وقتی موضوع این ماه رو دیدم خیلی تعجب کردم و قیافه ام اینطوری شد?
آخه کتاب ژاپنی ؟ چی بخونم آخه؟
تا اینکه توتوچان رو پیدا کردم.
توتوچان برای من از اون کتاب هایی بود که نمیدونم درباره اش چی بگم و چطور توصیفش کنم.
توتوچان برای من هم یه رمان پرهیجان بود ، هم یه قصه ی دلنشین هم کتاب تربیتی بود ، هم بابی برای آشنایی با فرهنگ ژاپن
هم ….
توتوچان داستان دختر بچه ی کوچکی است که روحیه، ویژگی ها و مدل رفتاری خاصی دارد شاید حتی بتوان گفت بیش فعال است و در مدرسه به مشکل میخورد . معلم و مدیر حاضر به پذیرش رفتارهای خلاف جمع او نیستند. توتوچان کنجکاو است . او دوست دارد بیشتر بداند و مهم تر از آن بیشتر تجربه کند اما چهارچوب های معمول مدرسه ها و کلاس های درس این اجازه را به او نمیدهد و در نتیجه رفتارش آسیب زا تلقی میشود.
توتوچان مادری عاقل و با درایت دارد که برای توتوچان به دنبال مدرسه ای میگردد که بتوانند با روحیه ی دخترش کنار بیایند ...
بالاخره گذر توتوچان به مدرسه ی توموئه می افتد.
مدرسه ای که بچه ها در آن آزادی بیشتری داشتند و میتوانستند آزادانه یادبگیرند و تجربه کنند.
?چند خط زیر بریده ای از کتاب است.?
《مادر حیرت زده :پرسید می ایستد؟ کجا؟
آموزگار با کج خلقی پاسخ داد: «کنار پنجره!»
مادر دوباره پرسید: «چرا کنار پنجره می ایستد؟
این بار صدای آموزگار به جیغ شباهت داشت: «برای
این که بتواند نوازندگان خیابانی را صدا بزند
وقتی این افراد کنار پنجره می رسیدند توتو چان موضوع را به همه کلاس خبر میداد و میگفت آنها آمدند اینجا!» و بعد همه بچه های کنار پنجره جمع میشدند تا با نوازندگان حرف بزنند.
توتو چان میگفت: «آهنگی بنوازید.» گروه کوچک نوازندگان نیز که اغلب هنگام عبور از کنار مدرسه در
آرامش و سکوت عبور میکردند آهنگی پرشور می نواختند؛ در این حال آموزگار بیچاره کاری نمیتوانست بکند جز این که منتظر بماند این غوغا متوقف شود
سرانجام هنگامی که نوازندگان میرفتند، بچه ها به سر جای خود برمیگشتند همه به جز توتو چان
و وقتی آموزگار می:پرسید چرا هنوز کنار پنجره ایستاده ای؟ توتو چان با لحنی کاملاً جدی پاسخ می:داد: «ممکن است گروه دیگری از اینجا رد شود. به هرحال شرم آور است اگر گروه دیگری بگذرد و ما آن را از دست بدهیم.»
سرانجام مادر توتوچان مدرسه ی آقای کوبایاشی را میابد .
مدرسه ای کوچک ولی خلاقانه …
توتوچان در مصاحبه ورودی عجیب آقای کوبایاشی و مدرسه ی عجیبش پذیرفته میشود .
توتوچان نمیداند از مدرسه ی قبلی اخراج شده ولی مدرسه و پدیر حدید را بی نهایت دوست دارد.
توتوچان هم اکنون عضوی از یک مدرسه قطاری است و همین او را بسیار سر ذوق می آورد.
مدرسه ای که کلاس هایش در واگن های یک قطار تشکیل میشود. و مدیری دارد که طبع لطیف و نیازهای ویژه ی کودکی چون توتوچان را میفهمد.
کتاب توتوچان برای من دنیایی از لذت و تجربه و یادگیری بود.
تتسوکو کورویاناگی در این کتاب تلاش کرده تا با توصیف و بیان شیوه های آموزشی آقای کوبایاشی دریچه های جدیدی به تعلیم و تربیت و توجه به نیازهای کودکان برای ما باز کند.
نثر شیوا ، قلم جذاب ، کودکانگی های منحصر به فرد توتوچان و رفتار با درایت آقای کوبایاشی باعث میشد نتوانم کتاب را زمین بگذارم.
این کتاب را به معلمان تربیتی، معلمان دوره ابتدایی، مادران و هرکس دیگری که با کودک سر و کار دارد و حتی دوست دار طبع لطیف کودکی است شدیدا پیشنهاد میکنم.
این کتاب را میتوانید از طریق این لینک از طاقچه تهیه کنید .
و ای کاش در طاقچه بینهایت هم موجود بود .
توتوچان را بخوانید و در دنیای کودکانه ی توتوچان غرق شوید.