ویرگول
ورودثبت نام
آزاده افشار
آزاده افشار
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

شعر کوتاه برای کربلا نرفته ها (اشعاری که اشک از چشم ها جاری می کنند)

بوی محرم که میاد؛ دلها همه هوس کربلا می کند اما برخی به دلایلی موفق نمی شوند به سرزمین عشق سفر کنند. از دوستان عزیزی که این سعادت نصیبشان شد التماس دعا داریم. در این مطلب شعر کوتاه برای کربلا نرفته ها را تقدیم حضور شما عزیزان می نمایم. می توانید از این اشعار زیبا برای استوری و کپشن پست در روز اربعین حسینی استفاده کنید. در صورت تمایل از دلنوشته کربلا نرفته ها نیز بازدید نمایید.

مجموعه اشعار زیبا برای کربلا نرفته ها

چند سالی در فراق کربلایت مانده ام
در فراق گنبد و صحن و سرایت مانده ام
بار سنگین گناهانم بُوَد بر شانه ام
لطف تو بوده که در حال و هوایت مانده ام
این همه پیمان شکستن های من را دیده ای
من فقط در حسرت لطف و سخایت مانده ام
این همه نا مهربانی ها تو از من دیده ای
در تعجب ز آن همه مهر و وفایت مانده ام
جان زهرا گوشه چشمی بر دل زارم نما
هر چه هم بد باشم اما در عزایت مانده ام

«شعر درباره کربلا نرفته ها»

آه ای کربلا!!!
چقدر تو بی وفایی…
نه وفا کردی به عباس..
و نه به این دل پر احساس…
چقدر ازت خواستم
دوباره زود بیام پیشت
ولی همش خبر میاد
دوستام فقط میان پیشت
فقط میای به خوابمو
آتیش میدی این قلبمو
غصه نمی خورم آخه
شیرینه رویاهای تو

«شعر کوتاه برای کسانی که کربلا نرفته اند»

شبی ساکت و دلگیر خودم بودم و قلبی که ز غم بسته به زنجیر و هنگام اذان بود که پیچید در آفاق یکی نغمه تکبیر نوشتند، که هنگام اذان دست به دامان خدا باش و مشغول دعا باش و گفتم به خدا بین دعایم که دلتنگ اذان حرم کرببلایم.
باز شب جمعه شد و من و حرم ارباب و یک آه از درون سینه
کاش کربلا بودم…
اللهم ارزقنی زیارة قبر الحسین (ع)

«متن شعر برای کربلا نرفته ها»

کرب و بلا چه سِرّیه بازم جاموندم
من چه شب هایی رو با اشک به صُبح رسوندم
کرب و بلا خسته ام از فراق و دوری
من صبر ایوب ندارم بسه صبوری
منو شکسته است بالی بده به قلبم حالی
دور ضریحت غوغاست جای من امشب خالی
حرم غروب کرب و بلا خواب خوب هر شبم
حرم پُر از برو و بیا خواب خوب هر شبم
حرم ضریخ کبوتر ها خواب خوب هر شبم

«شعر درباره کربلا نرفته ها»

دلم هوای تو دارد سرم هوای ضریح
خدا کند که بمیرم شبی به پای ضریح
هنوز مانده اثرهای بوسه ای که زدم
برای دفعه ی اول به جای جای ضریح
همیشه حسرت دیرينه ای میان دلم
که کاش زندگیم را دهم برای ضریح
رواق و گنبد و صحنت به جای خود اما
نفس نفس زدنم شد فقط برای ضریح
حریم و صحن و سرای تو برتر از عرش است
حریم و صحن و سرایت، فقط سوای ضریح
ضریح تو به خدا عرش کبریای خداست
تمام بود و نبودم شود فدای ضریح
نوشت روی ضریحت گدا به خطی از عشق
دلم هوای تو دارد سرم هوای ضریح

«شعر درباره کربلا نرفته ها»

الهی يار همرنگ تو گردم
بیفته نور تو بر روی زردم
چی می شه كربلا باشی و من هم
غلامت باشم و دورت بگردم

«شعر کوتاه برای کربلا نرفته ها»

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم

کربلا نرفته‌هاکربلاشعر کوتاه کربلا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید