تا پایان بهمن 99 فقط 27 روز دیگه مونده و تا شروع ثبت نام کنکور سراسری 1400 فقط 9 روز دیگه ://
چند روز پیش یه پستی می خوندم توی اینستاگرام در مورد "خارج شدن از دایره راحتی"
نوشته بود خارج شدن از دایره راحتی خیلی برای ما چالش برانگیزه.
برای کاهش وزن و رژیم گرفتن باید از خوردن غذا هایی که دوست داریم صرف نظر کنیم.
برای راه اندازی و شروع یک کسب و کار جدید باید تحمل شکست و مشکلات نادیده شدن رو داشته باشیم.
یا اصلا چرا جای دوری بریم خود من برای قبولی توی رشته ای که می خوام باید صبح زود بیدار بشم، بیشتر از 8 ساعت درس بخونم، دور فضای مجازی رو خط بکشم، رفتار و اشتباهات گذشته رو تکرار نکنم و خیلی چیز های دیگه...
ولی می دونید ما معمولا از انجام دادن کارهایی که به نفعمون هستند فرار می کنیم؛ چون باید رنج زیادی رو متحمل بشیم و از دایره راحتیمون خارج بشیم.
حالا این ما هستیم که تصمیم می گیرم برای رشد و پیشرفت کردن از دایره راحتیمون خارج بشیم و سبک رفتارمون رو تغییر بدیم یا نه!!!!
آبراهام مازلو روانشناس معروف و نظریه پرداز سلسله مراتب نیاز ها هم گفته :
"انسان در هر موقعیتی فقط دو گزینه پیش رو دارد، یا قدم به جلو بگذارد و رشد را تجربه کند یا قدم به عقب بردارد و امنیت را تجربه کند."
2 روز پیش که اول بهمن بود پشت میزم نشسته بودم و داشتم توی دریای افکار ذهن افسار گسیختم شنا می کردم که یهو افسار گسیخته جانم این قسمت از آهنگ هایده رو با صدای زیاد پخش کرد!
" ای که تویی همه کسم/ بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم /به هر چی می خوام می رسم"
بعد دیدم عههه این تیکه از آهنگ انگار قشنگ در وصف وجنات رشته دلخواه من سروده شده باشه.
دیگه عزمم را جزم کرده و شروع کردم به بدو بدو کردن به سمت رشته دلخواه تا هنوز دیر نشده:))
به خودم گفتم ببین بچه جان باید خشت اول رو راست بِنهی چون اگر کج بِنهی دیوارت تا ثریا کج می شه و یهو به خودت می یای و می بینی شد آنچه نباید می شد :))))))
این بود که 2 روز قبل چیزی ننوشتم چون در حال خارج شدن از دایره راحتی و راست گذاشتن خشت اول بودم!
+از نوشتنم توی این صفحه 5 روز می گذره ولی باید بگم توی همین چند روز عاشق اینجا شدم؛ مخصوصا وقتایی که نوتیف می یاد که کامنت گذاشتین یا نوشته ها لایک شدن.
اصلا ته دلم شهرام شب پره شروع می کنه به خوندن
ای قشنگ تر از پریا...
سوم بهمن هزارو سیصد و نود و نه
ساعت 13:38 جمعه