این فیلم که متعلق به زمان فرار منافقین از ایران به عراق میباشد، است
بعد از جنگ ایران عراق و بستن قطعنامه 598 و تمام شدن جنگ، گروه مجاهدین خلق به سرکرده مسعود رجوی و همسرش به فاز نظامی و حمله به ایران در می ایند
انها تمامی افرادشان را از اردوگاه اشرف خارج می کنند و با هدف به دست گرفتن ایران به ایران حمله می کنند انها شهر های بسیاری را به دست میگیرند و مردان ان شهر ها را تماما قتل عام میکنند و تبلیغ خودشان را در شهر ها می کنند اما نمی توانند به کرمانشاه برسند
این فیلم شستشو مغزی اکثر جوانان طرفدار انها را نشان میدهد، اغلب انها از این گروه بریده اند اما راهی برای رهایی از انها ندارند و به ناچار با انها همکاری میکنند
دوری از فرزند، ازدواج اجباری و به قول خودشان ازدواج سازمانی عامل های ایجاد تردید و شک در دل برخی منافقین بود
حملات انتحاری و نفوذی های بسیار در کشور سختی نظامیان و سازمان اطلاعات کشور را دوچندان میکرد
این فیلم به خوبی از خود گذشتگی نیروهای نظامی و اطلاعاتی کشور را نشان میدهد
مخصوصا تلاش برای دستگیری خواهر شخصی که موسی خیابانی را کشته، زیرا منافق برایشان دوست اشنا نمی شناسد و باید از بین برود
میلاد شفاعتی
استاد علی اکبر حسنوند