زهرا
زهرا
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

چالش کتابخوانی طاقچه؛ اوسنه گوهرشاد


کتاب اوسنه گوهرشاد مدتها بود تو لیستم بود.

اسم کتاب و موضوعش وسوسه ام میکرد اما نمیدونم چرا این وسوسه مدتها انقدر قوی نشد که سراغش برم.

تا اینکه یکدفعه هم دو روز پیش در یک حرکت ناگهانی کتاب رو دست گرفتم و شروع کردم…

بد نبود انقدر جذاب بود که مخاطبش رو قدم به قدم همراه کند …

مدل روایت کتاب خاص و جالبه هرچند گاهی آزاردهنده هم میشه.

نویسنده زیاد وسط روایت میپره و حرف میزنه، گاهی خوبه و گاهی خسته کننده، گاهی جالبه و گاهی لوس ?

روایت کتاب داستانیه ولی داستان زیادی نداره انگار نویسنده خواسته یک واقعه تاریخی رو با ادویه داستان خوشمزه تر کنه…

هدف مشخصا روایت تاریخیه، نه داستان گویی ولی مشکل اصلی اونجاست که سبک کتاب علی الخصوص سبک فانتزی ?‍♀️ کتاب گاهی روایت تاریخیش رو با مشکل مواجه میکنه…

یعنی مخاطب نمی‌فهمه اینجا داستان بود ، تخیل بود ، تاریخ بود بالاخره چی چی بود …

کتاب به طور خاص و دقيقي منطبق بر عنوان چالش آذر بود.

کتابی که بتوان با آن به دل تاریخ سفر کرد.

قسمت های فانتزی کتاب رو نپسندیدم ، یک جور هایی مخاطب رو گیج میکرد استناد وقایع رو کم میکرد و در نهایت یک روایت محکم دست من رو نمی‌گرفت.

پایان کتاب هم برام یه جوری بود…

دقیقا نویسنده بعد از اینکه همه حرف هایی روایت گریش رو زد کتاب رو تمام کرد البته بی انصافی نکنیم سرنوشت دو سه تا شخصیت داستانی کتاب رو هم در چند خط مشخص کرد اما بعد از بستن کتاب دقیقا همین حس به مخاطب دست میداد که نویسنده روایتش رو گفت و رفت و داستان نخوندم…

از خوندن کتاب پشیمون نیستم ولی حسم بعد اتمام کتاب یه چیزی شبیه این شکلک ها بود ????

سعید تشکری تو این کتاب میخواد روایتی از واقعه مسجد گوهرشاد ارائه بده…

از قضا نکات خوبی هم داشت . فقط حیف که گاهی چنان با فانتزی قاطی میشد که تشخیص تاریخ و تخیل سخت بود.

یه قسمت کوتاه از کتاب را ببینیم.

《امینه که در برگزاری مراسم جشن و دیگر خواسته‌هایش ناکام ماند، فرمان داد که از هیچ دختری در شهر نگذرند. نگذاشت فرمان رضاشاه برای برداشتن حجاب، اجباری شود. باید خشمش را بر سر کسی خالی می‌کرد. گنده‌لات‌ها شدند مامور اجرای حکم امینه. - پیرزن‌ها و زن‌های میانسال و بچه‌دار به درد من نمی‌خورن. من دخترهای جوان رو می‌خوام. باید مردم این شهر بدونن مخالفت با فرمان شاه و مجری فرامین ایشون یعنی چی. رحم نکنید. هر دختری رو که دیدید، باید با خودتون بیارید. به زبون بازی وخواهش نشد، به زور. اصلا دختران مشهد رو برای من بدزدید. هر کس نتونه این فرمان رو اجرا کنه، زن و دختر خودش دزدیده می‌شن. اون‌ها که دعوت امینهٔ پاکروان رو بدون پاسخ گذاشتند و تو جشن شرکت نکردند، باید بدونن حالا تقاص کارشون رو باید همهٔ دخترای مشهد پس بدن. این فقط برای اینه که به قول خودشون بدونن چی به چی و کی به کیه!》

خیلی دوست داشتم بدونم این بریده بالا واقعا اتفاق افتاده یا نه?

این کتاب را به دوست داران تاریخ و رمان پیشنهاد میکنم. کتابی که میتوان با آن به دل تاریخ سفر کرد.

بهتر اینکه این کتاب در طاقچه بینهایت هم موجوده و میتونید از این لینک کتاب رو دریافت کنید.

https://taaghche.com/book/74592/%D8%A7%D9%88%D8%B3%D9%86%D9%87-%DB%8C-%DA%AF%D9%88%D9%87%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D8%AF
کتابحجاب اجباریچالش کتابخوانی طاقچهطاقچه بی‌نهایت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید