((Prometheus knew/پرومته میدانست))
بررسی مفهوم پیشآگاهی در نمایشنامه پرومته در زنجیر
"پرومته: از مصیبتی برکنار بودن
و گرفتاری درمانده را راه نمودن بسی آسان است
من این همه را پیشاپیش میدانستم
خطاکردم،میخواستم و پذیرفتم
آدمیان را یاری کردم و رنج را به خود خریدم"
● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●
پرومته آتش خدایی در دست از دید خدایان میگریزد به سوی یاری آدمیان، آدمیانی میرا و ناچیز که زئوس چنان از آنان بیزار است که هرگز هیچ در اندیشه آنان نبوده است. حال پرومته تنها ایزدی که قصد این داشت تا آدمیان را از نیستی و و فروافتادن از دوزخ برهاند آتش خدایی را از خدایان ربوده و قصد بخشش آن به آدمیان را دارد و این کار را نیز با موفقیت به پایان میرساند و سرانجام زندگی آدمی را با این هدیه بینهایت دگرگونکننده خود به کلی تغییر میدهد.پرومته با این ارمغان خود نه تنها روش نیکوی زیستن را به آدمیان میآموزد بلکه چنان که خود به همسرایان میگوید به آنان امیدی داده تا زندگی میرای خود را با مقصودی ادامه دهند:
" پرومته:من آدمیان را از اندیشه مرگ رسنده رهاندم.
سرآهنگ:این درد را چگونه دوا کردی؟
پرومته:امید ناپیدا را در جان آنان نهادم"
سزای این خطای پرومته چنان که بارها شنیدهایم و میدانیم، بسیار مهیب است. سرانجام خدای خدایان زئوس از این سرپیچی و خطای او آگاه شده و تنبیهی بس طاقتفرسا برای او گزینش میکند. پرومته توسط زئوس به اسارت در بند بسته به صخره ای دور و تنها محکوم میشود. زنجیری بس غیرقابل گسست تا همیشه پرومته را به صخرهای بسیار دور از دسترس تنها به بند میکشد. پس از آن زئوس به این تنبیه نیز بسنده نمیکند و عقاب همراه خود را مسئول این میکند که هرروز بامداد بر جگر پرومته فروآید و از آن تغذیه کند، آنگاه جگر خونین و دریدهشده پرومته تا روز بعد آرام و دردناک بهبود مییابد تا مجددا بامداد روز بعد عقاب زئوس بر آن فرود آید و آن را بدرد و این روند تا ابد ادامه خواهد داشت. سزای پرومته بیشک از شوم ترین کیفرهایی است که تا به حال ایزدی به آن دچار شده است. حال با دانستن این سرگذشت بیایید کمی به عقب برگردیم و نکاتی ژرفتر را در باب پرومته بررسی کنیم.
آنگونه که همواره بیان شده پرومته پیشآگاه است، او همانند مادر خود تمیس از نعمت پیشآگاهی برخوردار است، و این نعمت بدین معناست که او از رخدادهای آینده پیش از آن که رخ دهند آگاه است، از ریز و درشت آن ها. چنان که در نبرد بزرگ زئوس با موافقان ایزدی کرونوس، پرومته از پیشآگاهی خویش برای یاری زئوس بهره جست و همین موجب پیروزی زئوس در آن جنگ عظیم شد. پس شایسته است بدانیم این پیشاگاهی که پرومته آن را داراست را نمیبایست با پیشبینی اشتباه گرفت. چرا که پیشبینی ها و از این دست اعمال تنها حدس و گمان هایی از روی نشانههای موجود درباره آینده است و یقینی در آن وجود ندارد، حال آنکه پیش آگاهی که پرومته آن را داراست موحبتی بس عظیم است که سراسر از یقین سرچشمه میگیرد. هنگامی که میگوییم پرومته آینده را داناست مانند این است که رخدادهای پیش رو همچون تصاویری روشن پیش چشم او آشکار است. همین یقین پرومته در آگاهی از آینده بود که یاران کرونوس در نبرد به آن باور نداشتند و از آن بهره نجستند و گرفتار سرنوشتی شوم شدند. پس واضح است که پیشآگاهی پرومته آغشته به شک و تردید نیست بلکه آینده پیش چشمان او واضح و آشکار است. حال با دانستن این موضوع بازگردیم به صحنه ای که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد، پرومته میگریزد، در اندیشه انسان بسیار رنج کشیده از المپ میگریزد، با آتش خدایان در دست از دید خدایان میگریزد تا این آتش را به میرایان ارمغان دهد و زیست آنان را سراسر دگرگون کند. اندیشیدن به این صحنه با در نظر گرفتن پیشآگاهی پرومته درباره فرجام خویش بسیار نافذ است و نگاهی عمیقتر میطلبد.
در سرگذشتهای متعدد قهرمانان و شخصیت های مختلفی بودهاند که با توجه به نشانهها حدس میزدند فرجام اقداماتشان چنان خوش نخواهد بود با این حال دست به انجام آن عمل زدهاند. ولیکن پیرامون سرگذشت پرومته حقیقتی بزرگتر وجود دارد. هنگامی که قهرمانی حدس میزند در پی اقدامش فرجامی شوم پیش روی اوست باید در نظر داشته باشیم در مفهوم "حدس” همواره احتمال دو رخداد وجود دارد یکی رخ دادن آن فرجام شوم و دیگری رخ ندادن آن. پیشبینی و حدس به قهرمان این فرصت را میدهند تا در پس ذهنش این احتمال را در نظر بگیرند که بعید نیست سلسله اقدامات موجب آن شوند که آن فرجام ناگوار برای او رخ ندهد. زیرا همانطور که اشاره شد در حدس زدن و شک همواره دو سو و دو احتمال وجود دارد. بنابراین شخصیتی که احتمال میدهد در پی اقدام او فرجامی ناگوار وجود دارد با این حال آن اقدام را انجام میدهد اگرچه بدون شک کنشی قهرمانانه و شجاعانه انجام داده است ولیکن کورسویی از امید به فرجام خوش در دل او وجود دارد که شجاعت او را برای انجام عملش تقویت میکند. این در حالی است که درمورد شخصیت پرومته شرایط کاملا متفاوت است، هنگامی که پرومته تصمیم به ربودن آتش خدایان و بخشیدن آن به انسان گرفت در تمام طول مدت انجام این عمل در مورد فرجام و عاقبت خود یقین داشت، در واقع احتمال عاقبت خیری در برای او مجسم نبود که انگیزه او را برای عملش افزایش دهد بلکه کاملا متضاد آن، با توجه به قدرت پیشآگاهی که داشت فرجام شوم او برایش حتمی بود. پس قابل نتیجه گیری است که پرومته خود به صورت عامدانه تصمیم به پرداخت بهای ربودن آتش خدایان و بخشش آن به انسان گرفت. این اقدام برای پرومته یک قمار بین فرجام خوش یا شوم نبود بلکه یک تصمیم بود، تصمیمی برای انجام کاری و پرداخت بهای حتمیاش. قهرمانان دیگر اگر در مواجهه با موقعیتهای چالشبرانگیز از حیث فرجام آن برای خودشان اگر بین دو احتمال قمار میکنند، پرومته عامدانه با یقین انتخاب کرد. در قسمتی از نمایشنامه میخوانیم:
" پرومته: من این همه را پیشاپیش میدانستم
خطاکردم،میخواستم و پذیرفتم
آدمیان را یاری کردم و رنج را به خود خریدم"
نقطه عطف سرگذشت پرومته که در تمام طول نمایشنامه همراه خواننده میماند همین حقیقت باخبر بودن او از فرجام تلخش پیش از مرتکب شدن اقدام است. در طول نمایشنامه سطرهای زیادی به توصیف سرنوشت شومی که پرومته به آن دچار شده پرداخته میشود و شخصیتهای زیادی از فزونی مصیبتباری این کیفر متعجب میشوند و افسوس میخورند، حتی خود پرومته نیز در گفت و گوهایش با همسرایان و دیگر شخصیت ها اشاره میکند که این فرجام بس سخت و طاقتفرساست اما نکتهای که در کنار توصیف مصیبتهای پرومته از اهمیت برخوردار است و آن ها را قابل توجهتر میکند این است که این مصیبتها با دانش قبلی پرومته توسط خود او به جان خریده شده اند. در واقع هرچه این فرجام سختتر باشد به طور غیرمستقیم نشان میدهد اقدام پرومته برای او باارزشتر بوده است و انجام آن چنان از اهمیت برخوردار بوده است که پرومته با دانستن فرجام سخت پیش رو کماکان تصمیم به انجام آن گرفته است. به عقیده من تاکید زیاد بر سهمگینی مجازات پرومته توسط شخصیتهای مختلف در نمایشنامه با در نظر گرفتن پیشزمینه مخاطب در مورد قدرت پیشآگاهی پرومته که در ابتدای نمایشنامه به آن اشاراتی میشود در زیرمتن در واقع نشاندهنده اهمیت عمل بخشش آتش برای پرومته میباشد. پرومته در طول نمایشنامه نیز ذکر میکند که از کرده خود پشیمان نیست و افسوس نمیخورد بلکه به ارزش آن تاکید میکند:
"پرومته:با اینهمه جز من که بود که از آغاز تا فرجام،
این ایزدان تازه را بزرگی بخشید؟ (تاکید بر نقش قدرت پیشآگاهی او در پیروزی زئوس در جنگ با دیگر تایتان ها)
بهتر است خاموش بمانم
زیرا من هرچه از این دست بگویم شما خود میدانید
پس از رنج های آدمیان فانی بشنوید که در آغاز
گروهی درمانده بودند.
من به آنان آموختم که بیاندیشند و خرد را به کار گیرند.
میخواهم حکایت کنم، نه آنکه از آنان دریغم آید
بلکه از خوبی ارمغان های خود گفته باشم."
در پایان سخن باید گفت با ذکر نکته ارتباط سخن از رنج های پرومته با تاکید ارزش عمل او برای خودش در واقع بخش عظیمی از نمایشنامه که از رنج بسیار پرومته سخن گفته میشود در لایه زیرین معنایی به این تاکید میشود که با وجود رنجهای زیاد او پرومته از بخشش به آدمیان و عمل خود پشیمانی و افسوسی ندارد بلکه آنقدر برای او اهمیت دارد که این رنجهای بسیار را به جان خریده چرا که او از رخ دادن تمام این رنجها از پیش آگاه بوده. ماحصل این استدلال ها میتوان نتیجه گرفت مفهوم پیشآگاهی اگرچه در تمام نمایشنامه و دیالوگهای بسیاری به آن اشاره نمیشود ولیکن در رساندن مفهوم کلی نمایشنامه و داستان پرومته یک عنصر بینهایت تاثیرگذار و معنابخش میباشد آنقدر معنابخش که این حقیقت را که حداقل نیمی از مفهوم کلی این روایت بر این پیشآگاهی استوار است غیرقابل انکار است.
امید است اشاره بخصوص این مطلب به مفهوم پیشآگاهی پرومته در زنجیر و تاثیر آن در معنای این روایت در مطالعات پیش روی شما کمککننده باشد.