سلامی به گرمای بخاری خودرو در روزهای سرد پاییزی!
داشتم فکر میکردم در خصوص کمپین #بسپرش_به_ازکی چی بنویسم که هم جالب باشه، هم حوصله سر بر و کلیشهای نباشه.
راستش همین دیروز بیمه خودروی خودم رو به راحتی آب خوردن (که اونم باید پا بشی بری تا یخچال و لیوان برداری و ...!!!) با چند کلیک ساده تمدید کردم.
خدایی کیف کردم. کیف نه ها ! کیییییییییییف!!
با خودم گفتم اگر قدیمیها الان بودند و این امکانات را میدیدند شاید باورش براشون سخت بود. مثل فیلمهای قدیمی که خیلی چیزها توشون غیر ممکن به نظر میرسید ولی الان راحت تر از خوردن آب شده.
کارشناس ازکی که واسه یادآوری اتمام بیمه با نهایت خوش خلقی و متانت با من تماس گرفت و قبلش هم پیامک اومده بود، یاد شعبه .... بیمه .... افتادم که با کلی شلوغی و کلی منت میخواست بیمه صادر کنه و سوال هم میپرسیدم به زور جواب میداد. اون کجا و ازکی کجا؟؟ جداً کیف کردم.
گفتم فیلم قدیمی یاد سریال مزد ترس افتادم. همیشه آرزوم بود به سروان محمدی کمک کنم زودتر دخترشو پیدا کنه، ولی خبر نداشتم اگر دخترش پیدا بشه سریال هم تموم میشه!!!
واقعاً #بسپرش_به_ازکی
من که سپردم، سپردم نه ها!! سپرررررررررردم تامام!