زن و مرد هنوزم از اندکی از بوی بدن همدیگه خوششون میاد.

طی سالهای متمادی و افزایش روند بهداشت این بو کمتر شده و طی چندین نسل به علت عدم نیاز به این فتیش کم کم افرادی به دنیا آمدن که دیگر فتیش پا نداشتن.اما هنوزم افرادی وجود دارن که مثل نیاکان ما بوی پا برایشان به منزله تحریک جنسی است.

حالا درمان :

حالا که فهمیدیم علت بوجود اومدنش چیه چطوری میتونیم باهاش کنار بیایم.اول از همه اگه شما راضی هستید و خیلی هم حس خوبی دارین ، در این مورد باید بگم درمان نیاز نیست و برو حالشو ببر اما اگه رفته رو مخت و نمیذاره زندگی کنی و مرتبا وادارت میکنه یه کاری بکنی که دوست نداری پس پایین رو بخون :

بهم بگید شما با گرسنگی و تشنگی و خواب چطور رفتار می کنید؟ آیا در این موارد هم فتیش دارید ؟ خیر چون اینها در دسترس هستند و چون بصورت روزانه این نیازها پاسخ داده میشن به دغدغه ذهنی تبدیل نشدن و برای همین باید کسی کنارتون باشه تا در صورت بروز این احساس بتونید بهش دسترسی داشته باشید.بله ازدواج میتونه تا حد زیادی این مسئله رو پوشش بده و از شدتش کم کنه.تو انتخاب همسر هم روی این قصه مانور بدید و فکر نکنید در آینده همه چی قراره حل بشه.

اما مهم ترین نکته : اگه مثل من مجرد هستند و نمیتونید ازدواج کنید :

اول:به هیچ وجه جلوی افکارتون رو نگیرید.به هیچ وجه اونارو سرکوب نکنید و اجازه بدید حسابی پرواز کنن و هر جا میخوان برن.احساس کنید این یه کار مقدسه و شما دارید حسابی در مورد پا خیال پردازی میکنید.

دوم : به هیچ وجه ذهنتون رو با نگاه کردن به مملوی از عکس ها و فیلم ها پر نکنید که ذهنتون مرتبا با آنالیز اونها شما رو اذیت کنه.این عکس ها در استدیوها و زیر نور کافی و دستکاری زیاد گرفته میشن و واقعی نیستن و چون در دنیای واقعی وجود ندارن ، باعث اعتیاد بهشون میشه.اگر بهش اعتیاد پیدا کردین باید اول اینو درمان کنید.

سوم : هر بار این احساس بهتون دست داد اصلا از فکر کردن بهش دوری - نـکنید - و کافیه بشینید و اتفاقا روش تمرکز کنید و بذارید ذهنتون حسابی پرواز کنه اما به هیچ وجه کاری نکنید ( دیگه خودتون میدونید چه کاری رو میگم ).اوایل خیلی سخته و هربار تحریک میشید شما رو مجبور به کاری میکنه ، اما شما - کاری نکنید -و در عوض فقط روی افکارش تمرکز کنید.یعنی خیال پردازی که شروع شد بذارید بره جلو و به در بسته بر بخوره.بعد از حدود 2 هفته ذهنتون به محض شروع شدن افکار سریع خاموش میشه.

تصمیم گرفتم خودم تجربه کنم و برای مدت دو هفته به هر قیمتی شده بود دیدن فیلم و عکس رو کنار گذاشتم و اینستاگرام رو هم پاک کردم.

اون اوایل من هر بار این فکر به ذهنم میرسید رو مینوشتم و چیزی حدود 45 بار در روز این افکار تو ذهنم بود.میدونید افکار مثل یه وهم میان و نمیشه دقیق اونو نوشت اما هربار شدید میشد رو مینوشتم.شاید فقط موقع خواب عمیق و یا غذا خوردن با خانواده این مشکل کمی کمرنگ میشد.حتی سر کلاس و تو تاکسی و قدم زدن و حتی تو دستشویی و دیگه هر چیزی که فکرشو بکنید این افکار منو دیونه کرده بود.

تو این دو هفته ساعت ها اجازه میدادم ذهنم بره سمتش و هر وقت میومد میگفتم بفرما عزیزم راحت باش.بعد از دو هفته میزان این تفکرات رسید به 15 بار در روز.تو این مدت دو هفته هیچ عکس و فیلمی ندیده بودم و ذهنم حسابی سم زدایی شده بود.جالبه یکمی آدم بی رمقی شده بودم.احساس هرچند ضعیف اما خیلی خوبی داشتم.وقتی به یک ماه رسید میزان افکار من به چیزی حدود 2 یا سه بار رسیده بود.

هربار سوژه ای مثلا تو خیابون یا مهمونی یا هر جایی میدیدم خیلی بدجور تحریک میشدم اما درجا در موردش رویا پردازی میکردم و اجازه میدادم ذهنم هر جا دوست داره بره اما به هیچ وجه اجازه نمیدادم منو مجبور به کاری بکنه.

الان در این مرحله هستم و میتونم بگم این افکار اصلا از بین نرفته و هر روز میان اما خیلی خیلی خیلی کمتر شدن و شدتی ندارن و احساس خیلی خوبی دارم.




فوت فتیشفتیش پافتیش جوراب پا
مدتی است به جنون نوشتن و دانستن مبتلا شدم و داروی این جنون چیزی جز نوشتن و دانستن نیست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید