اگر به شبکههای اجتماعی و نوشتههای بسیاری از سایتها و صفحات تولیدکنندههای محتوای فارسی سری بزنید، راه و رسم غلط نوشتنِ تضمینی را خواهید آموخت! البته دامنه این غلطها به برخی کتابها در نشر رسمی کشور هم رسیده است.
مثلاً چندماه پیش، در اولین روزهای خانهنشینی کرونا، کتابی از نشر میلکان را میخواندم که تا دلتان بخواهد غلط املایی و ویرایشی داشت. پیدا بود که کتاب اصلاً ویراستاری نشده؛ کتابهای دیگری را هم دیدهام (حتی در میان کتابهای کودک) که غلطهای نگارشی و ایراد «هکسره» داشتهاند. بنابراین اگر میخواهید غلط نوشتن را یاد بگیرید، تمام محتوای متنیِ در دسترسِ این روزها، برای شما مناسباند!
آن روزها ایمیلی به نشر میلکان زدم و برخی از غلطهای آن کتاب را با ارجاع به شماره صفحه، یادآور شدم؛ دوستان آن نشر محترم هم پاسخگو بودند و قول دادند در چاپهای بعدی، اشکالات را اصلاح کنند.
ویراستاری اصلاً موضوع پیش پا افتادهای نیست که سرسری از آن بگذریم. حتی اگر معتقد باشیم که با غلطنویسیها، زبان فارسی در خطر نمیافتد، این نکته مهم را نباید از یاد برد که خوانایی و زیبایی و یکدستی نوشتار، در جذب مخاطب و اعتماد او به ما و کسب و کار ما نقش اساسی دارد.
مدتها فکر میکردم چطور میتوانیم موضوع «هکسره» را در شبکههای اجتماعی طوری به دیگران آموزش بدهیم که جبهه نگیرند یا فکر نکنند آزادیشان را ازشان گرفتهایم. از سریالاستوری استفاده کردم ـ روشی برای تولید محتوا که این روزها در فضای اینستاگرام با اقبال مواجه شده ـ و متوجه شدم بسیاری از مخاطبانِ ناآشنا با نگارش، اصلاً شیوه درست نوشتنش را نمیدانند. یکی از دوستان ویراستار و شاعرم در توئیتر این توئیتش را پین کرده:
چرا همسرتون باید #هکسره رو رعایت کنه؟
برای اینکه نباید زیر پستهاتون ریپلای کنه:
آفتابه زندگیه من!
صفحههایی را هم دیدم که نوشتار درست پارسی، دغدغهشان بود. برای مثال یکی از صفحات خوب اینستاگرام به نام پرشینز اُوِرهِرد (Persians Overheard) دیالوگهای بامزهای را منتشر میکند که در تاکسی، مترو، دانشگاه، پاساژ و هرجای دیگر از مردم شنیده میشود.
این صفحه با مخاطبان زیادی که دارد، مروج «درستنویسی» هم هست؛ مثلاً هایلایتی با عنوان «درست بنویسیم» دارد یا در هنگام انتشار پیامهای مخاطبان، غلطهای نگارشی را با رنگ قرمز اصلاح میکند. حتی اگر کسی کامنتی با املای نادرست بگذارد، جریمه برایش در نظر گرفتهاند!
جالب است که این رویکرد، باعث دلزدگی مخاطب و فرار او از این صفحه نشده؛ بلکه او تلاش میکند درست نوشتن را تمرین کند. تولیدکنندگان محتوای فارسی وظیفه سنگینی دارند؛ آنها باید ذائقه مخاطب را ارتقا بدهند نه اینکه کار خودشان را به سطح ذائقه فعلی مخاطب تنزل دهند.
برای نوشتن و ویراستنِ نوشته قواعدی هست که بیش از هرکسی، ما تولیدکنندگان محتوا، باید با آنها آشنا باشیم و رعایتشان کنیم. بسیار کم پیش آمده که در سایتهای انگلیسیزبان، با غلط املایی مواجه شوم. پس چرا در میان فارسینویسها، اینقدر سلیقه و حوصلۀ نوشتن اندک است و سایتها و متنهای فارسی پر از غلطاند؟
درست است که اغلب ما با مشکلاتی از قبیل حقوقهای پایین برای نویسنده و تولیدکننده محتوا دست به گریبانیم و چنین دقتها و ظرافتهایی طبیعتاً زمان بیشتری از ما میگیرد و ممکن است دستمزدمان را پایینتر بیاورد. در کوتاهمدت این دشواریها وجود دارند اما شک نکنید در درازمدت، آن کسی برنده است که حرفهایتر و اصولیتر کار میکند. شما با ظرافتهای کار و تمایزهایتان است که میتوانید به برندی شخصی تبدیل شوید. این تمایزها ساده به دست نمیآیند و تمرین و تن دادن به کار ِ دشوارتر را میطلبد.
هر وقتی و هر لحظهای که شروع کنیم، مناسبترین وقت برای یادگیری است. نصب یک کیبورد استاندارد، ممکن است تایپ را ـ بهخصوص در مواردی مثل تایپ نیمفاصله با کلیدهای ترکیبی ـ برای شما سریعتر و سادهتر کند. کتابهای خوبی هم برای یادگیری اصول ویرایش و نگارش وجود دارند. یکی از بهترینها، همین کتاب «غلط ننویسیم» نوشته ابوالحسن نجفی است. در اینجا میتوانید خلاصهای از این کتاب را ببینید.
کتاب نگارش و ویرایش نوشته احمد سمیعی گیلانی هم میتواند کمکتان کند. همچنین برای کسانی که میخواهند از آخرین مصوبههای فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی برای سرهمنویسی و جدانویسی کلمات باخبر باشند و در نوشتارشان طبق آن عمل کنند فرهنگ املایی خط فارسی، نوشته علیاشرف صادقی و زهرا زندی مقدم مفید است.
اینهمه گفتم؛ اما درواقع چیزی نگفتم. تمام حرفم در این مقاله بر سرِ صورتِ نوشتار بود. اگر مطلب آغازینم را بخوانید، میبینید که چقدر برای «کلمه» و تعمق در آن دغدغه دارم. کلمه کوچکترین واحد معنادار زبان است و آجرهایی که با آن، متن را میسازیم. دوست میدارم که در نوشتارهای آتی، کمی عمیقتر از سطح، در متن و بطنِ کلمات به جستوجو بپردازیم و از بازی در صورت، به عمقکاوی و معنایابی برسیم.