زهرا
زهرا
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

ازپرخوری اطلاعات تا نادیده گرفتن استعداد

میخوام درباره اطلاعاتی بگم که تومدرسه به خورد مغزمون دادن و آخرشم نفهمیدیم کجا قراره به دردمون بخوره! مدارس مثل کارخونه نیستن که خروجی یکسان و یک شکل داشته باشن. دانش آموز یا دانشجویی که سرکلاس نشسته، استعدادهای مختلفی میتونه داشته باشه. وظیفه مدرسه این نیست که همه رو تیزهوشانی کنه یا به کنکور برسونه . هرکس یکی از هوش های چندگانه اش فعال تره . وظیفه مدرسه شکوفا کردن استعدادها و توجه به نقطه قوت آدم هاست. تمرکز و انرژی آدم ها باید صرف چیزی بشه که استعداد دارند.معلم باید به استعدادبچه ها اهمیت بده تا بچه ها بانقطه قوت هاشون به جنگ نقطه ضعف هاشون برن نه اینکه بانادیده گرفتن استعداد وعلاقه اش و سرکوب کردن اونها باعث بشیم کم کم علاقه هاش فراموش بشن و برای یاد گرفتن چیزی که اصلا براش ساخته نشده و علاقه نداره خودشو خسته کنه و در آخر به یه موجود افسرده و سرخورده تبدیل بشه.




روش کار سیستم آموزشی به روایت تصویر
روش کار سیستم آموزشی به روایت تصویر


یه جایی خوندم، ذهن ابتدا باید احساس نیاز کنه و درمرحله بعدبرای اون نیاز بریم ودنبال مطلب بگردیم درغیراینصورت اطلاعات اضافه به خورد مغزمون دادیم که نتیجه اش میشه انباشت اطلاعات غیرمفید و شلوغی ذهن وکلافه شدن،چیزی که 12سال تومدرسه تجربه کردیم.

کتاب هایی که تو مدرسه ودانشگاه خوندیم، اکثرا کاربردی نبودن و اگر هم بودن درحد حفظ کردن طوطی وارو امتحان دادن و چندوقت بعدحتی اسم کتاب هم یادت نیست.

بعد از مسئله استعداد یکی ازچیزایی که اصلاتومدرسه بهش اهمیت ندادن، داشتن حال خوب و یه رابطه صمیمی بین آدمهاست. و مهم نیست توبلدی حال خودت یااطرافیانت روخوب کنی یانه، بلدی دیگران رو درک کنی؟ چطوریه رابطه خوب بااطرافیانت داشته باشی؟ شادبودن، ودر کل داشتن حال خوب رو به ما یاد ندادن مثل انیمیشن "درون وبیرون" شادی تو ذهن ما گم شد. ازاونجایی که خیلی به مطالب روانشناسی علاقه دارم و ازکتاب های دانشگاه که اکثرمطالبش از تعریف اختلال و نظریه های فلان دانشمند هست چیزی عایدم نشد. کتاب "تئوری انتخاب، ویلیام گلاسر" که روانشناسی مثبت گرا هست برام ازبقیه کتابها جذاب تره و در ادامه چندجمله ازش میزارم:


"بعد از 40 سال روان پزشکی برای من مسجل شده است که تمام آدم های ناراحت شکل واحدی دارند:آنها نمیتوانند باکسانی که می خواهند خوب کناربیایند، خوب کنار بیایند"

پس فهمیدیم علت اینکه اکثرادم ها حالشون خوب نیست بخاطراینه که نتونستن رابطه ی خوبی باادم های اطرافشون داشته باشن. پس این نشون میده داشتن یه رابطه خوب با ادم های اطرافمون چقدر میتونه حالمون روخوب کنه.

" بشر در صد سال گذشته، پیشرفت فنی قابل توجهی کرده است، ما از هواپیماهای ابتدایی به جت های مافوق صوت مریخ پیما رسیده ایم. ارتباطات هم از تلفن هندلی به اینترنت رسیده است فهرست این پیشرفت ها بی انتهاست ولی پیشرفت انسانی چنین وضعیتی نداشته است.جز برخی پیشرفت هادروادی حقوق مدنی در دهه 1960 و برخی پیشرفت ها در اصلاح روابط مدیران و کارکنان از زمان مطرح شدن مدیریت کیفیت در دهه 1970،از لحاظ بهترکنارآمدن بایکدیگر زیاد پیشرفت نکرده ایم."

پیشرفت فنی دربرابر پیشرفت انسانی
پیشرفت فنی دربرابر پیشرفت انسانی


حالاکه این نمودار رو دیدیم و متوجه عمق فاجعه شدیم، پس باید خودمون به فکر این باشیم که چطور حال خودمون رو خوب کنیم ومنتظرنباشیم اتفاق خاصی بیفته تا شاد بشیم. دنبال شادی جاهای دور نگردیم، شادی تومدرک تحصیلی ازفلان دانشگاه یاداشتن بهترین گوشی و ماشین و خونه نیست،حداقل عکس بالاکه اینو نشون نمیده. همینکه حواسمون به آدم های زندگیمون باشه و درکشون کنیم یعنی اینکه تو مسیردرست قدم گذاشتیم. روزی که تومدرسه حال یه دانش آموز مهم تر از نمره اش باشه یعنی ما پیشرفت کردیم...


داروهالذت آورندولی شادی آورنیستند، برای شاد بودن به آدم هانیازداریم
داروهالذت آورندولی شادی آورنیستند، برای شاد بودن به آدم هانیازداریم




دانش آموز
در درونِ شهرِ کوران، دردها دارم ز بینایی...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید