بخش اول
«قرائتی عمیقگرایانه از دکترین ایرانشهر سیدجواد طباطبایی»
مغز ایرانشهر در بلاد فرنگ غریبانه به ایزدمهر پیوست...
از شمار دو چشم، یک تن کم
از شمار خرد هزاران بیش...
به هر روی مرگ یک فیلسوف نامآور در زمانهای که فلسفه اندازهی سرسوزن و دانهی ارزنی نانآور نیست؛ برای کتابنخوان جماعت و قماش عقلستیز و خردگریز؛ نه خبر بود و نه...
اما برای مختصر آدمیانی که دوستدار دانایی هستند:«مرگ چنان خواجه نه کاریست خُرد»
بگذریم...
بنابر سیستم عمیقگرایی می خواهم به زبانی خیلی خودمانی بگویم فیلسوف بزرگ ایران و فرزند رشید تبریز چه گفت؟
او تحت تاثیر ایدهی (عقل درون ماندگار) هگلیانیستی و مکتب روش شناسی اتریش به دکترین ایرانشهر ویژهی خویش باور داشت.
سیدجواد را که دانش آموختهی سوربن هم بود؛ احمقهای ایران ستیز از دانشگاه اخراج کردند و... اما جهان قدم و قلمش را پاس داشت و جایزه معتبر و بزرگ نخل آکادمیک فلسفه نشانهایست از این جایگاه بزرگ.
در باور سیدجواد در تمامیت تاریخ تمدن ایران چه پیشااسلام و چه پسای آن ساحتهایی ثابت و ماندگار و سازگار امتداد بخش فرهنگ و تمدن ما به عنوان ایرانشهری با تمام تفاوتها و تکثرهای ظاهر غیر قابل جمع فرهنگی، زبانی، دینی، قومی و.... است که در هر نسل و محل به شکلی بروز و نمود یافته است.
و مقام جامع وجودی این المانها را میتوانیم در شاهنامهی فردوسی و دیوان حافظ و کلیات سعدی دریابیم.
سیدجواد با تمام رویکردهای پان محورانه سر ستیز داشت از جمله پان ترکها و پان کردها و پان اسلامیستها و...
بنابر این همواره تایید داشت با حفظ و همراهی هموارهی مولفههای اولیهی بنیان روایت ایرانشهری همانند زبان فرهنگی و علمی فارسی و... می توانیم دربارهی دیگر زبانها و فرهنگهای بومی و محلی سخن گفت...
باعشق و اندوه:
آرش آذرپیک
چهارشنبه ۱۰/اسفندماه/۱۴۰۱
اندیشکده فراگرایان ایران
■■■
#سیدجواد_طباطبایی
#ایرانشهر
#تبریز
#ستارخان
#باقرخان
#ِآذربایجان_شرقی
#فلسفه_امروز
#فیلسوف
#مکتب_اصالت_کلمه
#عریانیسم
#فلسفه_معاصر
#هگل
#آلتوسر
#اندیشکده_جهانی_فراگرایان_ایران
#آرش_آذرپیک
#فرائیسم
#ماکس_وبر
#شاهنامه_فردوسی