در چهل و شش سال گذشته از پیروزی انقلاب ۵۷ همواره نظریات متعددی درباره علل پیروزی آن مطرح گشته اند؛ چه در میان متخصصان، اصحاب علوم اجتماعی و سیاسی و چه در میان مردم عادی کوچه و خیابان. از نظریه های مشهور کسانی چون نیکی کدی، تدا اسکاچ پل و یرواند آبراهاميان گرفته تا نظریه های مذهبی، لیبرال، مارکسیستی و تلقی های ساده اندیشانه چون دستان خارجی ها همگی سعی در تبیین این حادثه بزرگ تاریخ معاصر ایران داشته اند. فارغ از بررسی و صحت سنجی هرکدام از این نظریات نکته جالبی که میبینیم این هست که در چهار دهه گذشته به تناسب احوالات ایرانیان و اوضاع داخلی کشور و جهان برخی از نظریات طرفدار بیشتری داشته و بر فضای فکری-سیاسی ایرانیان هژمونی داشته و اصطلاحا مد روز بوده اند. اما معنی این سخن این نیست که نظریات رقیب اصلا وجود نداشته است. برای مثال درسته که در دهه شصت شمسی تبیین های مذهبی و مارکسیستی غالب بوده اند اما تبیین های لیبرالِ آزادی خواهانه و دستان خارجی هم وجود داشته اند. یا در دهه هفتاد شمسی به دلیل فضای جامعه مدنی گرایی حاصل از نظریات جامعه باز پوپر و پایان تاریخ فوکویاما در سطح جهان گرایش به تبیین آزادی خواهانه انقلاب در بین ایرانیان شدیدتر از بقیه تبیین ها بوده است؛ اینکه علت اصلی وقوع انقلاب، استبداد سیاسی و سرکوب خشن نیروهای مخالف توسط رژیم شاه بوده اند.


این تبیین تا اواسط دهه هشتاد تئوری غالب بین ایرانیان بود اما به تدریج از اوایل دهه نود تبیین های توطئه محور و دستان خارجی پررنگ شده اند. اینکه علت سقوط شاه خواست آمریکا و انگلیس (و حتی شوروی) برای سرنگونی او بود؛ زیرا محمدرضا پهلوی با افزایش قیمت نفت منافع اقتصادی دولت های غربی را به خطر انداخته بود. او در دهه چهل و پنجاه شمسی داشت کشور را با شتاب به سمت توسعه صنعتی و مدرنیزاسیون سوق می داد و به اصطلاح برخی طرفداران او ایران در آن زمان داشت به ژاپن خاورمیانه تبدیل می شد و این خود باعث به هم خوردن توازن قدرت در خاورمیانه می شد و لذا منافع آمریکا و انگلیس را در منطقه با خطر مواجه می کرد. لذا دولت های مذکور با برنامه ریزی هوشمندانه انقلاب ۵۷ را به راه انداختند و شاه را برانداختند.


تبیین مذکور با ساده سازی افراطی، نقش تمام عوامل داخلیِ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را نادیده می گیرد و صرفا نقش عامل خارجی را به شکل اغراق آمیز در سقوط شاه پررنگ می کند.
من در سلسله یادداشت های پیشرو قصد دارم با آوردن شواهد و دلایل مستندی بطلان تبیین دستان خارجی ها را اثبات بکنم. با من همراه باشید.