امروز از اون روزایی هست که کلا بی حوصله ام . توی خونه موندم و هیچ کاری نمی کنم .
تلویزیون روشنه و پرواز پرستو ها رو نشون می ده . دلم می خواست من هم هر وقت می خواستم مثل اون ها هجرت (یا بهتره بگم مهاجرت) می کردم .
به دور و برم نگاه می کنم . همه ی چیزهایی که می بینم یک جورایی دارند مهاجرت می کنن .
مثلا الکترون ها از قطب مثبت به قطب منفی ، انسان ها از روستاها به شهر ها ، در شهر ها از محله های کم توان به سمت پر توان ، مغناطیس زمین از قطب مثبت به قطب منفی و .... دائما در حال مهاجرت هستند .
فکر کنم علت اصلی مهاجرت ایجاد پتانسیل بالا بین دو تا موضوع یا موقعیت و یا دو تا نقطه است .
و همیشه هم جهت مهاجرت از جایی که فشار بیشتره به جایی که فشار کمتره صورت می گیره .
مثلا انسان ها برای این مهاجرت می کنن که نقطه بعدی (مقصد) آسایش ، رفاه و ... بیشتری داره یا بهتر بگم سختی های کمتری داره .
الکترون ها هم از این قائده در باطری پیروی می کنند یعنی از قطب مثبت که کشش بیشتری داره به قطب منفی که کشش کمتری داره حرکت می کنن . شاید دلیل وجود حس مهاجرت توی ما آدم ها هم همین باشه چون بالاخره ما هم از ماده تشکیل شدیم .
برای مهاجرت باید دنبال یک وکیل مهاجرت خوب بود که بتونه کارهای مهاجرت رو انجام بده . که البته الکترون ها و پرستو ها برای مهاجرت نیازی به وکیل ندارند . کاشکی ما هم اونطوری بودیم ..... خخخخخ....