دارن هاردی، نویسنده کتاب، کتاب اثر مرکب را در سالهای دو هزار و ده تا دو هزار و یازده منتشر کرده است. بی شک آن را میتوان در دسته کتابهای خود یازی گنجاند که به موضوع موفقیت در مسیر زندگی (شخصی و شغلی) میپردازند. حتی اگر ندانید آنتونی رابینز بر این کتاب مقدمه نوشته، احتمالاً با کمی ورق زدن – یا خواندن مقدمهی دارن هاردی – آن را در کنار کتابهایی مانند قدرت نامحدود و ۳۶۵ گام تا موفقیت و یا برخی از کتابهای برایان تریسی مثل چگونه غورباقه خود را قورت دهید قرار می دهید.
دارن هاردی علاوه بر نویسندگی، یک کارآفرین و سخنران انگیزشی موفق است. او اولین کسب و کار خود را در هجده سالگی راه می اندازد و در کمتر از ده سال به موفقیتهای بزرگی دست پیدا میکند که او را تبدیل به یک میلیونر میکند. او رمز موفقیت خود را ثابت قدمی و تلاش مداوم می داند و سعی کرده تا در این کتاب تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارد.
اثر مرکب (Compound Effect) با دیدگاه های واقع گرایانه به ما می آموزد که رسیدن به هدف سختی های خود را دارد و چطور باید همواره تلاش کرد و صبور بود. دارن هاردی در این کتاب تکنیکها ها و روش هایی را یاد می دهد که با یاد گرفتن و انجام آنها میتوان تاثیر های بزرگی را مشاهده کرد. او با مثال هایی واقعی از چالش هایی که خود با آنها دست و پنجه نرم کرده، خواننده را در روبهرو شدن با مشکلات و موانع توانمند میکند.
چیزی که دارن هاردی پیشنهاد می کند، هیچ نیازی به اثبات ندارد. هیچ کدام از ما نیست که ذهنش بر پایهی یک ساختار و نظم منطقی ویژه چیده نشده باشد. حال این منطق به جزئیتر تذبن کنش و واکنشها، تجربیات و نتیجهگیریهای ما بستگی دارد و عوامل بیشماری روی آن اثر میگذارد. اما نکتهی اصلی در اینجاست که در ناخودآگاه ما بالاخره الگوی مشخصی وجود دارد که همهچیز را بههم تشبیه میکند و ارتباط میدهد.
در مقام دفاع، دارن هاردی ادعا نمیکند که به الگوی ذهنیاش تسلط کامل پیدا کرده و ناخودآگاهش را در چنگ گرفته. مسئله اینجاست که ما حاضریم به یک مذهب یا علم یا هر شیوهی شناختی دیگری باور صددرصدی و کامل داشته باشیم، اما به حرفهای کسی که از خودمان میخواهد که خودمان را بسازیم، نه! پس اگر خیلی به دهرن هاردی بدبین هستید، بیایید یک شانس دیگر به او بدهیم.
چیز دیگری که اثر مرکب را به فلسفه پیوند میدهد، تشویق برای غلبه بر ترسهاست. اثر مرکب در اینجا بازهم به اگزیستانسیالیسم رجوع میکند. این تفکر میگوید که هیچ طرح و برنامهی قبلی برای انسان وجود ندارد و ما به معنی واقعی کلمه آزادیم که هرکاری بکنیم؛ اما مسئولیت کامل آن نیز درپی آن خواهد آمد و آن هم با ماست. به همین دلیل کتابی که میخواهد ما را ذرهذره به آرزوهایمان نزدیک کند، باید بتواند ذهنیت درستی از ترسهایمان را برایمان شکل بدهد. هاردی با روش اثر مرکب توانسته الگویی را ارائه کند که نیازی به اقدامات عجیب ندارد، بنابراین همهچیز از روزمره شروع میشود و این روزمرهی ماست که شیب صعودی پیدا میکند؛ بنابراین برای غلبه بر ترسهای بیمورد ما هم بسیار کاربردیست. فصلهای سوم تا پنجم اثر مرکب بیشتر جنبهی تمرینی و عملی دارند و از لحظهای که تصمیم بگیریم میخواهیم اثر مرکب را در زندگیمان آزمایش کنیم، راهکارهای زیادی پیش رویمان میگذارد. جداولی را که در انتهاب کتاب آمده نیز میتوانیم پیش از شروع تمرینات دیگر با اهدافمان پر کنیم و نباید فراموش کنیم که مداومت و ثبت کوچکترین جزئیات، رمز موفقیت در اثر مرکب است.
این نوشتار برای چالش کتابخوانی طاقچه نوشته شده است.
لینک کتاب در طاقچه