روز هایی که به درمانگاه می روم، از بین حدود ۳۰۰ و خورده ای کیسی که در ۲۴ ساعت مراجعه می کنند، تک و توک مریض هایی هم هستند که الگوریتم های هاریسون را برایم تداعی می کنند، از آنهایی که وقتی یادت می آید به خودت " آهاا" می گویی، طبیعتا "تظاهرات شایع بیماری های شایع" قسمت عمده ی کیس های مراجعه کننده را تشکیل می دهند، در این بین همیشه، سبک زندگی بیماران، شرایط اقتصادی، وضعیت تحصیلی و سایر جنبه های زندگی مراجعین را سعی میکنم ارزیابی کنم و به آنها توصیه های بهداشتی و درمانی مرتبط کنم. اگر بیماری در خانه تنها زندگی می کند،سن بالایی دارد، وضعیت اقتصادی مناسبی ندارد، مدیریت بیماری و توصیه هایی که در او میشود با کسی که سن کمتر دارد، معیشت مناسب تر و حلقه ی عاطفی دارد متفاوت است و در امر درمان این ها را باید در نظر داشت. در واقع، یکی از کارهایی که دوست دارم انجام دهم این است که هر کیس درمان اختصاصی خود را دریافت کند تا با توجه به شرایط خود بهینه ترین نقطه از وضعیت سلامت را تجربه کند و وضعیت بهتری پیدا کند، واقعیت این است که امر سلامت چند بعدی است و کاملا فراتر از دریافت دارو برای یک یا چند بیماری است و شرایط اقتصادی،اجتماعی و سیاسی همگی میتوانند بر آن تاثیر داشته باشند. گاها شاید فکر کنم که آخر آیا این توصیه ها را بیماران به طور کامل و صحیح اجرا می کنند یا خیر ولی استدلالم این است که حتی اگر یک کیس هم بخواهد این اصول را در کنار درمان مدیکال شخصی که برایش انجام میشود، پیاده کند ارزشش را دارد که ATP مصرف کنم. این روزها اما، در جامعه ی کیس های مراجعه کننده، کمتر خبری از پیشگیری و گهگاه حتی درمان به موقع وجود دارد. سیاست های اتخاذ شده در سطح کلان با تعریف مدیریت از بالا به پایین در سطح خرد در ارتباط پزشک با بیماران شدیدا تاثیر دارد و تاثیر خود را حتی در کوچکترین تعاملات، در میزان همدلی پزشک با بیمار و اعتمادی که بین پزشک و بیمار شکل میگیرد، می گذارد، سیاست هایی که حقوق دو طرف را به رسمیت بشناسد و پروتکل درخوری را تعریف کند.
درست یادم هست اولین باری که در دوران استیجری به اتاق عمل رفتم، سرگردان میان اتاق های کنار همی که در هر کدام خبری بود، استاد شاهبندری سر عمل تعبیه ی کاتتر ژوگولار، یک تیغ بیستوری به من داد وقتی داشتم با دقت نگاه میکردم که ببینم چطور کاروتید را از ژوگولار افتراق می دهد، از همان موقع علاقه به پروسیجر در من شکل گرفت، امروزی که دارم این را مینویسم چند سالی از آن گذشته و من روز های بیشتری را احتمالا، با شروع دوره رزیدنتی (دستیاری) در اتاق عمل به سر خواهم برد و باید بگویم
این فصل جدیدی بر دفتر زندگیم است......
که به وظیفه ی عمل کنم. این روزها واقعیت اگر ، دهم